پرسش :

پيشينه و انگيزه ى طرح نظريه ى قرائت هاى گوناگون چيست؟


پاسخ :
نظريه ى قرائت هاى گوناگون در غرب پديدار شده است. از اين رو شايسته است براى ريشه يابى آن، به تاريخ مسيحيت و كتاب هاى مقدس، نگاهى گذرا بيافكنيم. كتاب مقدس مخصوص مسيحيت كه عهد جديد ناميده شده است، چهار انجيل و چند نامه را در برمى گيرد. هيچ يك از اين انجيل ها يا نامه ها به حضرت عيسى(عليه السلام) نسبت داده نشده است و حواريون و ديگران آن را نوشته اند. مسيحيان براى اين كه مسيحيت جديد را مصون از خطا و مقدس اعلام كنند، بر اين باورند كه حواريون در نوشتن كتاب مقدس از روح القدس الهام گرفته اند.
درون مايه ى كتاب مقدس را بيشتر امور تاريخى و زندگى حضرت عيسى(عليه السلام) تشكيل مى دهد و از احكام و قوانين اجتماعى و معارفى كه بشر در زندگى فردى و اجتماعى خود به آن نياز دارد، كم تر سخن گفته شده است. كليسابا بهره گيرى از نظريه هاى علمى رايج آن زمان كه انديشه هاى فيلسوفان و دانشمندانى هم چون ارسطوو بطلميوس بود، مطالبى تنظيم و به عنوان آموزه هاى دينى معرفى كرد. كليسا از اين آموزه ها كه مبناى عقلانى و وحيانى نداشت، جاهلانه و متعصبانه پشتيبانى مى كرد و مخالفان آن را به بدترين شيوه به مجازات مى رساند. سرسختى كليسا به گونه اى بود كه حتى پس از پى بردن به نادرستى اين آموزه ها، هم چنان بر آن پاى مى فشرد. با اين حال، پيشرفت دانش بشر، اين مقاومت را در هم شكست. از آن پس، كليسا در پى آن بود تا در كنار پذيرش آموزه هاى علمى، كتاب مقدس را نيز از رويارويى با آن حفظ كند. از اين رو، راه كارهاى گوناگونى را آزمود تا به نتيجه برسد. سرانجام كليسا اعلام كرد برداشت هايى كه تا كنون از كتاب مقدس صورت گرفته، يكى از برداشت ها است، ولى برداشت هاى ديگرى نيز وجود دارد. حاكمان كليسا براى اثبات مدعاى خود، به بيان دلايلى نيز دست مى يازيدند تا اين كه «هرمنوتيك» به يارى آن ها شتافت.
هرمنوتيك، مهم ترين پايه و تكيه گاه قرائت هاى گوناگون است و درون مايه ى اصلى نظريه ى قرائت هاى گوناگون از آن گرفته شده است. اينك براى روشن شدن بحث، سير تاريخى آن را از نظر مى گذرانيم. گفتنى است هرمنوتيك از آغاز تا كنون، دگرگونى هاى بنيادينى را پشت سر نهاده است كه در اين جا تنها به مهم ترين رويكردهاى آن اشاره مى كنيم.
پيش از رنسانس، تفسير و فهم متون دينى در انحصار كليسا بود، ولى پس از رنسانس و پيدايش جنبش پروتستانتيسم، مرجعيت كليسا در فهم و تفسير متون دينى از بين رفت. در اين زمان، احساس نياز شديد به وجود قواعدى براى تفسير، به پيدايش رشته اى به نام هرمنوتيك انجاميد. هرمنوتيك به ارايه ى روش و منطق فهم كتاب مقدس مى پرداخت، از عقل گرايى عصر روشنگرى اثر مى پذيرفت. فهميدن، امرى عادى و طبيعى است و ابهام و بد فهمى، امرى عارضى است كه براى دورى از آن بايد به اصول و قواعد ويژه اى پناه برد كه روش فهم درست متن را نشان مى دهد. اين مرحله از هرمنوتيك را هرمنوتيك كلاسيك ناميده اند.
مرحله ى بعدى هرمنوتيك با انديشه هاى شلاير ماخر آغاز مى شود. او افزون بر قواعد فهم، حدس و پيش گويى را براى درك مراد مؤلف، لازم مى دانست. مراد مؤلف و فهم هميشه در هاله اى از ابهام است. به همين دليل، برخلاف مرحله ى پيش، بد فهمى، امرى عادى و طبيعى است. از اين مرحله، هرمنوتيك پيشرفته آغاز مى شود كه آن را هرمنوتيك رمانتيك مى نامند.[1]
مرحله ى سوم، هرمنوتيك فلسفى است و هايدگر و گادامر مهم ترين چهره هاى اين انديشه به شمار مى روند. اين هرمنوتيك به جاى بحث از روش فهم متون، خود فهم و تفسير را تحليل مى كند و مهم ترين آموزه ى آن، پافشارى بر نقش «پيش ديد» و «پيش ساختار» براى دست يابى به فهم است. هرمنوتيك فلسفى به مباحثى هم چون: ماهيت فهم متن، امكان دست يابى به فهم عينى و هدف از تفسير متن پرداخت و زمينه ساز پيدايش نظريه ى قرائت هاى گوناگون گرديد.[2]
پس از پيروزى انقلاب اسلامى در ايران، گروهى با اين نهال نوخاسته به مخالفت و مبارزه پرداختند. مخالفت ها گونه هاى متفاوتى داشت، ولى مهم ترين شيوه ى مبارزه با انقلاب، تهاجم فرهنگى است; زيرا مهم ترين دست آورد انقلاب، دگرگونى فرهنگى بود. انقلاب اسلامى، با پايه گذارى حكومتى دينى بر آن بود تا آموزه ها و ارزش هاى ويژه اى را روى كار آورد. دشمنان نيز براى مقابله با چنين حكومتى، تشكيك در مبانى حكومت دينى و تضعيف روح دينى در ميان مردم را برگزيدند. تشكيك در الهى بودن قرآن و ترديد در وحى، عصمت پيامبران و امامان و زير سؤال بردن تقليد از شيوه هاى آنان بود. پيش كشيدن بحث قرائت هاى گوناگون از متون نيز در همين راستا بود.
بحث قرائت هاى گوناگون از متون، مقوله اى علمى است، ولى امروزه گروهى با مطرح كردن آن در پى دست يابى به اهداف سياسى خود هستند. اين بحث در تقابل با انديشه ى دينى قرار دارد; زيرا اگر كسى براى اثبات مسأله اى، به نص صريح يا ظاهر متون دينى استناد كند، با اين پاسخ روبه رو خواهد شد كه اين قرائت از آن شما است و ممكن است قرائت هاى ديگرى نيز وجود داشته باشد. بدين ترتيب، هواداران اين انديشه به نام دين و قرائتى ديگر از دين، با همه ى آموزه هاى دينى مخالفت مىورزند.[3]
پی نوشتها:
[1]. مقاله ى «نگاهى به نظريه ى تفسير متون اسلامى»، يحيى يثربى، كتاب نقد، ش 5 و 6، صص 200 ـ 203.
[2]. مبانى معرفت دينى، محمد حسين زاده، ص 138; مقاله ى «پلوراليسم معرفتى»، محمد محمدرضايى، قبسات، ش 18، ص 4.
[3]. براى آگاهى بيشتر نك: مبانى معرفت دينى، محمد حسين زاده، انتشارات مؤسسه ى آموزشى ـ پژوهشى امام خمينى، چ 1، فصل 10; اقتراح با استاد سبحانى و حجت الاسلام واعظى، قبسات، ش 17، صص 12 ـ 31; كلام جديد، عبدالحسين خسرو پناه، قم، مركز مطالعات و پژوهش هاى حوزه، 1379، چ 1، گفتار 7.
نسخه چاپی