پرسش :

هـرگاه اسلام ناسخ دينهاى ديگر است , چرا در برخى از آيات قرآن , هر يك از افرادو ملل جهان را اعـم از مـسـلـمان و يهودى و مسيحى و 000 در صورتى كه به خدا ايمان داشته باشد و عمل نيك انـجـام دهد , اهل نجات مى داند و مى گويد : براى چنين افرادى در روز رستاخيز ترس و اندوهى وجود ندارد , آيا مفاد اين نوع آيات اين نيست كه همه ملل جهان حتى پس از طلوع اسلام با شرايط ياد شده , اهل نجات مى باشند و هنوزهم شرايع آنها به قوت خود باقى است و از درجه اعتبار ساقط نشده اند ؟


پاسخ :
لازم است قبلا متون آيات مزبور را ذكر كرده سپس به تجزيه و تحليل آن بپردازيم . 1 - ان الـذيـن آمـنـوا و الذين هاوا و النصارى و الصابئين من آمن باللّه و اليوم الاخر و عمل صالحا فـلـهـم اجـرهـم عند ربهم و لاخوف عليهم و لاهم يحزنون ; كسانى كه ( به پيامبر اسلام ) ايمان آورده انـد و كسانى كه به آيين يهود گرويدند و نصارى وصابئان [ پيروان يحيى ] هرگاه به خدا و روز رسـتـاخـيز ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند , پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است و هيچ گونه ترس و اندوهى براى آنها نيست . ( هـر كـدام از پـيـروان اديـان الهى , كه در عصر و زمان خود , بر طبق وظايف و فرمان دين عمل كرده اند , ماجور و رستگارند . (1)2 - ان الـذيـن آمـنـوا و الذين هادوا و الصابئون و النصارى من آمن باللّه و اليوم الاخر و عمل صالحا فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون (2) كه از نظر معنى چندان تفاوتى با آيه نخست ندارد . 3 - ان الـذيـن آمـنـوا و الذين هاوا و الصابئين و النصارى و المجوس و الذين اشركوا ان اللّه يفصل بـينهم يوم القيامه ان اللّه على كل شى ء شهيد ; مسلما كسانى كه ايمان آورده اند و يهود و صابئان [ ستاره پرستان ] و نصارى و مجوس ومشركان , خداوند در ميان آنان روز قيامت داورى مى كند ; ( و حق را از باطل جدامى سازد ; ) خداوند بر هر چيز گواه ( و از همه چيز آگاه ) است . (3)در ابتدا ممكن است چنين تصور شود كه اين آيات مى گويند پيروان هر يك از اديان ياد شده , اگر در عين ايمان به خدا و روز رستاخيز داراى عمل نيك باشند ,رستگارند و نتيجه آن اين است كـه هـنـوز اديـان ديـگر منسوخ نشده است و اكنون كه اسلام براى بشر عرضه شده , به اين معنى نـيـسـت كه پيروى از اديان ديگر منسوخ ‌گرديده , بلكه هر يك از آيين هاى پيشين راهى به سوى خـداست و بشر مى تواند از هرراهى كه بخواهد به اين مقصد برسد و هرگز لزومى ندارد كه از راه شريعت خاصى مانند اسلام پيروى كند . اين مطلبى است كه مكرر از طرف افرادى كه مطالعات سطحى در قرآن دارند , مطرح شده است . ولى بايد توجه داشت اساس تفسير يك آيه اين نيست كه از آيات ديگر چشم بپوشيم وارتباط آيه را از آنـهـا قطع كنيم ; بلكه بايد در كشف مفهوم يك آيه علاوه بر شان نزول , آيات قبل و بعد و ساير آيات قرآن را نيز در نظر داشته باشيم . هـرگـاه پس از ظهور آيين اسلام پيروى از آيين هاى ديگر رسميت داشت , علاوه بر اين كه تشريع آيـين ديگرى به نام اسلام مورد نداشت , هرگز صحيح نبود كه پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله و سلم نامه هاى تبليغى به سران و رهبران كليه ملل جهان بنويسد و همه را به آيين خود دعوت كند و آيين خود را يك آيين جهانى و شريعت خويش را خاتم معرفى كند . نـامـه هـاى پيامبر و دعوتهاى پياپى وى و جهاد طاقتفرساى مسلمانان با اهل كتاب درزمان پيامبر صـلـى اللّه عليه و آله و سلم و پس از وى و سخنانى كه در اين زمينه از پيشوايان بزرگ به دست ما رسـيـده اسـت , هـمگى حاكى است كه با ظهور اسلام دوران رسالت پيامبران پيشين تمام شده و اكنون رسالتى جز رسالت اسلام و نبوتى جز نبوت حضرت محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم وجود ندارد . اكنون بايد ديد كه هدف آيه چيست ؟
آيات مزبور دو حقيقت را بيان مى كنند , يكى اجمالى و ديگر تفصيلى . 1 - اگـر يـهـود و نصارا به راستى به خدا و قيامت معتقد باشند و ظاهر سازى ننمايند , مى بايست طبق تورات و انجيل و ساير كتابهاى آسمانى خود به پيامبراسلام صلى اللّه عليه و آله و سلم ايمان بـياورند , زيرا تورات و انجيل به آمدن پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله و سلم بشارت داده و علائم او را بيان نموده است بطورى كه آنان پيامبر را مانند فرزندان خود مى شناختند . (4)جـالـب ايـن كـه قرآن مجيد اين حقيقت را در سوره مائده پيش از آيه مورد بحث بيان كرده و مـى فـرمـايد : قل يا اهل الكتاب لستم على شى ء حتى تقيموا التوراه و الانجيل و ما انزل اليكم من ربـكـم ; اى اهـل كـتاب ! شما هيچ آيين صحيحى نداريد , مگر اين كه تورات و انجيل و آنچه را از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده است , برپا داريد . (5)نـاگفته پيداست , مقصود از به پا داشتن اين كتابهاى آسمانى , عمل به محتويات آن است و يكى از محتويات اين كتابها نبوت پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلم و رسالت جهانى او مى باشد كه در اين كتابها وارد شده و بارها قرآن به آن اشاره كرده است . اگـر آنان به راستى به خدا و روز رستاخيز ايمان داشته باشند , بايد به رسالت جهانى پيامبر اسلام كـه جـزء تـعاليم خدا در كتب عهدين است , نيز ايمان داشته باشند , در اين صورت جزء مسلمانان مى باشند و قطعا ماجور خواهند بود . خـلاصـه : ايـمان به خدا و روز رستاخيز , از ايمان به كتابهاى آسمانى و تعاليم آنهاكه از آن جمله نبوت خاتم پيامبران است جدا نيست و چنين فردى ديگر نمى تواند به اصطلاح مسيحى شود , بلكه يك فرد مسلمان خواهد بود . 2 - بـا در نـظر گرفتن آيات پيش از اين آيه در سوره بقره روشن مى شود كه اين آيه مربوط به آن دسـتـه اى از اهـل كـتاب است كه در دوره پيامبران پيشين به راستى به خداايمان آورده و به روز رستاخيز معتقد بودند و به دستورهاى آيين خود در آن زمان عمل مى كردند ; در مقابل آنها بعضى ديـگـر از جـاده تـوحيد سرباز زدند و به عبادت و پرستش گوساله پرداختند و وقاحت را به جايى رسـانـيـدنـد كـه صـريحا به موسى گفتند :تا خدا را با ديدگان خود نبينيم هرگز او را عبادت نمى كنيم . بـنـى اسـرائيـل بر اثرچنين رفتارهاى ناشايست , دچار خشم الهى گرديده چنان كه در آيه ماقبل مى فرمايد :و مهر ذلت و نياز , بر پيشانى آنها زده شد و باز گرفتار خشم خدايى شدند ; چراكه آنان نسبت به آيات الهى , كفر مى ورزيدند و پيامبران را به ناحق مى كشتند . اينها به خاطر آن بود كه گناهكار و متجاوز بودند . (6)در ايـنـجـا خـداونـد بـراى رفع اشتباه و اين كه حساب آن دسته از اهل كتاب كه به راستى به خداوند ايمان داشتند و روز رستاخيز را باور نموده و عمل صالح داشته انداز ديگران جداست و در روز رسـتـاخـيـز اهل نجات بوده و براى آنان اندوه و غمى نخواهد بود , آيات مزبور را بيان فرموده است . در ايـن صـورت , آيـه مـخصوص آن دسته از اهل كتاب خواهد بود كه در اعصار پيشين ,زندگى مـى كـردند و قبل از بعثت پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله و سلم درگذشته بودند و ارتباطى به عصر رسالت پيامبر اسلام ندارد . شـان نزول آيه نيز اين موضوع را كاملا روشن مى سازد كه پس از نزول قرآن و بعثت پيامبر اسلام , بعضى از مسلمانان در فكر فرو رفتند كه هرگاه راه حق و نجات تنهاآيين اسلام است , پس تكليف نياكان و اجداد ما كه بر آيين ديگرى بودند چه خواهدبود . در ايـن موقع آيه شريفه نازل شد و رسما اعلام نمود كه تمام كسانى كه در عصر خودبه خدا و روز رستاخيز و پيامبر زمان خود ايمان آورده و عمل صالح انجام داده اند , اهل نجات خواهند بود و براى آنان نگرانى نيست . سـلمان در نخستين شرفيابى خود به حضور پيامبر اكرم , از دوستان و راهبان ديرموصل سخن به مـيـان آورد و در حـالى كه گروهى دور پيامبر حلقه زده بودند , رو به پيامبر كرد و گفت : تمام راهـبـان دير موصل در انتظار بعثت شما به سر مى بردند ,ولى متاسفانه قبل از ديدار شما چشم از جهان فرو بستند . در اين لحظه كسى به سلمان گفت : آنان اهل آتش هستند ; اين مطلب بر سلمان گران آمد , در ايـن موقع آيه مورد بحث بر پيامبر نازل گرديد و اعلام داشت آنها كه به اديان حق گذشته ايمان حـقـيـقى داشته باشند - اگر چه عصر پر فضيلت پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله و سلم را درك نكنند - اهل نجات خواهند بود . خلاصه : كسانى كه پيش از پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله و سلم به آيين واقعى عصر خود ايمان راسخ داشته اند , در روز قيامت اهل نجات خواهند بود . در اين صورت , اين آيه هرگز ارتباطى به افكار نادرستى از قبيل صلح كل ( پيروان هر مذهبى اهل نجاتند ) ندارد و چنين تفسيرى حاكى از بى خبرى از مفادآيه و آيات مربوط به آن مى باشد . گـذشـتـه از ايـن , آيـه 17 سوره حج كوچكترين ارتباطى به مدعاى آنان ندارد و مفاد آن جز اين نـيـست كه خداوند در روز رستاخيز ميان ملل مختلف عالم داورى خواهد كرد ;اين سخن هرگز گـواه بـر آن نيست كه پيروان همه مذاهب جهان روز قيامت اهل نجات بوده و همگى پويندگان راه حق مى باشند . (7)
پی نوشتها :
1 - سوره بقره , آيه 69 .
2 - سوره مائده , آيه 69 .
3 - سوره حج , آيه 17 .
4 - سوره بقره , آيه 146 و سوره انعام , آيه 20 مراجعه فرماييد .
5 - سوره مائده , آيه 68 ) .
6 - و ضـربـت عـلـيـهم الذله و المسكنه و باءوا بغضب من اللّه ذلك بانهم كانوا يكفرون بايات اللّه و يقتلون النبيين بغير الحق . ( سوره بقره , آيه 61 )
7 - براى توضيح بيشتر به تفسير نمونه مراجعه فرماييد .
منبع : پاسخ به پرسشهاى مذهبى، آیت الله العظمی مكارم شيرازى و آیت الله جعفر سبحانى
نسخه چاپی