پرسش :

چرا از امامان علیهم السلام کتاب های اندکی بدست ما رسیده در صورتی که به عنوان مثال امام صادق علیه السلام بیش از 4هزار شاگرد داشته است و از دانشمندان بزرگ بوده؟


پاسخ :
در مورد سؤالتان چند نکته راباید متذکر شویم :
1. از علل مهم این که ائمه علیهم السلام شخصاً و به طور جدی و گسترده اقدام به تألیف ننمودند این بود که خواستند از باب تقدیم اهم بر مهم، بیشتر به پرورش افراد و حفظ مکتب تشیع از طریق پایه گذاری روش اجتهاد[1] ، بپردازند.
توضیح مطلب اینکه:
الف) امامت استمرار نبوت است و فلسفه وجودی امامت همان فلسفه وجودی نبوت است و در قرآن و روایات هدف اصلی بعثت انبیا، پرورش افراد و دادن حیات معنوی به انسان ها بیان شده است.
- قرآن کریم می فرماید: «ای کسانیکه ایمان آورده اید چون خدا و رسول او شما را به چیزی فراخوانند که زندگیتان می بخشد دعوتشان را اجابت کنید».[2]
- و نیز می فرماید: «اوست خدایی که به میان مردمی بی کتاب پیامبری از خودشان مبعوث داشته تا آیاتش را بر آنها بخواند و آنها را پاکیزه سازد و کتاب و حکمتشان بیاموزد».[3]
و امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید: «خداوند انبیاء را فرستاده تا گوهرهای عقل مردم را شکوفا سازد».[4]
ب) پرورش افرادی که خود بتوانند حکم الهی را استنباط کنند و دست به تألیف کتب فقهی و ... بزنند علاوه بر اینکه هدف اصلی بعثت انبیاء و فلسفه وجودی امامت را تأمین می کند، موجبات گسترش و انتشار بیشتر و بهتر معارف الهی را نیز فراهم می نمود[5] و برکات زیادی را در پی داشت.
امام خمينى(ره) در رساله‏ى اجتهاد و تقليد در پاسخ به این سؤال که: چرا ائمه به ويژه امام صادق(ع) كه به دليل شرائط سياسى زمان و دوره‏ى انتقال حكومت از بنى اميه به بنى عباس، فرصت خوبى براى تشكيل حوزه‏ى درسى و تعليم و تعلم پيدا كردند، رساله‏ى توضيح المسائل مفصلى كه پاسخ‏گوى تمام مسائل شيعيان باشد تدوين نكردند، تا ما امروز نيازى به اجتهاد نداشته باشيم و براى به دست آوردن احكام، محتاج رجوع به روايات - كه اغلب به صورت سؤال و جواب است و در خيلى از موارد هم بين آنها تعارض وجود دارد – نباشيم، چنين فرموده اند: اگر ائمه(ع) يك رساله‏ى توضيح المسائل مى نوشتند ديگر نيازى به اجتهاد نبود و كسى به دنبال تحصيل علم و اجتهاد نمى رفت و حوزه‏هاى شيعى پيدا نمى شد، در حالى‏كه خودِ وجود اين حوزه هاى علميه مطلوبيت دارد و ثمرات بسيارى بر آن مترتب مى شود. ائمه(ع) مى خواستند اين حوزه ها تشكيل شود تا حفظ و دفاع از حريم دين در زمان غيبت تحقق يابد.
با تشكيل همين حوزه هاى علميه بود كه علماى بزرگى تربيت شدند كه از يك سو، با پرداختن به معارف دينى از حديث، رجال، تفسير، تاريخ، كلام، حكمت، عرفان، اخلاق، فقه و اصول به پاسدارى و حفظ معارف مأثور از ائمه(ع) پرداختند و از سوى ديگر، در مقابل هجوم فرهنگى مذاهب و مكاتب مختلف ايستادند و جامعه‏ى شيعه را از انحراف فرهنگى حفظ كردند[6].
ج) در تمام سیستم های آموزشی، آموزش حضوری محور آموزشهاست حتی امروزه که امکانات آموزش غیر حضوری به صورت حیرت آور پیشرفت کرده و گسترش یافته است، هیچگاه نتوانسته جانشین آموزش حضوری گردد.
د) تألیف کتاب توسط ائمه (علیهم السلام) به طور جدی و گسترده، با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی شاید عواقب نامطلوبی در پی می داشت چون به خاطر موقعیت خاص ائمه حساسیت افراد مخالف و سیاست های حاکم نیز برانگیخته می شد و تمام تلاش رسمی خود را در پی از بین بردن آن کتاب ها یا تحریف آن انجام می دادند که عواقب خطرناک این دو بدیهی و روشن است.
ولی ائمه (علیهم السلام) برای جاودان ماندن مکتب به اصحاب خود دستور می دادند که به تألیف کتب اقدام نمایند و از این طریق بهتر توانستند مکتب را حفظ نمایند چون اولا؛ حساسیت گروه های مخالف و سیاست حاکمان نسبت به اصحاب مثل حساسیت نسبت به ائمه (ع) نبوده است.
و ثانیاً؛ اگر تحریفی در کتاب های اصحاب رخ می داد پیامدهای کمتری می داشت[7] و با اصولی که خود ائمه تعلیم داده بودند، می شد فهمید که آنچه صحابه نقل کرده اند اشتباهی در فهم آنان صورت گرفته است یا در نقل آنان. به همین جهت حجم زیادی از تراث شیعه را احادیث ائمه تشکیل می دهد که به صورت شفاهی به اصحاب ارائه می شد و آنان به کتابت احادیث اقدام می کردند.
2. مطالبی که بیان کردیم بدین معنا نیست که ائمه علیهم السلام هیچ اقدامی برای تالیف ننموده باشند بلکه در منابع روايي ده ها كتاب و تأليف از امامان معصوم عليه السلام ياد شده است[8]. و اين ها بر چند نوعند:
الف) برخي از اين كتاب ها توسط امام پيشین نگاشته شده و به امام بعدي به عنوان ميراث امامت منتقل شده و همين طور از امامي به امام ديگر رسيده، تا در دست امام دوازدهم حضرت مهدي(عج) قرار گرفته است.
ب) برخي از اين ها با املاي امام و با خط شاگردان نگارش يافته است.
[ج) برخي با خط امامان(ع) براي هدايت افرادي خاص و يا در خواست عده اي و يا به صورت كلي نوشته شده است.
]د) برخي از كتاب هاي منسوب به امامان(ع) روايات منتسب به آنان است كه توسط ديگران در يك يا چند مجموعة روايي گردآوري شده است.
اينك به ذكر تعدادي از كتاب هايي كه با يكي از مناسبت هاي مذكور به امامان(ع) منتسب است مي پردازيم:
1ـ "الجامعه": كتابي است كه درباره ی‌ احكام حلال و حرام است كه با املاي پيامبر(ص) و خط علي(ع) نگارش يافته است.
2ـ "الجفر" مندرجات اين كتاب حوادث كائنات است و امام علي(ع) آن را در پوست بُز يا گوسفند نوشت. بدين جهت كه بر پوست بُز (يعني جفر) نوشته شد، آن را "جفر"[9] ناميده اند[10].
3ـ "كتاب علي": در مورد اين كتاب نوشته اند: اين كتاب با املاي پيامبر(ص) و خط علي(ع) نگارش يافته است و مشتمل بر مسائل مربوط به حلال و حرام است. اين كتاب از امام قبلي به امام بعدي به عنوان ميراث منتقل شده و بارها مورد استشهاد امامان بعدي قرار گرفته است. برخي گفته اند: اين كتاب همان كتاب جامعه است.[11]
4ـ "مصحف فاطمه": برخي نوشته اند اين كتاب كتابي است با املاي پيامبر(ص) و خط علي(ع).[12]
برخي گفته اند: بعد از رحلت پيامبر(ص) خداوند فرشته اي را فرستاد تا حزن و اندوه حضرت زهرا(س) را بكاهد. وي با آن بانوي بزرگ هم صحبت شد و حاصل آن همين كتاب است كه با املاي حضرت زهرا(س) و خط علي(ع) نگارش يافته است.[13]
5ـ كتاب الاداب.
6ـ كتاب الفرائض.
7ـ جمع القرآن و تأويله يا جمع القرآن علي ترتيب النزول.
8ـ كتاب اعلی فيه ستين نوعاً من انواع علوم القرآن؛ از امام علي(ع).
9ـ كتاب في زكاة الغنم، از امام علي(ع).
10ـ كتاب في ابواب الفقه؛ از امام علي(ع).
11ـ كتاب آخر في الفقه؛ از امام علي(ع).
12ـ عهدنامة مالك اشتر؛ ازامام علي(ع).
13ـ وصيت به محمد بن حنفيه؛ از امام علي(ع).
14ـ قضاوت هاي اميرالمؤمنين؛ (جمع آوري قضاوت هاي آن حضرت)
15ـ مسند امام علي(ع)، اين كتاب را نسائي از روايات امام علي(ع) جمع آوري نموده است.
16ـ نهج البلاغه، سيد رضي از سخنان حضرت علي(ع) آن را جمع آوري نموده است.
17ـ جنة الاسماء از امام علي(ع).
18ـ غررالحكم و دررالكلم، عبدالواحد آمدي از كلمات حضرت جمع آوري نموده است.
19ـ كتاب معماهاي علي(ع).
20ـ الامثال الامام علي بن ابي طالب.[14]
21ـ الصحيفة الكاملة في الادعية؛ از امام چهارم(ع).
22ـ الصحيفة الثانية السجادية؛ جمع آوري توسط شيخ حُرّ عاملي.
23ـ الصحيفة الثالثة السجادية؛ جمع آوري توسط ميرزا عبدالله اصفهاني، معروف به افندي، صاحب رياض العلما.
24ـ الصحيفة الرابعة السجادية؛ جمع آوري توسط ميرزا حسين نوري.
25ـ الصحيفة الخامسة السجادية؛ جمع آوري توسط سيد محسن امين، صاحب اعيان الشيعه.
26ـ رساله حقوق؛ از امام سجاد(ع).[15]
27ـ كتاب التفسير؛ از امام باقر(ع).
28ـ رساله امام باقر(ع) به سعد الخير.
29ـ كتاب الهدايه؛ از امام باقر(ع).[16]
30ـ جعفر ابيض، امام صادق(ع) فرمود: "نزد من جفر ابيض است و محتوايش: زبور داود، تورات موسي،‌ انجيل عيسي،‌صحف ابراهيم و حلال و حرام و مصحف فاطمه است، مصحف فاطمه قرآن نيست، بلكه در آن هر حكمي كه مورد نياز بشر باشد، وجود دارد".[17]
در روايتي ديگر آمده است است كه در مصحف فاطمه(س) اخبار كائنات مندرج است، نه حلال و حرام،‌ همان گونه كه در مصحف فاطمه بيان شد.
30ـ رساله امام ششم به نجاشي (والي اهواز) معروف به رساله عبدالله بن نجاشي.
31ـ توحيد مفضل؛ امام صادق(ع) در مورد خداشناسي، املا نمود و مفضل بن عمر آن را به نگارش در آورد.
32ـ كتاب اهليلجه؛ از امام صادق(ع).
33ـ كتاب مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة، منسوب به امام صادق(ع).
34ـ نثر الدرر، منسوب به امام صادق(ع).
35ـ وصيت به هشام بن حكم و ويژگي هاي عقل؛ از امام هفتم(ع).[18]
36ـ علل الاحكام الشرعيه؛ امام رضا(ع) در جواب مسائل محمد بن سنان نوشت.[19]
37ـ العلل فضل بن شاذان؛ او از امام رضا(ع) استماع نمود و به نگارش در آورد.
38ـ رساله ذهبيه؛ در مورد طب از امام هشتم(ع).
39ـ فقه الرضا(ع).
۴۰ـ صحيفة الرضا يا مسند الرضا از امام هشتم(ع).[20]
41ـ عيون الاخبار؛ شيخ صدوق از روايات امام هشتم(ع) جمع آوري نموده است.[21]
42ـ رساله جبر و تفويض؛ از امام هادي(ع).
43ـ اجوبة؛ پاسخ به سؤالات يحيي بن اكثم؛ از امام هادي(ع).
44ـ قطعة من احكام الدين؛ از امام هادي(ع).
45ـ تفسير؛ منسوب به امام حسن عسكري(ع).
46ـ مواعظ قصار؛ از امام حسين عسكري(ع).
47ـ رساله منقبت؛ از امام حسن عسكري(ع).
48ـ مكاتبات الرجال؛‌ از امام حسن عسكري(ع).[22]
3. تذکر اين نكته ضروري است كه به طور قطع و يقين نمي توان اَسناد همه اين تالیفات را قبول نمود، چون با توجه به فاصله زماني بين زمان ما و زمان ائمه(ع) و نيز با توجه به محدوديت هاي اطلاع رساني زمان معصومان(ع) و با توجه به سياست هاي حاكمان مبني بر منع کتابت حدیث[23] یا حصر امامان(ع) و ايجاد مزاحمت ها براي آنان و اصحاب ايشان از قبیل آتش زدن و تخريب منازل و یا وقوع بسیاری از حوادث طبیعی مثل سیل وزلزله[24] و یا در گیریهای قومی و قبیله ای[25] بسیاری از این کتابها ازبین رفته و بدست ما نرسیده است.
پی نوشتها:
[1] بدیهی است که که بکار گیری این روش در طول تاریخ مخصوصا در زمانی که ائمه حضور مستقیم در جامعه ندارند، ضامن بقای دین و مکتب تشیع می باشد.
[2] انفال، 24.
[3] جمعه، 2.
[4] نهج البلاغه، خطبه 1.
[5] این افراد مانند دائره المعارف زنده و سخنگو عمل می کردند و با حضور در جوامع مختلف با گفتار و عمل خود بهترین عنصر برای تبلیغ و انتشار معارف محسوب می شدند.
[6]. نک: هادوی تهرانی، مهدی، تاریخ علم اصول، صص74-76.
[7] بدیهی است که پیامدهای تحریف در متنی که به قظع و یقین منتسب به ائمه است و خود امام آنرا نگاشته باشد، و تحریف در متنی که منتسب به یکی از شاگردان امامان باشد، همسان نخواهد بود.
[8] نک: نرم افزار پرس و جو، پاسخ : واحد پاسخ به سؤالات دفتر تبليغات اسلامي، به پرسش: لطفاً نام كتاب هاي امامان ما را بگوييد. هر كدام از كتاب ها براي كدام امامان(ع) است؟ توضيح دهيد.
[9] جفر علمي است كه به وسيله آن حوادث جهان تا هنگام انقراض آن شناخته مي‏شود. اين دانش در اختيار اميرالمؤمنين و امامان معصوم - عليهم السلام- بوده و دانشمندان مغرب زمين آن را منسوب به اهل بيت(ع) مي‏دانند. علامه دهخدا گويد: «در كتاب كشاف اصطلاحات الفنون آمده است: علم جفر و جامعه دو موضوعي است كه اميرالمومنين(ع) آن را به روش حروف در دو كتاب تدوين نمودند و حوادث جهان را تا انقراض عالم آوردند و مسلما امامان معصوم(ع) بعد از آن بزرگوار از اين دانش اطلاع داشته‏اند و مسائل مربوط به آينده را از آن استخراج مي‏كردند. آنچه را امام هشتم(ع) در جواب مأمون از جهت قبولي ولايت عهدي فرمودند: كه من اين تكليف را كه بعد از تو جانشين و خليفه باشم مي‏پذيرم وليكن اين امر تحقق پيدا نخواهد كرد؛ يعني قبل از آن، من از دنيا خواهم رفت. سيد سند اين پيشگويي را منتسب به علم جفر وجامع مي‏داند، (لغت نامه دهخدا ج 5 ص 6852) .
امام صادق(ع) نيز فرمود: ان عندنا الجفر الاحمر و الابيض و مصحف فاطمه(س) و عندنا الجامعه فيها جميع ما تحتاج الناس اليه... ،(بحار الانوار ج 26 ص 18 - ارشاد شيخ مفيد ص257 احتجاج طبرسي ج 2 ص132).
در رابطه با ميزان صحت اين علم طبيعي است كه اصول بنيادين آن كه در اختيار معصومين است قطعي و مصون از خطاست. اما همين كه از آن دايره خارج شود و جنبه آموزشي پيدا كند - به فرض امكان - مانند ديگر علوم ظني خواهد بود.
پايه‏هاي اين دانش بر نوعي رياضيات پيچيده استوار است. البته پيگيري آن را به شما توصيه نمي‏كنيم ولي مي‏توانيد در منابع زير، اطلاعاتي در مورد آن تحصيل كنيد:
1ـ نفايس الفنون، شمس الدين آملي.
2ـ سرمايه سخنوران، ج 1، مقدم.
3ـ گلزار اكبري، نهاوندي.
4ـ انواع و اشكال شناخت، آل اسحاق.
[10] حسن بن فروخ، بصائرالدرجات، ص 157 - 159؛ سيد مرتضي عسكري، معالم المدرستين، ج 2، ص223.
[11] محمد بن خالد برقي، المحاسن، ص 193.
[12] حسن فروخ، همان،ص 158 - 157.
[13] همان، ص 153؛ كافي، كليني، ح 1، ص 24.
[14] سيد محسن امين، اعيان الشيعه، ج 2، ص 332 و 333.
[15] همان، ص 457 و 476
[16] همان، ص 518 - 476
[17] كافي، ج 1، ص 240
[18] سيد محسن امين، همان، ص 518 - 521.
[19] همان، ص 539.
[20] همان، ص 566 – 568 و حسن فروخ، همان، ،ص 158 - 157.
[21] سيد محسن امين، همان، ص 584؛ حسن فروخ، همان، ص 153؛ كافي، كليني، ح 1، ص 24.
[22] همان، ص 588.
[23] نک: هادوی تهرانی، مهدی، تأملات در علم اصول فقه،کتاب اول دفتر ششم، صص94-101.
[24] ماننداز بین رفتن کتابهای ابن ابی عمیر؛ جامع الروات اردبیلی،ج 2 ،ص 51.
[25] مثل آتش زدن کتابخانه شيخ طوسي؛ مقدمه رجال شیخ طوسی، ص 17.
http://farsi.islamquest.net
نسخه چاپی