پرسش :

نظر علماى شيعه درباره ی حديث كساء و سلسله سند آن چيست؟ تعابير عجيبى كه در آخر حديث ذكر شده است، چه توجيهى دارد؟


پاسخ :
در پاسخ به اين سؤال، ابتدا بايد مقصود از "حديث كساء" روشن گردد. آيا مراد احاديثى است كه منابع اصل تسنن و تشيع در شأن نزول آيه‏ى تطهير و اجتماع پنج تن در زير كساء و بيان اصل واقعه‏ى كساء نقل شده، يا مراد حديثى است كه در برخى كتاب‏ها مانند "المنتخب"[1] و "عوالم العلوم..."[2] و "منتهى الآمال"[3] و "مفاتيح الجنان"[4] و... به عنوان "حديث كساء" آورده شده است؟ از كلمات پرسشگر محترم، چنين استفاده مى‏شود كه بيشتر مراد همان حديثى است كه در مفاتيح الجنان و... از حضرت فاطمه (ع) با نام "حديث كساء" بيان شده است. در هر حال، به پاسخ سؤال در هر دو صورت مى‏پردازيم.
أ. حديث كساء در منابع اهل تسنن و تشيع: واقعه‏ى كساء كه در جريان نزول آيه‏ى تطهير: "انما يريد اللَّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا"[5] به دست مبارك پيامبر گرامى اسلام (ص) تحقق يافته است، امرى است مسلم و قطعى. و اين واقعه كه در متون و احاديث فراوانى از اهل تسنن (صحابه و تابعين) و تشيع (امامان معصوم ‏(ع) و سايرين) نقل شده است، از جمله مواردى است كه بيانگر مقام شامخ و الاهى ذوات مقدسه‏ى اصحاب كساء مى‏باشند. اين واقعه به گونه‏ى متواتر از محدثان شيعه و سنّى نقل گرديده و شواهد و قراين بسيارى در تاريخ مؤيد آن مى‏باشد.
از اين رو، روزى كه اين واقعه در آن رخ داد، به نام "روز كساء" و پنج نفرى كه در آن روز مشمول آيه‏ى شريفه و لطف ويژه‏ى الاهى قرار گرفتند به نام "اصحاب كساء"[6] شناخته و معروف شده اند. اصحاب (و اهل) كساء عبارتند از: پيامبر اكرم (ص)، اميرمؤمنان على، فاطمه، حسن و حسين (‏ع).
روايات فراوانى كه در اين زمينه وجود دارد، يكسان نبوده و اختلافاتى در محتوا و الفاظ دارند. عده‏اى از آنان اصل ماجرا را بيان نموده، خصوصيات آن را ذكر نمى‏كنند. عده‏اى هم به جزئيات و خصوصيات واقعه پرداخته‏اند، لكن هر كدام از آنان تشريح گوشه‏اى از ماجرا را عهده دارند.
بدين سبب سخن درباره‏ى آيه‏ى تطهير و تفسير و بررسى روايات مربوط به آن و اين كه آيه‏ى كريمه، اختصاص به اهل بيت و اصحاب كساء (ع) دارد از مجال فعلى بحث بيرون است و گمان اين است كه با مراجعه به كتاب‏هايى كه در اين زمينه نگاشته شده، و نيز تفاسير و مجامع روايى، غناى كافى براى خواننده‏ى آن كتب حاصل خواهد شد.[7]
شايد ذكر اين مطلب كافى به نظر برسد كه يكى از دانشمندان، پيرامون آيه‏ى تطهير كتابى تأليف نموده است كه در صفحات قابل توجهى از مجلد اول آن به بيان متون حديث پرداخته و تعداد صحابه را كه اين حديث را نقل مى‏كنند، بيش از پنجاه تن ذكر نموده است.[8]
تعداد روايات مربوط به آيه ی تطهير افزون بر هفتاد حديث مى‏باشد.[9] قندوزى حنفى مذهب، پس از نقل مطالبى در مورد "مودت قربى" كه مى‏گويد رسول خدا (ص) پس از فرود آمدن آيه‏ى "وامر اهلك بالصلاة واصطبر عليها" مدت نه ماه به در خانه ی فاطمه (ع) مى‏آمد و مى‏فرمود: "انما يريد اللَّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا"، چنين گفته است: اين خبر از سيصد تن از صحابه روايت شده است.
شايان ذكر است كه اين شخص كه تلاش در انكار اكثر روايات مربوط به فضايل اهل بيت ‏(ع) دارد، به صحت حديث كساء اعتراف نموده و مى‏گويد: "اما حديث كساء صحيح است".[10]
با فحص در سندهاى احاديث مربوط به آيه‏ى تطهير و جريان كساء، اسامى راويان از اصحاب به بيش از سى نفر خواهد رسيد. عده‏اى از آنان عبارتند از: 1. اميرمؤمنان على (ع) 2. امام حسن بن على (ع) 3. امام على بن الحسين (ع) 4. امام صادق (ع) 5. امام رضا (ع) 6. جابربن عبداللَّه 7. عبداللَّه بن عباس 8. عبداللَّه بن جعفر الطيار 9. بريدة الاسلمى 10. عبداللَّه بن عمر 11. عمران بن حصين 12. سلمة بن الاكوع 13. ابوسعيد الخدرى 14. انس بن مالك 15. ابوذر 16. ابوليلى 17. ابوالاسود دئلى 18. عمروبن ميمون اودى 19. سعد بن ابى وقاص 20. ام سلمه 21. عايشه 22. عمربن ابى سلمه 23. ابوالحمراء 24. زينب بنت ابى سلمه 25. عامر بن سعد 26. البراء بن عازب 27. واثلة بن الاسقع (الاصقع) 28. ثوبان غلام پيامبر (ص) 29. عطاء بن سيار 30. ابوهريرة و... .[11]
البته همان گونه كه قبلاً بيان گرديد، اختلاف‏هايى در الفاظ روايات و شرايط و مكان و زمان جريان كساء و نزول آيه‏ى تطهير ممكن است مشاهده شود، ولى هيچ جاى ترديدى در اصل حديث كساء وجود ندارد. اما اين كه سرّ اختلاف‏ها چيست، خود موضوع مهم و جدايى است كه ضرورت چندانى در مطرح نمودن آن در اين نوشتار وجود ندارد، لكن به طور خلاصه مى‏توان گفت حادثه‏ى كساء در منزل ام سلمه واقع گرديده است، گرچه برخى احتمال داده‏اند كه در منزل ديگر همسران پيامبر (ص) اتفاق افتاده باشد. و اين نه تنها نشانه‏ى ضعف نيست، بلكه شواهد و قراين ديگرى است بر اين كه افرادى ديگرى مثل عايشه و زينب نيز، شاهد ماجرا بوده‏اند، هرچند كه وقوع آن در خانه‏ى ام سلمه، نشانه‏ى مقام و شخصيت آن بانوى گرامى است.[12]
حتى برخى احتمال اين كه حادثه كساء در منزل فاطمه زهرا (ع) واقع شده باشد را احتمالى قوى دانسته‏اند.[13] عده‏اى از محدّثان احتمال تعداد و تكرار اين حادثه را داده‏اند كه چندان صحيح به نظر نمى‏رسد[14] و مى‏توان گفت: اصل حادثه در منزل ام سلمه اتفاق افتاده و در همان جا آيه‏ى تطهير نازل شده، لكن بعداً رسول خدا (ص) در موارد مختلف داستان مزبور را تكرار نموده است تا قضيه روشن شود و مصاديق "اهل بيت" معين گردد تا بعداً كسى نگويد زنان رسول خدا مصاديق اهل بيت هستند يا بگويد، داستان مزبور يك امر عادى بوده است،[15] يا در جريان كساء، جمعى از خويشاوندان و خدمتگزاران و ياران خاص رسول اكرم (ص)، شاهد و ناظر حادثه‏ى كساء بوده و آن را نقل نموده‏اند، مانند: امام على (ع) ، امام حسن (ع)، ام سلمه، عايشه، زينب دختر ام سلمه، ثوبان، غلام آزاد شده‏ى پيامبر (ص)، واثلة بن اسقع.[16] (با فرض صحت سند تمامى نقل‏ها).
پس در اين كه بعد از نزول آيه‏ى تطهير در خانه‏ى ام سلمه، پيامبر اكرم (ص) على و فاطمه و حسن و حسين‏(ع)را به نزد خويش خوانده و جامه‏اى را كه بر دوش داشت، بر سر آنها افكنده و فرمود: "پروردگارا، اينان اهل بيت من هستند، آلودگى را از ايشان برطرف كن و پاكيزه شان گردان"، هيچ ترديد و شبهه‏اى ميان علماى شيعه وجود ندارد و يقيناً، ام سلمه و... هرچند داراى منزلت و مقامى هم باشند، داخل در اهل بيت نبوده و از جمله‏ى افرادى كه در زير كساء جمع شده بودند، نمى‏باشند.[17]
ب. حديث كساء به نقل از فاطمه‏ى زهرا (ع): از بخش نخست اين نوشتار، چنين نتيجه گرفته شد كه حديث كساء، بنا بر اتفاق شيعه و سنى، امرى قطعى و روشن است و جاى هيچ شك و شبهه‏اى در سند و متن حديث وجود ندارد. ولى حديثى تحت عنوان "حديث كساء" به نقل از دخت گرامى پيامبر اسلام (ص) و سرور بانوان جهان، فاطمه زهرا (ع) در برخى كتب آورده شده است. مثلاً در "مفاتيح الجنان" محدث قمى، اين حديث در پايان كتاب آورده شده است.[18] ولى وجود اين حديث در مفاتيح، دليلى بر صحت و درستى اين حديث در نزد علماى شيعه، حتى مرحوم محدث قمى نمى‏باشد.
از اين رو، مى‏توان گفت آنچه به عنوان "حديث كساء" از فاطمه‏ى زهرا (ع) نقل شده، قابل اعتماد نبوده و سند معتبرى ندارد؛ زيرا:
1. آن گونه كه محدث قمى، فرموده است، شايد اولين كسى كه اين حديث را بدون ذكر سند، نقل نموده است، شيخ طريحى در كتاب "المنتخب" مى‏باشد،[19] كه از علماى قرن يازدهم هجرى قمرى مى‏باشد و به مدت هزار سال و... از چنين حديثى، خبرى نبوده است. چنان كه مرحوم محدث قمى به اين مطلب تصريح نموده است. او مى‏گويد: "حديثى كه در عصر ما به اين شكل به حديث كساء معروف شده است، در هيچ يك از كتاب‏هاى معتبر حديث و يا اصول حديثى و مجامع متقن محدثان ديده نشده است. و مى‏توانيم آن را از مختصات كتاب المنتخب بدانيم."[20]
2. به رغم اين كه حديث كساء در كتاب المنتخب، بدون سند مى‏باشد، در نقلى كه در حاشيه‏ى كتاب "عوالم العلوم" آمد، به صورت مسند ذكر گرديده است،[21] "رايت بخط الشيخ الجليل السيد هاشم، عن شيخه السيد ماجد البحرانى، عن...، عن على بن ابراهيم، عن ابيه ابراهيم بن هاشم، عن احمد بن محمد بن ابى نصر البزنطى، عن قاسم بن يحيى الجلا الكوفى، عن جابر بن عبداللَّه الانصارى، عن فاطمة الزهرا (ع)، بنت رسول اللَّه (ص)، قال: سمعت فاطمة، انها قالت: دخل علىّ ابى رسول اللَّه (ص)، فقال: السلام عليك يا فاطمة...".
لكن با فرض اين كه شيخ عبداللَّه ‏بن نوراللَّه بحرانى اين سند را در حاشيه‏ى عوالم نوشته باشد، بر اساس چه ملاك و معيارى تشخيص داده است كه آنچه كه مشاهده نموده است، همان خط سيد هاشم بحرانى باشد؟
ثانياً، سند (از ناحيه‏ى برخى راويان مانند، قاسم بن يحيى و...) مشكل داشته و معتبر نمى‏باشد.
ثالثاً، با اين كه سيد هاشم بحرانى در دو كتاب خود به نام‏هاى "تفسير البرهان" و "غاية المرام" اهتمام خاصى به جمع آورى احاديث دارد (نه تصحيح احاديث)، چرا دليل اين حديث را در آنها ذكر ننموده است؟
رابعاً، محدثان بزرگى مانند كلينى، شيخ طوسى، شيخ مفيد و... در سلسله ی سند وجود دارند، لكن هيچ كدام اين حديث را در كتاب‏هاى خود ذكر نكرده‏اند!
3. هيچ يك از منابع حديثى اهل تسنن و تشيع كه در صدد جمع آورى روايت‏هاى منسوب به اهل بيت ‏(ع) بوده‏اند، مانند بحارالانوار و...، اين حديث را ذكر ننموده است.
4. با ملاحظه‏ى نظر محدث قمى در مورد اين حديث در "منتهى الآمال" از يك سو و سخن او در مقدمه‏ى ملحقات مفاتيح الجنان كه نگران كم و زياد شدن بعضى زيارت‏ها و يا دعاها به كتاب خود مى‏باشد، و اهميت و جايگاهى كه اين كتاب در ميان مردم دارد، از سوى ديگر، و انضمام مطالب و اشكالاتى كه قبلاً بيان شد، شايد بتوان گفت حديث كساء با عنوان "حديث كساء به سند صحيح از عوالم" از اضافاتى است كه بعد از رحلت ايشان، در مفاتيح الجنان صورت پذيرفته است، يا... .[22]
در نتيجه، حديثى كه در برخى كتب به فاطمه زهرا (ع) نسبت داده مى‏شود، نمى‏تواند معتبر باشد، به ويژه آن كه، متن حديث با ساير متن‏هاى معتبر، متفاوت است.
اما در خصوص عجيب بودن تعابير و مطالب متن حديث مى‏توان گفت، با چشم پوشى از برخى نكات، آنچه در اين حديث، در مورد مقام اهل بيت عصمت و طهارت‏ (ع) ذكر گرديده، در ساير روايات (اهل تسنن و تشيع)، بلكه آيات قرآن كريم بيان شده است.
مقام نورانى و الاهى آنان از جمله مقاماتى است كه براى آگاهى از آن به جوامع روايى و... مى‏توان مراجعه نمود.[23] تنها به ذكر بخشى از يك روايت كه به نام "حديث معرفتى بالنورانية" از اميرمؤمنان على (ع) مى‏باشد، اكتفا مى‏نماييم.
ابوذر غفارى از سلمان فارسى رضوان اللَّه عليهما پرسيد: اى ابا عبداللَّه (كنيه‏ى سلمان) معرفت اميرمؤمنان (ع) به نورانيت چيست؟ (سلمان) گفت: اى جندب (نام ابوذر) بيا برويم تا اين را از خود آن حضرت بپرسيم. پس به محل آن حضرت رفتيم و او را نيافتيم. (ابوذر) گفت: پس به انتظار ايشان مانديم تا آن حضرت تشریف آوردند. حضرت فرمودند: چه امرى شما را به اين جا كشانده است؟
ابوذر و سلمان گفتند: اى اميرمؤمنان، به نزد شما آمديم تا در مورد معرفتتان به نورانيت سؤال كنيم، حضرت فرمودند: آفرين بر شما دو دوست وفادار به دين خويش كه كوتاهى نمى‏كنيد... . معرفت من به نورانيت، معرفت خداوند عزوجل است و آن همان دين خالصى است كه...، هر كس ولايت مرا به پاداشت است نماز را به پا داشته است،... ما را به مثابه‏ى خدايان قرار ندهيد و ديگر هر چه مى‏خواهيد در فضيلت ما بگوييد. به كنه و حقيقت و منتهاى آنچه در ما وجود دارد نمى‏رسيد،... من آخرين وصى شدم، منم "صراط مستقيم"، منم "نبأ عظيم..."....[24]
پی نوشتها:
[1] نويسنده ی اين كتاب، شيخ فخرالدين، محمد بن على بن احمد، معروف به "شيخ طريحى" مى‏باشد. در نجف اشرف متولد شده و در سال 1085 ه ق وفات نموده است.
[2] اين‏كتاب، كه "عوالم العلوم والمعارف والاحوال من الآيات والاخبار والاقوال" نام دارد، توسط محدث عاليقدر، شيخ عبداللَّه بن نوراللَّه بحرانى از علماى قرن دوازدهم، تأليف گرديده است.
[3] مؤلف كتاب "منتهى الآمال، در احوالات نبى و الآل" مرحوم حاج شيخ عباس قمى است كه در سال 1359 ه ق وفات نموده است. و از محدثان عظيم الشأن جهان تشيع مى‏باشد.
[4] شيخ عباس قمى، مفاتيح الجنان، بخش پايانى، حديث كساء به نقل از جابر بن عبداللَّه انصارى.
[5] همانا خداوند اراده كرده كه ناپاكى و آلودگى را از شما اهل بيت برطرف كند و شما را پاك و طاهر گرداند"، احزاب، 33.
[6] ر.ك: علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 22، ص 245 و 246 و ص 494 و 495، ح40.
[7] ر.ك: تفاسير ذيل آيه ی 33 احزاب؛ الميزان، ج 6، ص 309 - 320؛ آية التطهير فى احاديث الفريقين، محمد على موحد ابطحى؛ تفسير البرهان، ج 3، ص 309 - 329؛ احقاق الحق، ج 2، ص 502 - 573، ج 3، ص 513 - 531 و...؛ فضائل الخمسة من الصحاح السته، ج 1، ص 224 - 243؛ بحارالانوار، ج 22، ص 245 - 246 و ج 35، ص 206 - 237؛ تأويل الآيات الظاهرة، ج 2، ص 457 - 459؛ غاية المرام، سيد هاشم بحرانى - اثبات الهداة، محمد بن حسن حر عاملى؛ الامام الصادق و المذاهب الاربعة، اسد حيدر؛ شواهد التنزيل، ج 2، ص 5 -140؛ سنن ترمذى؛ ينابيع المودة، سليمان بن ابراهيم قندوزى؛ درالمنثور، سيوطى و...؛ مسند احمد، ج 6، ص 298؛ عبقات الانوار، ميرحامد حسين؛ فصول المهمة فى معرفة احوال الائمة، على بن محمد بن احمد المالكى؛ بررسى مسائل كلى امامت، ابراهيم امينى، ص 174 - 196؛ اهل بيت در آيه تطهير، سيد جعفر مرتضى عاملى، اهل البيت فى الكتاب والسنة، محمد رى شهرى، ص 35 - 71.
[8] سيد على مهد ابطحى، آية التطهير فى احاديث الفريقين (آيه‏ى تطهير در احاديث شيعه و سنّى).
[9] طباطبايى، محمد حسين، تفسير الميزان، ج 16، ص 311.
[10] اهل بيت در آيه‏ى تطهير، ص 27.
[11] همان؛ بحارالانوار، ج 35، ص 236؛ امينى، ابراهيم، بررسى مسايل كلى امامت، ص 178 - 180؛ بحرانى، سيد هاشم، غاية المرام؛ ميرحامد حسين، عبقات الانوار؛ سيوطى، جلال الدين، درالمنثور؛ ترمذى، محمد بن عيسى سورة، سنن ترمذى؛ طبرى، احمد بن عبداللَّه، ذخائر العقبى؛ هيثمى، احمد بن حجر، الصواعق المحرقه؛ و... .
[12] جوادى آملى، عبداللَّه، تجلى ولايت در آيه‏ى تطهير، ص 90 و 91؛ بررسى مسائل كلى امامت، ص 179 - 180.
[13] جوادى آملى، عبداللَّه، تجلى ولايت در آيه تطهير، ص 92.
[14] ر.ك: رى شهرى، محمد، اهل البيت فى الكتاب والسنة، ص 39؛ جوادى آملى، عبداللَّه، تجلى ولايت در آيه‏ى تطهير، ص 91 - 92.
[15] ر.ك: بررسى مسايل كلى امامت، ص 179 - 180.
[16] امينى، ابراهيم، بررسى مسايل كلى امامت، صص 171 - 179؛ جوادى آملى، عبدللَّه، تجلى ولايت در آيه تطهير، ص 91؛ شريف مرتضى، ابوالقاسم على بن الحسين الموسوى، الفصول المختارة من العيون والمحاسن، ص 53 - 54 و... .
[17] ينابيع المودة، ص 125؛ جامع الاصول، ج 10، ص 101؛ ذخائر العقبى، ص 21؛ درالمنثور، ج 5، ص 198؛ شواهد التنزيل، ج 2، ص 65 - 140؛ بحارالانوار، ج 35، ص 222؛ مجمع البيان، ج 8، ص 357؛ مسند احمد، ج 6، ص 292 و 404.
[18] مفاتيح الجنان، بخش آخر، حديث كساء.
[19] منتهى الآمال، ج 1، ص 527، به نقل از "اهل البيت فى الكتاب والسنة"، ص 39 و 40.
[20] همان.
[21] عوالم العلوم، ج 2، ص 930، (نقل از اهل البيت فى الكتاب والسنة، ص 41؛ تجلى ولايت در آيه‏ى تطهير، ص 92).
[22] ر.ك: اهل البيت فى الكتاب والسنة، ص 42 - 34.
[23] شواهد التنزيل، حاكم حسكانى، ج 1 و 2؛ ينابيع المودة، قندوزى حنفى؛ الغدير، ج 6، ص 79 - 81؛ اصول كافى، ج 1، كتاب الحجة، بحارالانوار، ج 35 - 26، به ويژه جلد 26 و ج 40؛ اثبات الهداة، حرّ عاملى؛ غاية المرام، سيد هاشم بحرانى؛ زيارت جامعه و شروح آن؛ تحف العقول؛ مرآة العقول؛ امالى صدوق، تأويل الآيات الظاهرة، على حسينى استرآبادى، عبقات الانوار، ميرحامد حسين هندى،... .
[24] بحارالانوار، ج 26، ص 1، اين حديث نورانى، نيازمند مطالعه و تعمق و شرح مى‏باشد.
http://farsi.islamquest.net
نسخه چاپی