پرسش :

گاهی اوقات دوستی انسان با یکی از رفقایش تبدیل به شیدایی و عاشقی می شود و با اندک دقتی می توان فهمید که این دوستی الهی نیست و یکی از عمده ترین دلایل آن ظاهر زیبای طرف مقابل است و کار به جایی می رسد که طاقت دوری او را ندارد و حتی مدت زیادی از روز خود را به او فکر می کند. به نظر شما چگونه می توان این دوستی را کنار گذاشت و یا تعدیل کرد و در آینده چگونه از آن جلوگیری به عمل آورد؟


پاسخ :
در پاسخ به این سؤال سه نكته حائز اهمیت است:
1. جایگاه و اهمیت انتخاب دوست: به دلیل دارا بودن روحیۀ اجتماعی، هر انسانی در دوران زندگی خویش، همواره نیازمند رفاقت و دوستی با دیگران است. از آنجائی كه جوانان در آستانۀ ورود به زندگی اجتماعی قرار دارند، انتخاب همنشین و دوست شایسته برای ایشان از اهمیت بیشتری برخوردار است.
اما باید توجه داشت كه بسیاری از انحراف های اخلاقی و بزهكاری های اجتماعی از طریق دوستان ناباب، دامنگیر افراد می شود، از این رو داشتن دوستان خوب و شایسته و معاشرت با ایشان، می تواند در رشد و شكوفایی استعدادها و شخصیت جوانان و تقویت ابعاد انسانی و ارزش های اخلاقی و معنوی ایشان مؤثر باشد.
به عبارتی، دوستی ها در صورتیكه بر پایه و اصول منطقی و بر اساس دستورات و توصیه های نورانی قرآن و اهل بیت (ع) انتخاب و در چارچوب شرع مقدس و به دور از افراط و تفریط ها تداوم یابد می تواند برای انسان بعنوان یك فرصت طلایی و سرنوشت ساز باشد. و در غیر اینصورت، فرجام خوبی نخواهد داشت.
خداوند در قرآن می فرماید: "و (قیامت) روزی است كه ظالم دست حسرت به دندان گرفته، می گوید: ای كاش من در دنیا با رسول خدا راه دوستی و طاعت پیش می گرفتم. وای بر من ای كاش كه فلان (كافر و فاسق) را دوست خود نمی گرفتم كه رفاقت او از پیروی قرآن و رسول حق، مرا محروم ساخت و گمراه گردانید ..."[1]
پیامبر اكرم (ص) نیز در بیان جایگاه دوستی می فرماید: "انسان بر دین دوستش خواهد بود، بنابر این هریك از شما دقت كند كه با چه كسی دوست می شود."[2]
از این رو دقت در گزینش دوست و همنشین خوب، ضامن سعادت اخلاقی انسان در دنیا و فرجام نیك در آخرت است.
2. رعایت حدود و اعتدال در دوستی ها: نکته بسیار مهم در دوستی، اعتدال در ابراز دوستی و رعایت حدود و احكام الهی و پرهیز از افراط و تفریط ها است.
زیرا گاهی اوقات دوستی ها از حد اعتدال خود خارج شده و به عشق و شیدایی های انحرافی تبدیل می شود. برای اینکه حد و مرز دوستی مطلوب از دوستی های غیر مطلوب و افراطی مشخص شود لازم است در ارتباط با عشق و اقسام آن توضیحاتی داده شود:
در كتب لغت،"عشق" به معناى "دوستى شدید" آمده است[3]،[4] و نیز از ماده «عَشَقَ» بوده و معنایش «پیچک» است و پیچک، گیاهی است که به درختان دیگر می پیچد.[5] علاقه به شخص یا چیزی وقتی به اوج شدت برسد، به طوری که وجود انسان را مسخر کند و حاکم مطلق بر وجود او گردد، عشق نامیده می شود. و بر سه قسم است:
1-عشق حقیقی:در فرهنگ اسلامی عشق حقیقی همان پرستش الهی است و به تعبیر امیرمؤمنان علی (ع): "خوشا به حال كسی كه عاشق عبادت شود و آن را قلباً دوست بدارد و با تن خود انجام دهد."[6]
علامه طباطبایی ره در تعریف عشق آورده اند: "عشق یعنی قرار گرفتن موجودی كمال جو (انسان) در جاذبۀ كمال مطلق (خداوند متعال) یعنی پروردگاری جمیل و بی نیاز، ... و معشوقی كه همه رو به سوی او دارند و او را می طلبند."[7] بنا بر این عشق حقیقی، عشق به زیبایی یا «خیر مطلق» است كه عالی ترین مرتبه عشق است. عشقی است كه در جان آدمی نهفته و مبدأ و غایت آن، خداوند است، از عشق حقیقی با تعابیری چون "عشق اكبر" و "محبت اول یا سوم" نیز یاد می شود.[8]
2-عشق مجازی: عارفان و فیلسوفان در برابر عشق حقیقی، دو نوع دیگر برای عشق تعریف کرده اندکه عبارتند از عشق مجازی و عشق کاذب.
عشق مجازی عبارت است از عشق به مظاهر و آفریده های ذات پروردگار همچون عشق به انسان و كمالات او، بعنوان مجموعه ای از لطایف عالم هستی و آینه ای از صفات حق،که از این عشق به عنوان "عشق اصغر" نیز یاد می شود. با این وجود، توقف و ماندگاری در این عشق، اگر چه بهتر از نداشتن عشق است، ولی نتایج عشق حقیقی و راستین را ندارد.[9] عشق مجازی پاك و عفیف همچون نردبان و پل و یا مسیر ورودی به عالم عشق حقیقی است.
عشق كاذب ( دروغین) عشقی است که دارای منشأ جنسی و شهوانی است، در این عشق، عاشق محو صورت ظاهری معشوق و رنگ و روی اوست. این نوع عشق (كه به جفا، نام عشق بر آن نهاده اند) موجب تسلط نفس اماره و تقویت آن و حكومت شهوت بر قوۀ عاقله و در نتیجه، تباهی و هلاكت انسان است. عشق دروغین جز طغیان شهوت نیست، عشقی است كه از مبادی جنسی و حیوانی سرچشمه می گیرد.[10]
استاد مطهری در باره چنین عشقی می گوید: "جوانی كه از دیدن روئی زیبا و موئی مجعّد به خود می‎لرزد و از لمس دستی ظریف به خود می‎پیچد، باید بداند، جز جریان مادی و حیوانی در كار نیست. این گونه عشق‎ها به سرعت می‎‎آید و به سرعت می‎رود، قابل اعتماد و توصیه نیست، خطرناك است و فضیلت كش و تنها با كمك عفاف و تسلیم نشدن در برابر آن است كه آدمی سود می‎برد ."[11]
از این رو انسان باید از این نوع عشق ها و محبت های كاذب و دروغین كه منشأ حیوانی دارند پرهیز نماید زیرا این عشق ها نهایتاً به خشونت، جنایت، گرفتاری و وبال و جدایی و حسرت می انجامد. و راه نجات از عشق کاذب همانا تقویت عشق حقیقی در انسان می باشد که اگر چنین عشقی در انسان حاصل شود خودبخود عشق های کاذب رخت برمی بندند و انسان می فهمد که غیر خدا ارزش عشق ورزیدن را ندارد و بجای خال و خط و ابرو باید به سراغ زیبای حقیقی یعنی آنکه اینها را خلق کرده است، رفت.
انسان برای دستیابی به عشق حقیقی باید زمینه های لازم را در خود فراهم نماید که اگر این زمینه ها ایجاد نشود، بدیهی است که انسان گرایشی نیز به خدا نخواهد داشت.
ناریان مر ناریان را جاذبند
نوریان مر نوریان را طالبند
کبوتر با کبوتر باز با باز
کند همجنس با همجنس پرواز
البته برای جلوگیری از ایجاد دوستی های افراطی و عشق های كاذب و غیر الهی، نکاتی باید مورد توجه قرار گیرد:
1- در انتخاب دوست نهایت دقت را داشته باشیم: افرادی را بعنوان دوست برگزینیم که از جهات مختلف اعتقادی، اخلاقی، علمی و ...خود ساخته و بر ما مقدم باشند و به فرمایش رسول اكرم (ص): "دیدن او، شما را به یاد خدا اندازد، گفتار او به دانش شما بیفزاید و كردار او شما را به یاد آخرت بیندازد."[12] امام حسن مجتبى (ع) به فرزند خود فرمود: "پسرم ! با احدى برادرى و دوستى مکن مگر بدانى به چه جاهایى مى رود و با چه افرادى نشست و برخاست مى کند و چون خوب بر احوالش آگاهى یافتى و روش او را پسندیدی، با او دوستى کن. دوستى تو به خاطر این باشد که او را از لغزش ها باز دارى و در تنگدستى به او یارى رسانی".[13]
به عبارت دیگر؛ در انتخاب دوست موازین شرعی (هم جنس و غیر هم جنس) را مورد لحاظ قرار دهیم و حدود دوستی را رعایت كنیم. بعضی از این حدود عبارتند از:
الف: دوستی ها برای خدا و در راه رضای خدا باشد (چون پایدارند)، نه برای دنیا و ارضاء هوی و هوس نفسانی.[14]
ب: اعتدال در دوستی ها و پرهیز از افراط و تفریط.[15]
ج: انتخاب نکردن دوستان بدون تحقیق و آزمایش.[16]
د: پرهیز کردن از بیان اسرار شخصی و مهم خود حتی به دوستان نزدیك.[17]
ه: تحقیق و تفحص بیش از اندازه نکردن در اسرار زندگی شخصی دوستان.
و: دوستی نكردن با كسانی كه آشكارا معصیت خدا را می كنند و آن را برای شما نیز زیبا جلوه می دهند.[18]
ز: پرهیز از دوستی با افراد دروغگو، فاسق، بخیل، احمق و نادان، قاطع رحم، بدزبان، جاهل، فرومایه و شرور.[19]
2- نگاه واقع بینانه به پیامد های منفی دوستی های افراطی؛ زیرا :
الف: بهترین دوستان ما هم ممكن است به انحراف كشیده شوند و اگر نتوانیم از آنها فاصله بگیریم خطر انحراف، دامان ما را هم خواهد گرفت.
ب: زندگی، بستر حوادث بسیاری است كه موجب دوری و جدایی دوستان هم می شود اگر دوستی ها افراطی باشد جدایی سخت و ناگوار و در بسیاری موارد همراه با ضربه های عاطفی شدید و غیر قابل جبران است.
گاهی در دوستی های افراطی، افراد، محرمانه ترین اسرار زندگی شخصی شان را به یكدیگر می گویند كه این امر با گذشت زمان تبعات منفی بسیاری به جای خواهد گذاشت.[20]
ج: گاهی این عشق و علاقۀ افراطی تا آن جا نزدیك می شود كه به سوء استفادۀ اخلاقی از سوی یك نفر، یا طرفین می انجامد، كه در هر دو صورت، زیان های اخلاقی و عاطفی شدیدی به طرفین وارد می گردد.
د: دوستی های افراطی، مانع رشد فكری و اجتماعی افراد، به خصوص جوانان و نوجوانان می شود؛ زیرا موجب می شود روابط آنها با خانواده و دیگر كانون های اجتماعی نظیر مدرسه و مسجد كمرنگ شده، از مسائل درسی، عبادی، معنوی و از یاد خدا غافل شوند. [21]
ه: توجه داشته باشید که هر عشقی جز عشق به الله و معصومان (ع)، کاذب و ناپایدار است.
پی نوشتها:
[1] فرقان، 27 و 28.
[2] «المرء علي دين خليله،فلينظراحدكم من يخالل.» بحارالانوار، ج74، ص 192.
[3] العشق افراط الحب و يكون فى عفاف و فى الاساس «اشتقاق العشق من العشق...»، اقرب الموارد، ج 2، ص 786.
[4] اقتباس از نمايه: عقل "حسابگر"، دل، ايمان و عشق، سؤال 175 (سایت: 937).
[5] جبران مسعود، الرائد، با ترجمه رضا اترابی نژاد، ج 2، ص 1190، چاپ دوم، 1376 هـ ش، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی.
[6] «طوبي لمن عشق العبادة و احبها بقلبه و باشرها بجسده»، اصول كافي، ج2،ص 38.
[7] طباطبايي، علامه محمد حسين، الميزان، ص 411.
[8] ر.ك: پرسشها و پاسخهاي دانشجويي، عرفان و تصوف، ج 12، صص231 و 232
[9] ر.ك: پرسشها و پاسخهاي دانشجويي، عرفان و تصوف، ج 12، صص231 و 232، با كمي تغييرات.
[10] همان منبع با تغييرات.
[11] مرتضي مطهري، جاذبه و دافعة علي ـ عليه السّلام ـ ، قم، انتشارات صدرا، ص56
[12] " قال (ص): من ذكركم بالله رؤيته، ..."، بحارالانوار، ج 74، ص 186.
[13] محمد جواد طبسي، حقوق فرزندان در مکتب اهل بيت، ص 176.
[14] غررالحكم، ج 2، ح 1795 و 1796.
[15] نهج البلاغه، حكمت 268
[16] غررالحكم، ج2، ص 86 و ص810
[17] بحارالانوار، ج4، ص177
[18] بحارالانوار، ج 74، ص 190.
[19] خصال صدوق، ج1، ص 244؛ اصول كافي، ج4، ص453؛ كنزالعمال، ج9، ح24844.
[20] نهج البلاغه، حكمت 268
[21] فصلنامۀ پژوهشي صباح، شماره 7 و 8، 1382، ص 24-26.
http://farsi.islamquest.net
نسخه چاپی