پرسش :

مبنای فقهی استخاره چیست و چرا آقایان این همه وقت خود را بجای پاسخگویی به سؤالهای دینی صرف استخاره می کنند به عنوان مثال آیا بهتر نیست بجای استخاره در امر ازدواج به افراد مشاوره داد تا جامعه دچار این همه مشکلات نباشد. آیا ما با استخاره کتاب خدا را در حد یک وسیله قرعه کشی تنزل نداده ایم؟ و این خود نوعی استهزا به کلام خداوند نیست؟ آیا روایت یا حدیث از معصومین داریم که حداقل یک بار برای یکی از دوستانشان به قرآن یا حتی تسبیح استخاره کرده باشند؟ واقعا جای استخاره کجاست؟ منظور همین استخاره مصطلح بین مقدسین است. در حالی که خدای متعال وحی را خاتمه داده و بندگانش را به تفکر و تعقل و بحث و تبادل نظر و مشورت با افراد کاردان و کارشناس و فقیه دعوت نموده و از همه مهمتر از آنها خواسته که مسئولیت اعمال خود را به عهده گرفته و همچون ابلیس مأیوس از رحمت خدا کارهای اشتباهشان را به خدا نسبت ندهند، دیگر چه جایی برای این نوع استخاره ها باقی می ماند؟ درست است قرآن همچون خدای متعال کریم است، اما آیا در همین قرآن آیاتی نداریم که می فرماید (یضل به کثیرا) و (نستدرجهم) آیا آیاتی نداریم که می فرماید ( و انکحوا الایامی...) آیا اگر واقعا کسی به قرآن ایمان داشته باشد باید به آن عمل کند یا به آن استخاره بگیرد؟ آیا آیاتی که در سر صفحۀ قرآن وارد نشده اند از آیات الهی شمرده نمی شوند؟ و هزاران آیۀ دیگر شما را به خدا چاره ای برای این قرآنهای بر سر نیزه رفته کنید.


پاسخ :
در موارد تصمیم گیری در زندگی انسان، اسلام نقش اول را بر عهدۀ حجت باطن (عقل) گذاشته است. در قرآن کریم سفارش زیادی به خردورزی و بهره گیری از عقل شده است و از نظر قرآن، بدترین موجودات کسانی هستند که کارهایشان از روی تعقل نیست.[1] از نظر امام علی (ع)، اساساً یکی از مهم ترین علل بعثت پیامبران، شکوفاسازی عقل های آدمیان بوده است.[2] تکیه بر عقل و استفاده از این چراغ روشنی بخش تا آن درجه از اهمیت برخوردار است که در شرع مقدس نیز یکی از منابع استنباط احکام به شمار می رود.
همچنین در آموزه های دینی به عوامل دیگری که در تصمیم سازی خردمندانه دخیل اند تأکید فراوان شده است که مهم ترین آنها «مشورت» است. با مشورت، نقص عقل فردی تا حدود زیادی جبران می شود و مجموعه ای از اطلاعات و تجربیات گران بها که دیگران در طی سال های بسیار بدان ها دست یافته اند، به آسانی در دسترس قرار می گیرد.
اما گاهی با مشورت کردن نیز تردید ها بر طرف نمی شود و نمی توان تصمیم گیری کرد در این مرحله است که روایات ما برای از بین بردن تردید، استخاره را پیشنهاد می کنند.
برای استخاره دو معناست. یکی معنای حقیقی استخاره است که در اخبار و روایات ما بیشتر از آن نام برده شده و به معنی طلب خیر نمودن از خداست. این نوع استخاره در واقع یکی از رشته ها و شاخه های دعاست و همان استخاره مطلق است که اختصاص به مورد شک و تردید ندارد، بلکه در واقع استمداد و طلب خیر از خدای متعال در جمیع کارها و تمام افعال زندگی است. لذاست که امام صادق(ع) فرمود که خداوند فرمود: «از بدبختی بندۀ من آن است که کاری از کارهایش را بدون استخاره (طلب خیر) از من انجام دهد.»[3] بنابراین؛ طبق روایات فراوان، این نوع استخاره برای رفع تحیر و سرگردانی نیست بلکه در همه مراحل یک کار، خوب و پسندیده و راه گشاست.
معنای دوم استخاره، طلب خیر نمودن از خدا، برای رفع تحیر و سرگردانی است که اختصاص به موارد شک و تردید دارد.
دربارۀ جایگاه استخاره به معنای دوم در فرهنگ دینی ما باید گفت اساساً سه دیدگاه می تواند وجود داشته باشد:
الف: دیدگاهی که بدون کوچک ترین تعقل و تفکر و بررسی یک مسئله، نتیجۀ کارها را فقط و فقط به استخاره واگذار می کند و به استخاره پناه می برد.
ب: دیدگاه دوم، دیدگاه عقل گرا و منکر استخاره است.
ج: اما دیدگاه سوم، با اعتراف به منزلت و جایگاه عقل و شناخت جایگاه مشورت، به گونه ای استخاره را تبیین می کند که با تعقل و تفکر منافاتی ندارد. طبق این دیدگاه، هیچ مانع و محذور دینی در استخاره نیست، چرا که استخاره کاری جز تعیین یکی از دو طرف تردید را انجام نمی دهد.نه جایگاه عقل و مشاوره را نفی می کند،نه جلو عمل به آیات قرآن را می گیرد، نه حلالی را حرام، نه غیر واجبی را واجب و نه حکمی از احکام خدا را تغییر می دهد. بلکه فقط و فقط استخاره کنندۀ را از تردید نجات می دهد. در بررسی صحت هر کدام از این دیدگاهها به مطالب زیر باید توجه کرد:
بعد از این دو مرحلۀ اساسی (تفکر و مشاوره) و قبل از پرداختن به استخاره متعارف، در روایات سفارش دیگری به فرد مردد شده است و آن نماز و ذکر استخاره است که به شخص مردد دستور داده و به او می فرمایند بعد از آن (نماز و ذکر استخاره) به هر آنچه که در ذهن و فکر تمایل بیشتری دارد عمل کند زیرا بعد از نماز انسان هر چه بیشتر از شیطان دور شده و تصمیم هایش خدا پسندانه تر است. چنانکه امام صادق (ع) در جواب شخصی که در انجام کاری تردید داشت فرمود: وقتی این حالت [شک و تردید] برایت پیش آمد دو رکعت نماز بخوان و صد و یک مرتبه بگو "استخیر الله" (از خدا طلب خیر می کنم) سپس نگاه کن ببین کدامیک از دو طرف در نظرت مناسب تر است، پس همان را انجام بده که خیر در همان است انشاءالله.[4]
بعد از این مراحل اگر باز شک شخص بر طرف نشد او چگونه باید تصمیم بگیرد؟
با توجه به مطالب گفته شده، روشن می شود که استخاره به معنای دوم و متعارف تنها بعد از داشتن شرایط زیر جایی برای بحث پیدا می کند:
1. تعقل و تفکر کافی در اطراف و جوانب موضوع مورد نظر.
2. مشورت با افراد متخصص و صاحب نظر.
3. در خواست خیر از خدا با ذکر و نماز استخاره و سپس تصمیم گیری بر طبق تمایل فکری خود با در نظر گرفتن این مراحل دو نکته مشخص می شود اولا؛ بسیار نادر است در زندگی انسان برای کاری مراحل بالا انجام شود و باز تمایل انسان به هیچ طرف نباشد و شک کاملا 50 در صد در مقابل 50 در صد باشد پس در صورت رعایت شرایط شاید بسیاری از استخاره هایی که (بدون توجه به این شرایط انجام می شود) تقلیل خواهد یافت. ثانیا؛ این که اگر بعد از این مراحل باز شک و تردید باقی باشد (با توجه به این که بقاء در شک و تردید باعث رکود در کارها و زندگی می شود) می توان با استخاره خود را از حیرت و رکود آزار دهنده نجات داد.
اما در بارۀ استفاده ائمه معصومین از استخاره در کارهای خود باید بگوئیم از آنجایی که امامان معصوم ما از نظر عقل و آگاهی انسان کامل هستند هیچ گاه دچار حیرت و دو دلی نمی شوند تا نیاز به استخاره (متعارف در بین ما) داشته باشند، اما در موارد زیادی که از آنها برای رفع تردید و دو دلی سؤال شده است آنان استخاره را پیشنهاد کرده اند.
در روایتی آمده که علی قمی می گوید به امام صادق (ع) گفتم خواستم کاری انجام دهم پس از خدا استخاره کردم اما به نتیجه ای نرسیدم که انحام بدهم یا نه پس حضرت فرمود چون وقتی انسان به نماز می ایستد شیطان بیش از هر وقت دیگری از او دورتر است پس ببین در وقت نماز در قلبت چه چیزی است [قلبت به تو چه می گوید ] پس همان را انجام بده و قرآن را باز کن پس اولین چیزی که در آن دیدی به آن عمل کن انشاءالله. [5]
در این روایت امام (ع) پس از اینکه شخص با طلب خیر کردن از خدا به نتیجه نرسید امام او را امر به کمک گرفتن از نماز می کند و بعد می فرماید قرآن را باز کن. همان طور که گفته شد استخاره از قرآن در جایی است که هیچ راه دیگری برای تصمیم گیری نباشد و در این صورت چه چیزی متبرک تر از قرآن برای خارج کردن انسان از تحیر خواهد بود؟ می توان چنین برداشت کرد که در لحظه ای که انسان به هیچ صورتی نمی تواند تصمیم گیری کند باز با رجوع به قرآن از کلمات نورانی آن راهنمایی بخواهد چون به هر حال هر عبارتی از قرآن در درون خود هدایت گر و حق نما است. این روایت دلیل بر مشروعیت استخاره نیز است.
از طرف دیگر روش عملی علما از قدیم تا به حال بر این بوده که اگر کسی از آنها درخواست استخاره می کرده برای او انجام می دادند لذا آنرا به عنوان سیرۀ علما می توان پذیرفت، که دلیل دیگری بر مشروعیت استخاره است.
اما این اشکال که چرا اینقدر توجه به استخاره زیاد شده است و چرا بسیاری از خیرهای مادی و معنوی در اثر استخاره های نابجا از بین می روند اشکال صحیح و بجایی است که بیشتر متوجه افرادی است که فرهنگ استفاده از استخاره را ندارند و از آن استفاده نا به جا می کنند در صورتی که اگر از آن در محل خود استفاده شود گره حیرت انسان را در تصمیم گیری ها باز می کند و بسیار راه گشا خواهد بود.
پی نوشتها:
[1] انفال، 22.
[2] نهج البلاغة، خ 1.
[3] وسائل‏الشيعة ج : 8 ص : 79 ، "من شقاء عبدی ان یعمل الاعمال و لا یستخیرنی".
[4] من لا يحضره الفقيه، ج1، ص563. بعضی از روایات علت این عمل را اینطور ذکر کرده اند که چون بعد از نماز شیطان دور تر از هر حالت دیگری است آنچه در نظر انسان است به خیر نزدیک تر است. و نگاه کنید: الكافي ج3 ص472 وسايل الشيعه ج 8 ص74 الكافي ج3 ص472.
[5] وسائل‏الشيعة ج : 6 ص : 233.
http://farsi.islamquest.net
نسخه چاپی