پرسش :

ربط بین وحدت الوجود مورد نظر ابن عربی با حکمت متعالیه ملاصدرا چیست؟ آیا حکمت متعالیه بر گرفته از مکاتب فلسفه و تصوف و عرفان قبل از ملاصدرا می باشد؟ آیا نظریه ملاصدرا تصحیحی از نظریه ما قبل او بوده؟ و از همه مهم تر این است که چگونه این دو نظریه نقش مهمی در زندگی انسان ایفا می کنند؟ آیا با تمسک به این نظریه انسان به خدا نزدیک تر می شود؟


پاسخ :
هرچند وحدت وجود قبل از ابن عربی نیز در میان بسیاری از عرفا مطرح بوده، ولی بی تردید ابن عربی بیشترین كلام را در این مورد بیان داشته است.
در مورد معنای وحدت وجود باید گفت: وحدت وجودی كه مورد نظر عرفا و ابن عربی بوده، وحدت مفهومی وجود نیست، بلكه منظور وحدت وجود خارجی اشیا است كه عرفا از طریق شهود به حقیقت آن دست یافته اند. بنابر این نظریه؛ وجود حقیقی بیش از یكی نیست و آن وجود خداوند است و غیر خدا هرچه موجود به نظر می آید صرفا تعینات و اعتبارات و تجلیات همان وجود واحدند.
ابن عربی معتقد است كه حقیقت وحدت وجود «طوری ورای طور عقل» است كه باعث حیرت عقلا است و برای درك آن نیاز به آگاهی ای از نوع برتر است و امید ندارد كه عقل آن را درك كند.
در حكمت متعالیه ملاصدرا نیز نظریه وحدت وجود مطرح شده و بنا به تصریحات بسیاری از بزرگان، ملاصدرا در بیان این نظریه بسیار از ابن عربی متاثر بوده است.
تفاوت اساسی، بین ابن عربی و ملاصدرا در این است كه با تمام تاكیدی كه ابن عربی بر«طوری ورای طورعقل» بودن وحدت وجود دارد، ملاصدرا معتقد است كه این نظریه قابل بیان فلسفی بوده، لذا نظام فلسفی خود را بر اساس اصالت وجود و وحدت وجود پایه گذاری كرده است.
گفتنی است كه مسئلۀ وحدت وجود برای عرفا به هیچ وجه به عنوان یك نظریۀ فلسفی محض و جدای از واقعیت زندگی مطرح نبوده، بلكه بازگو كننده عالی ترین درجه از اخلاص آنان در توحید خداوند بوده است و زندگی سراسر عشق و شور عارفان الاهی در واقع تجسم زندگی بر اساس وحدت وجود است.
مكتب عشق در عرفان اسلامی از دل این نظریه بر خاسته؛ چرا كه سالك طریق عرفان اگر به این حقیقت واقف باشد كه جهان و به ویژه انسان تجلی خداوند است، عاشق ظهور خدا در جهان خواهد شد و نهایتاًَ در این عشق فانی شده و به وجود حقیقی خواهد رسید.

منبع: http://farsi.islamquest.net
نسخه چاپی