پرسش :

اخیرا دیده می شود در برخی از وبلاگها و سایتهای مذهبی علنی و آشکارا به مبارزه با عرفان و عارف پرداخته می شود. در این سایتها به کسانی چون علامه طباطبایی و حسن زاده آملی و ملاصدرا و حافظ و مولوی توهین شده و شدیدا آنها را رد می کنند. و در کل سایتشان از احادیث و روایات به قول خودشان با سند استفاده می کنند. خواهشمند است بنده را در این مورد راهنمایی بفرمایید.


پاسخ :
عرفان یعنی شناخت ويژه‏اى كه از راه شهود درونى و يافت ‏باطنى حاصل مى‏گردد. و چون چنین شناختی متوقف بر تمرين ‏ها و رياضت‏ هاى خاصى است، روش‏هاى عملى يا آيين سير و سلوك را نيز "عرفان‏" ناميده اند. عارف حقيقى كسى است كه با اجراى برنامه‏هاى عملى خاصى به معرفت‏ شهودى و حضورى نسبت‏ به خداى متعال و صفات و افعال او نايل شده باشد.
اما در برخورد با این مسأله برخى مطلقا منكر وجود عرفان در اسلام شده و آن را امرى بدعت ‏آميز و مردود شمرده و عرفا را گمراه دانسته اند و گروه ديگرى به عنوان عرفان، امورى را معتقد شده‏اند كه نمى‏توان آنها را برخاسته از متون دينى و مضامين كتاب و سنت ‏به حساب آورد، بلكه بعضى از آنها مخالف نصوص صريح و غير قابل تأويل است. هم چنين در مقام عمل از يك سو، آداب و رسومى از پيش خود وضع كرده‏اند يا از فرقه‏هاى غير اسلامى وام گرفته‏اند و از سوى ديگر، به سقوط تكليف از عارف واصل قائل شده‏اند.
اما حقیقت آن است که مخالفان عرفان دلیل مستند و قابل قبولی در اختیار ندارند و عرفان جزئى از اسلام، بلكه به منزله مغز و روح آن است و مانند ساير بخش‏هاى اسلام از قرآن كريم و سنت نبوى سرچشمه گرفته است و این یعنی سير و سلوك عرفانى راه مستقلى در كنار راه شرع نیست بلکه در طول شريعت ‏و باطن آن است. به عبارت دیگر، شريعت مبین احكام ظاهرى و عرفان عهده‏دار کشف و رسیدن اسرار و حکمت ‏هاى‏ وحقیقت احکام شریعت است. و البته معنای این سخن، آن نیست که هرچه به عنوان عرفان عرضه می شود مورد تایید است بلکه عرفانی که اسلام عرضه کرده شاخصه ها و ویژگی هایی دارد که در جای خود به آن پرداخته شده است.

منبع: http://farsi.islamquest.net
نسخه چاپی