پرسش :

در مورد عصمت ائمه و پیامبر (ص) از من سوال کردند و من هر چه جواب دادم قانع نشدند. سؤال اصلیشان این بود که اگر آنها عصمت داشتند، پس دیگر به عنوان یک الگو نمی توان از آنها استفاده نمود، الگو باید مثل خودمان باشد که بتوان گفت می شود تا آن جا پیش رفت من گفتم که خدا از هر کس در همان حدی که داده سوال می کند و .. اگر امکان دارد توضیحات کاملی در این زمینه بدهید، یا کتابی معرفی نمایید.


پاسخ :
این اشکال ناظر به تفکر نادرست در مورد عصمت است که آن را امری جبری و موهبتی بدون علت و بدون دلیل می داند. بدیهی است که ما اگر عصمت را به کلی امری جبری بدانیم، معصومین را همچون موجوداتی فاقد اراده و خود کار دانسته ایم که نه شايسته‌ الگو شدن برای ديگرانند و نه سزاوار پاداش فراوان؛ این برداشت نادرست از عصمت بوده و دیدگاهی یک بعدی را در مورد عصمت مدّ نظر قرار داده است، حال آن که عصمت از نظر علمای شیعه به هیچ وجه امری جبری نبوده، آنان همواره بر این حقیقت تأکید دارند که معصومین به اراده و اختیار خود از گناهان دوری کرده اند؛ از جمله علامه مظفر در کتاب "عقاید الامامیه"چنین آورده است:
«ومن الامور التی یجب التنبیه علیها ایضاً هو ان المعصوم (ع) لیس مجبوراً علی فعل الطاعات و ترک المعاصی، و انما فعل و ترک باختیاره؛ لانّ العصمة ملکة و بصیرة فی الامور؛ اذ انه ینفر من المعاصی و یبتعد عنها، و یتشوّق الی الطاعة فیعملها، و کل ذلک بتوفیق من الله عز و جل".[1]؛ و از جمله اموری که تذکر به آن واجب است این است که معصوم (ع) مجبور به انجام طاعات و ترک معاصی نیست و با اختیار خود انجام می دهد و ترک می کند؛ چرا که عصمت، ملکه و بصیرتی است در امور و معصوم از گناهان تنفر دارد و از آنها دوری می کند و نسبت به طاعات اشتیاق داشته و بدان عمل می کند و البته همۀ اینها به توفیق الاهی است.
همچنین علامه طباطبائی در تفسیر المیزان به همین نکته اشاره کرده و می گوید: "معصومین (ع) به اراده و اختیار خودشان از معصیت منصرف می‏شوند و اگر انصرافشان را به عصمتشان نسبت دهیم، مانند انصراف غیر معصومین است که به توفیق خدایی نسبت می‏دهیم".[2]
بنابراین، عصمت امرى است اختيارى و به همين دليل، كمال محسوب می شود و گناه كردن براى معصوم محال ذاتى نيست، ولى به دليل قوت علم و تقوا، عملاً واقع نمى‏شود.
این سخن در مورد جبری نبودن عصمت با مطالبى كه در كتاب‏هاى كلامى آمده و با سخن بعضى که عصمت را موهبتى الاهى دانسته‏اند منافاتی ندارد؛ چرا که عصمت گرچه یک موهبت الاهی است، امّا به لحاظ این که خداوند می دانسته که آنان با دیگران در مراتب اخلاص و فداکاری فرق دارند، از این رو، این موهبت را به آنها بخشیده است. به بیان دیگر، ارزش حقیقی و متعالی که معصومین دارند همگی مربوط به اموری است که در انتخاب آن مخیر بوده اند؛ همچون قبول امانت الاهی و برعهده گرفتن بلاهایی که اقتضای این مقام و منزلت است و... و این حفاظت الاهی (عصمت موهبتی) صرفاً به عنوان تأییدی الاهی آنان را همراهی کرده است، نه این که معصومین مجبور به انجام طاعات و اجتناب از معصیت ها شده باشند تا نتوانند برای سایر انسان ها الگو باشند، بلکه آنان با سخت ترین امتحانات الاهی مواجه بوده و همۀ خواص بشری را دارند، با این حال به آن مرحله والا از قدس و طهارت و تقوا دست یافته اند.
به بیان سوم آنچه از مجموع متون دینی به دست می آید آن است که وجود و حیات آدمی انحصار به این چند سال حیات مادی دنیایی نداشته و خلقت روح، بسی پیش تر از آفرینش جسم است[3]. از این رو تصمیم گیری ها و انعکاس های گذشته ی ما و نیز علم خدا به آینده هر یک از انسان ها و این که کدام یک رهرواند و کدام رهزن! دست به دست هم داده و موجبات استحقاق نیل به برخی شرافت ها و امتیازات؛ از جمله عصمت، علم، نبوت، امامت، وحی را فراهم ساخته است. بنابراین اعتقاد به این که معصومان (ع) در دوران بچگی خود نیز معصوم بوده اند با اشکالی مواجه نیست؛ زیرا این عصمت موهوبه نیز بر اساس علمی است که خداوند باریتعالی نسبت به معصومان دارد که آنان با اختیار خود در آینده مرتکب گناهی نخواهند شد.
پی نوشتها:
[1] مظفر، محمدرضا، عقائد الامامیة، ص 77، منشورات الشریف الرضی، قم، 1374.
[2] طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 11، ص 222، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، 1373ش.
[3] نک: ترخان، قاسم، کتاب نگرشی عرفانی، فلسفی و کلامی به: قیام و شخصیت امام حسین (ع)، خلقت ارواح ائمه قبل از اجسام آنان.

منبع: http://farsi.islamquest.net
نسخه چاپی