پرسش :

غنی بودن خدا را از نظر عقلی اثبات کنید؟


پاسخ :
خداوند در قرآن می فرماید: " اى مردم! شما همگى در پيشگاه خداوند، فقيريد و فقط او بى‏نياز و ستوده است."[1]
صفت غنی و بی نیازی از جمله صفات ثبوتیۀ خداوند است. اثبات صفات خداوند، نوعاً بعد از اثبات وجودخداوند مقدور است. صفت غنی، به معنای بی نیازی خداوند، نیز بعد از اثبات وجود برای خداوند و اثبات واحد بودن و بی علت بودن خداوند میسر است. ما در این جا تنها برهان وجوب و امکان را که به نوعی به همان غنی و بی نیازی خداوند از جهت عدم احتیاج به علت و ایجاد کننده است، بر میگردد، بیان می کنیم.
اگر غنا را به معنای بی نیازی در اصل وجود بدانیم و با این معنا بخواهیم وجود خدا را اثبات کنم، برهان وجوب و امکان را می توان چنین تقریر کرد.
برهان وجوب و امکان ( فقر و غنی)[2]
تمام موجوداتى كه در اين جهان مى‏بينيم همه روزى معدوم بوده‏اند سپس لباس وجود بر تن كرده‏اند، و يا به تعبير دقيق تر روزى هيچ نبوده‏اند و سپس وجود شده‏اند، اين دليل بر آن است كه آنها" معلول" وجود ديگرى هستند و از خود هستى ندارند، و مى‏دانيم هر وجود معلولى وابسته و قائم به" علت" خويش و سراپا نياز و احتياج است، و اگر آن علت نيز معلول علت ديگرى باشد او هم به نوبه خود محتاج و نيازمند خواهد بود، و اگر اين امر تا بى‏نهايت، تسلسل ( ادامه) پيدا كند، مجموعه‏اى از موجودات نيازمند و فقير خواهيم داشت، مسلم است كه چنين مجموعه‏اى هرگز وجود نخواهد يافت، چرا كه بى‏نهايت نياز، نياز است، و بى‏نهايت فقر، فقر. هرگز از بى نهايت صفر عددى به وجود نمى‏آيد و از بى نهايت وابسته استقلالى حاصل نمى‏شود.
از اينجا نتيجه مى‏گيريم كه سرانجام بايد به وجودى برسيم كه قائم به ذات است و مستقل از تمام جهات، و علت است و معلول نيست، و او واجب الوجود است. چنین موجودی که علت مطلق است، از همه بی نیاز است و همه در اصل وجود و استمرار آن، محتاج او هستند.[3]
بيان اين احتیاج اين است كه؛ خداى تعالى مبدأ تمامى خلائق، و دهنده تمامى كمالات است، پس خود او بايد داراى هر چيز باشد كه موجودات محتاج به آنند، زیرا کسی که چیزی می دهد نمی تواند فاقد آن چیز باشد. پس او غنى على الاطلاق است، چون اگر از جهتى غنى و از جهتى ديگر محتاج باشد، نمى‏تواند از آن جهت، دهنده كمال باشد و اين خلف فرض است، زيرا گفتيم كه او دهنده هر كمال است.[4]
پی نوشتها:
[1]. فاطر،15.
[2] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه،ج18، ص22.
[3] . ر. ک: سایت اندیشه قم.
[4] . طباطبایی،محمدحسین ،ترجمه الميزان، ج‏16، ص 346. با اندکی تصرف.

منبع: http://farsi.islamquest.net
نسخه چاپی