پرسش :

آیا معرفت انسان نسبی است یا مطلق است؟


پاسخ :
قبل از بیان مطلب توجه به این نکته لازم است که طبق آنچه در کتاب های معرفت شناسی بیان شده معرفت را به دو دسته تقسیم می کنند:
1. معرفت حسی تجربی
2. معرفت عقلی
در معرفت حسی تجربی صدق و کذب از راه حواس معلوم می شود. بنابراین، امکان خطا پذیری در آنها راه دارد، لذا مطلق نیست و اگر مورد نقضی یافت شود کلیت آن از بین می رود.
در معرفت عقلی تشخیص صدق و کذب از راه عقل است و اگر مورد نقضی برای آنها یافت شد، به طور کلی از بین می رود نه این که از کلیت بیفتد؛ یعنی این گزاره ها یا در همه موارد صادق اند و یا در همه موارد کاذب.[1]
حال که تفاوت این دو دسته مشخص شد می توان گفت: ما در امور تجربی نمی توانیم معرفت مطلق و همیشگی پیدا کنیم؛ زیرا ممکن است مورد نقضی برای آن یافت شود، ولی در امور کلی عقلی معرفت ما مطلق است. و این وجه تمایز ما با طرفداران شکاکیت است.
به بیان دیگر، اگر ما بخواهیم قائل شویم که شناخت ما نسبی است، دچار مشکلات زیادی می شویم؛ مانند کسانی که در طول تاریخ فلسفه به همین مسئله قائل شدند و همه چیز را انکار کردند و گفتند ما نمی توانیم شناخت مطلق و یقینی پیدا کنیم.
اگر كسى ادعا كند كه هيچ شناخت يقينى امكان ندارد، از وى سؤال مى‏شود كه آيا همين مطلب را مى‏دانى يا دربارۀ آن شك دارى؟ اگر بگويد مى‏دانم پس دست كم به يك شناخت يقينى اعتراف كرده و بدين ترتيب ادعاى خود را نقض كرده است، و اگر بگويد نمى‏دانم، معنايش اين است كه احتمال مى‏دهم معرفت يقينى ممكن باشد؛ پس از سوى ديگر سخن خود را ابطال نموده است.
اما اگر كسى بگويد من دربارۀ امكان علم و شناخت جزمى شك دارم، از وى سؤال مى‏شود كه آيا مى‏دانى كه شك دارى يا نه اگر پاسخ دهد مى‏دانم كه شك دارم، پس نه تنها امكان بلكه وقوع علم را هم پذيرفته است، اما اگر بگويد در شك خودم هم شك دارم اين همان سخنى است كه يا به علت مرض و يا از روى غرض گفته مى‏شود و بايد به آن پاسخ عملى داد.[2]
با كسانى كه مدعى نسبى بودن همۀ شناخت ها هستند و مى‏گويند هيچ قضيه‏اى به طور مطلق و كلى و دائمى صحيح نيست. نيز مى‏توان چنين گفت و گويى را انجام داد؛ يعنى مى‏توان به ايشان گفت همين قضيه كه هيچ قضيه‏اى به طور مطلق صحيح نيست، آيا مطلق و كلى و دائمى است يا نسبى و جزئى و موقت اگر هميشه و در همه موارد و بدون هيچ قيد و شرطى صادق است؛ پس دست كم يك قضيۀ مطلق و كلى و دائمى ثابت مى‏شود، و اگر خود اين علم هم نسبى است معنايش اين است كه در بعضى از موارد صحيح نيست و ناچار موردى كه اين قضيه دربارۀ آن صدق نمى‏كند، قضيه‏اى مطلق و كلى و دائمى خواهد بود.[3]
نتیجه این که: معرفت ما در امور عقلی نسبی نیست.
پی نوشتها:
[1] حسین زاده، محمد، پژوهشی تطبیقی در معرفت شناسی معاصر، انتشارات موسسۀ پژوهشی امام خمینی، ص 36، چاپ دوم، قم، 1385.
[2] مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج 1، ص 162، چاپ هفتم، نشر بین الملل، قم، 1386.
[3] مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج1، ص 163.

منبع: http://farsi.islamquest.net
نسخه چاپی