پرسش :
پیامبران الاهی دو دستهاند: دستهای از آنها دارای شریعت مستقل هستند كه تعداد آنها از تعداد انگشتان یك دست تجاوز نمیكند که عبارت اند: حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت موسی، حضرت عیسی (ع) و حضرت محمد بن عبدالله (ص)كه به آنان پیامبران «اولوالعزم و تشریعی» اطلاق میگردد. دستۀ دیگری از پیامبران -كه بیشتر آنها را تشكیل میدادند- دارای شریعت مستقل نبوده، بلكه مُبلَّغ شریعت پیشین بودند و غبار تحریف را از شریعت قبل از خود برمیداشتند و مروج آن بودند كه به این دسته، از پیامبران «پیامبران تبلیغی» اطلاق میگردد. اسلام وقتی ختم نبوت را اعلام کرد. نه تنها به نبوت تشریعی، بلكه به نبوت تبلیغی هم خاتمه داد. سؤال این جاست كه شریعت اسلام با رسیدن به كمال و جامعیت به نبوت تشریعی پایان داده است، ولی پایان یافتن نبوت تبلیغی را چگونه می توان توجیه كرد، حال آن كه مردم هر عصر نیاز به هدایت و راهنمایی دارند. چه اشكالی دارد پیامبرانی همانند پیامبران سابق مبعوث شوند و فقط مُبلَّغ آخرین شریعت یعنی اسلام باشند.
پاسخ :
در رد شبهۀ یاد شده به دو نكته باید توجه شود: نكتۀ اول: فلسفۀ تجدید نبوت تبلیغی در امّت های گذشته، به ویژگیهای امت های آن عصر بر میگردد. پیامبران تبلیغی در عصری بودند كه بشر هنوز قادر به تبلیغ شریعت زمان خود نبوده و توان این را نداشت كه درباره شریعت خود تجزیه و تحلیل نمایند. عقل و علم بشر آن زمان قادر به چنین عملی نبودند. به همین دلیل بود كه كتاب های آسمانی انبیای گذشته به مرور زمان از بین میرفت و آثاری از آنها باقی نمیماند و منجر به تحریف میشد. ولی امت پیامبر خاتم (ص) به درجهای از علم و شناخت رسید كه توانست اصول دینشان را حفظ کرده و در آن تفقه نمایند؛ از این رو، دیگر نیاز به انبیای تبلیغی نداشتند. شهید مطهری (ره) امت های انبیا گذشته را همانند بچه مكتبی مثال میزند كه توان نگه داری كتاب خود را ندارد و پس از مدت كوتاهی آن را پاره پاره میكند. بنابراین، با توجه به رشد علمی و عقلی امت پیامبر خاتم (ص) و تربیت یافتن عالمان دینی، پیامبری تبلیغی هم خاتمه یافته و عالمان دین جانشین پیامبران تبلیغی شدند.
نكتۀ دوم: علاوه بر بلوغ عقلی امت دین خاتم (ص) هیچگاه باب الهام و ارتباط با غیب مسدود نگردید. نمونه بارزش وجود امامان معصوم (ع) است كه از طرف خدا منصوب میشوند، به آنها الهام میشود و با غیب در ارتباط بوده، ولی نبی نیستند و همان رسالتی كه پیامبران تبلیغی انجام میدادند، آنها هم انجام میدهند. بنابراین، هیچگاه خلأ انبیای تبلیغی پس از پیامبر خاتم (ص) قابل حس نخواهد بود.[1]
پی نوشت:
[1] . ر.ك. مطهري، مرتضی، خاتميت، ص 35 و 39.
منبع: http://farsi.islamquest.net
در رد شبهۀ یاد شده به دو نكته باید توجه شود: نكتۀ اول: فلسفۀ تجدید نبوت تبلیغی در امّت های گذشته، به ویژگیهای امت های آن عصر بر میگردد. پیامبران تبلیغی در عصری بودند كه بشر هنوز قادر به تبلیغ شریعت زمان خود نبوده و توان این را نداشت كه درباره شریعت خود تجزیه و تحلیل نمایند. عقل و علم بشر آن زمان قادر به چنین عملی نبودند. به همین دلیل بود كه كتاب های آسمانی انبیای گذشته به مرور زمان از بین میرفت و آثاری از آنها باقی نمیماند و منجر به تحریف میشد. ولی امت پیامبر خاتم (ص) به درجهای از علم و شناخت رسید كه توانست اصول دینشان را حفظ کرده و در آن تفقه نمایند؛ از این رو، دیگر نیاز به انبیای تبلیغی نداشتند. شهید مطهری (ره) امت های انبیا گذشته را همانند بچه مكتبی مثال میزند كه توان نگه داری كتاب خود را ندارد و پس از مدت كوتاهی آن را پاره پاره میكند. بنابراین، با توجه به رشد علمی و عقلی امت پیامبر خاتم (ص) و تربیت یافتن عالمان دینی، پیامبری تبلیغی هم خاتمه یافته و عالمان دین جانشین پیامبران تبلیغی شدند.
نكتۀ دوم: علاوه بر بلوغ عقلی امت دین خاتم (ص) هیچگاه باب الهام و ارتباط با غیب مسدود نگردید. نمونه بارزش وجود امامان معصوم (ع) است كه از طرف خدا منصوب میشوند، به آنها الهام میشود و با غیب در ارتباط بوده، ولی نبی نیستند و همان رسالتی كه پیامبران تبلیغی انجام میدادند، آنها هم انجام میدهند. بنابراین، هیچگاه خلأ انبیای تبلیغی پس از پیامبر خاتم (ص) قابل حس نخواهد بود.[1]
پی نوشت:
[1] . ر.ك. مطهري، مرتضی، خاتميت، ص 35 و 39.
منبع: http://farsi.islamquest.net