پرسش :

با توجه به اين كه خداوند ديده نمى‏شود؛ چرا حضرت موسى (ع) تقاضاى رؤيت خدا نمود؟


پاسخ :
دو جواب به سؤال فوق مى‏توان ارايه نمود:
1. از نظر كلامى چون مسلم است كه خداوند ديدنى نيست، پس بايد گفت كه تقاضاى رؤيت از طرف قوم بنى اسرائيل، از زبان حضرت موسى (ع) مطرح شده است، زيرا بنى اسرائيل گفتند تا خدا را به چشم خود نبينيم، ايمان نمى‏آوريم. و حضرت موسى (ع) را در تنگنا قرار دادند تا درخواستشان را مطرح سازد، و موسى (ع) هم بخاطر اين كه از خود خدا بشنوند كه خدا ديدنى نيست تقاضاى ايشان را مطرح كرد.

2. از نظر عده اى ديگر از دانشمندان و مفسران همچون علامۀ طباطبايى (ره) درخواست موسى (ع) نمى‏تواند از طرف قوم خود باشد، بلكه حضرت موسى (ع) بايد در مقابل قوم خود ايستادگى كند و بگويد خدا ديدنى نيست، يا اگر مى‏خواهد كه خدا برايشان اين مطلب را بگويد، لازم است كه اين گونه با خدا مطرح كند كه: خدايا من هر چه به ايشان مى‏گويم خدا ديدنى نيست باور ندارند، خودت به ايشان بگو. اما حضرت موسى‏(ع) مى‏گويد: خدايا خودت را به من نشان ده تا ترا ببينم. پس مسلم است كه درخواست موسى‏(ع) براى خود بوده است. اما آيا اين رؤيت، رؤيت با چشم ظاهرى است؟ مسلماً خير، چون مقام حضرت موسى (ع) اجازۀ اين برداشت سطحى و ظاهرى را به ما نمى‏دهد. پس با توجه به آيات ديگرى از قرآن مجيد كه يك نحو رؤيت و لقاء و نظارت نسبت به پروردگار را مطرح مى‏كند بايد گفت: منظور حضرت موسى (ع) شهود قلبى و رؤيت باطنى بوده است، و خداوند با آن تجلى سهمگين كه بر كوه نمود و كوه متلاشى شد، به حضرت موسى (ع) فهماند كه لقاى پروردگار و رؤيت و شهود كامل او در اين دنيا براى او ميسر نخواهد شد و تا اين روح در قالب بدن محصور است چنين ديدارى براى او غير ممكن است. و حضرت موسى (ع) هم از درخواست نابجايى كه مطرح كرده بود توبه نمود.

منبع: http://farsi.islamquest.net
نسخه چاپی