پرسش :

معجزه حضرت یوسف چه بود؟ آیا تعبیر خواب هم معجزه محسوب می شود یا علم خدادادی؟


پاسخ :
قبل از پرداختن به پاسخ لازم است تعریفی از معجزه داشته باشیم.
دانشمندان اسلامى در تعريف معجزه گفته‏اند:[1]
"معجزه، امر خارق عادتى است كه مقرون به تحدى باشد و از طرفى مطابقت با ادعا داشته باشد".
خوارق عادات، رويدادهايى هستند كه بر خلاف عادت امور و اشيا و عملكرد معهود قوانين طبيعى مى‏باشند. اين كه گفته شد: معجزه خارق عادت است، نه بدين معنا است كه معجزه، استثنايى است از قانون عليت. معجزه، نفى علل نيست چون قانون عليت، هم مورد پذيرش برهان است و هم قرآن.
به عبارت دیگر؛ صرف خارق عادت بودن امری معجزه به حساب نمی آید بلکه در صورتی امر خارق عادت معجزه است که همراه با تحدى و از طرفى مطابقت با آن ادعا داشته باشد".
پس با توجه به مطالب بالا تعبیر خواب می تواند معجزه باشد ولی نه در هر زمان و در مورد هر پیامبری بلکه با شرایط خودش که ذکر شد.
از طرف دیگر معجزه بودن تعبیر خواب نه تنها با علم خدادادی بودن آن منافاتی ندارد بلکه لازمۀ آن است.
هم چنین منافاتی بین معجزه بودن تعبیر خواب و این که دیگران نیز مراتب پایین تری از آن را بهره مند باشند نیست؛ مثل معجزه بودن فصاحت و بلاغت قرآن که منافات ندارد عده ای مراتب پایین تری از فصاحت بلاغت را بهره مند باشند.[2]
نکته قابل توجه این است که بین معجزه و علوم متداول در بین مردم رابطۀ تنگاتنگی وجود دارد. معجزۀ هر پیامبری باید از پیشرفته ترین دانش های زمان خودش باشد تا به هنگام عاجز ماندن دانشمندان آن عصر از مقابله با آن یقین حاصل شود که این علم سرچشمه الاهی دارد نه انسانی؛ مثلا تبدیل شدن عصای حضرت موسی (ع) با پیشرفت سحر و شفای مرض های لاعلاج و زنده کردن مردگان توسط حضرت عیسی (ع) با پیشرفت دانش پزشکی و قرآن عربی فصیح بی مانند با به اوج رسیدن فصاحت و بلاغت، رابطه ای جدی دارد از این رو می گوییم که «تعبیر خواب» هم معجزه حضرت یوسف (ع) محسوب می شود.
خواب های متعددی که در سورۀ یوسف به آن اشاره شده از خواب خود یوسف گرفته تا خواب زندانیان، تا خواب فرعون مصر و اهمیت فراوانی که مردم آن عصر به تعبیر خواب می دادند نشان می دهد که اصولاً در آن عصر تعبیر خواب از علوم پیشرفته زمان محسوب می شد. و شاید به همین دلیل پیامبر آن عصر؛ یعنی یوسف نیز از چنین علمی در حد عالی برخوردار بود که در واقع یک اعجاز برای او محسوب می شد.[3]

پی نوشتها:
[1] ر.ك: علامه حلى، كشف المراد فى شرح تجريد الاعتقاد، با تعليق و تصحيح آيت الله حسن زاده آملى، ص 350 - 353، و تعليقات آيت الله حسن زاده بر كشف المراد، ص 595؛ رهبران بزرگ ومسئوليت هاى بزرگتر، ص 119 - 153؛ مطهرى، مرتضی، مقدمه‏اى بر جهان بينى اسلامى، چاپ جامعه مدرسين، 1362، ص 179، 208؛ الميزان، ج1، ص 58 - 90؛ ترجمه فارسى الميزان، ج1، ص 93 – 140؛ انسان كامل از ديدگاه نهج البلاغه، ص 8 - 21؛ ملكشاهى، ترجمه و شرح اشارات ابن سينا، ص 466 - 491؛ ملاصدرا، شواهد الربوبية، ص 340 – 349، با حواشى مرحوم سبزوارى و تعليق و تصحيح و مقدمه سيد جلال آشتيانى چاپ دوم؛ ملاصدرا، فصل فى اصول المعجزات وخوارق العادات، مبدء و معاد، ترجمه احمد بن محمد الحسينى اردكانى به كوشش عبدالله نورانى، ص 538 - 549.

[2] . نک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 9 ، ص 362.

[3] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 9 ، ص 428 ، با اندکی تغییر ، انتشارات دار الکتب الاسلامیه ، چاپ هفتم ، 1365.


منبع: http://farsi.islamquest.net
نسخه چاپی