پرسش :

پیامبر (ص) هنگام هجرت از مکه به مدینه ابوبکر را همراه با خودش برد و او را نجات داد، و از طرفی علی (ع) را در معرض خطر قرار داد و از او خواست در جایش بخوابد ... پس اگر علی(ع) امام وصی و خلیفۀ منصوب از سوی خدا بوده است، آیا چنین کسی در معرض مرگ قرار داده می شود و جان ابوبکر که اگر بمیرد برای امامت ضروری نیست نجات داده می شود... و سؤال این جا است که کدام سزاوارتر است که خاری به پایش نخورد و در معرض مرگ قرار نگیرد؟


پاسخ :
برای پاسخ به این سؤال باید دو مسئله روشن شود:
1. قطعی بودن جانشینی و خلافت حضرت علی (ع) بعد از پیامبر اکرم (ص).
2. عدم منافات جانشینی علی (ع) با به خطر انداختن جان او در شب هجرت و خوابیدن حضرت علی (ع) در بستر پیامبر (ص).
مسئلۀ اول در روایات سنی و شیعه کاملا واضح و روشن است که ما در این جا به بعضی از این روایات اشاره می کنیم:
1- حدیث یوم الدار[1]: در تفسير این آيه: "وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ"، از «براء بن عازب» روايت شده است كه گفت: هنگامى كه آيه: «وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ» (خاندان نزديكت را انذار كن)، نازل شد على (ع) گفت: پيامبر مرا خواست و فرمود: يا على خداى تعالى فرمانم داده تا نزديك ترين فاميل خود را به سوى او دعوت كنم و من دستم از اين كار كوتاه است چه مى‏دانم كه هر چه ايشان را دعوت كنم جز ناراحتى تازه‏اى چيزى نمى‏بينم، لذا سكوت كردم تا جبرئيل آمد و پيام آورد كه اگر اين كار را نكنى پروردگارت عذابت كند؟ (اكنون تو يا على) براى ما غذایى به قدر يك من فراهم كن و يك ران گوسفند بپز و قدحى هم شير تهيه كن، آنگاه فرزندان عبد المطلب را دعوت كن تا با ايشان گفتگو كنم و آنچه مامور شده‏ام به آنها ابلاغ‏ نمايم. على (ع) گويد: من آنچه دستور داده بود، انجام داده و ايشان را دعوت كردم آن روز چهل تن و چيزى زيادتر بودند كه كمتر نبودند و در ميان آنان عموهاى آن حضرت حضور داشتند همين كه جمع شدند، پيغمبر فرمود: بياور غذائى را كه فراهم كردى، من وقتى غذا را آوردم پيامبر چيزى بر داشت كه گمان كردم قطعه‏اى گوشت بود آن را دو تكه كرد به گوشه ظرف غذا نهاد سپس فرمود به نام خدا شروع كنيد، به خوردن غذا مشغول شدند تا همه سير گرديدند به خدا سوگند تنها يك نفرشان به اندازه همه آن قدح شير مى‏نوشيد همين كه رسول خدا خواست سخن آغاز كند ابو لهب پيشدستى كرد و گفت: صاحب خانه خوب شما را جادو كرد، لذا مردم برخاسته متفرق شدند و ديگر مجالى نماند كه آن حضرت سخن خود را بگويد. باز فرداى آن روز به من فرمود يا على اين مرد پيشدستى كرد و نگذاشت من حرفم را بزنم، ناچاريم دوباره همان طعام را درست كنيم و همان شير را تهيه نموده دوباره مردم را فراهم سازيم دستور داد طعام را آوردم و ايشان همان عمل ديروز را تكرار كرد همه خوردند و نوشيدند و سير شدند، سپس رسول خدا (ص) فرمود: اى بنى عبد المطلب به خدا سوگند مى‏خورم هيچ جوانى در عرب سراغ ندارم كه براى قومش افتخارى بهتر از آنچه من براى شما آوردم، آورده باشد، من براى شما خير دنيا و آخرت را آورده‏ام و خداى تعالى مرا مأمور كرده شما را بدان دعوت كنم. حال كداميك از شما حاضريد مرا در اين كار همكارى كنيد و به عنوان برادر من وصى من و جانشين من بين خودتان باشيد؟ من- با اين كه از همه كوچكتر بودم- عرض كردم من اى رسول خدا در اين كار وزير تو مى‏شوم! او دست در گردن من انداخت و فرمود: اين است برادر من، وصى من، جانشين بعد از من بين شما، همه بايد فرمانش را بشنويد و از او اطاعت كنيد آنگاه گويد: مردم خنده كنان از جاى برخاسته به ابو طالب گفتند: محمد تو را دستور مى‏دهد تا از فرزندت اطاعت كنى و به حرف او گوش كنى.[2] این حدیث را احمد بن حنبل در مسند خود به سند های مختلف نقل کرده است.[3]
2. حدیث منزلت: پیامبر (ص) فرمود: "أنت مني بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی"، جایگاه علی (ع) نسبت به من همانند جایگاه هارون (ع) نسبت به موسی (ع) است، جز این (که حضرت موسی (ع) پس از او پیامبر و نبی دیگری فرستاده شد، ولی) پس از من هیچ رسول و پیامبری نیست.[4]
این احادیث به خوبی بیانگر این است که از ابتدای بعثت پیامبر اکرم (ص) جانشینی و خلافت حضرت علی (ع) قطعی بوده است.
اما پیرامون مسئلۀ دوم؛ یعنی عدم منافات جانشینی علی (ع) با به خطر انداختن جان او در شب هجرت و خوابیدن حضرت علی (ع) در بستر پیامبر (ص)، باید بگوییم: در طول سیزده سال نبوت پیامبر اکرم (ص) در مکه، اسلام با سختی ها و تنگناهای طاقت فرسایی رو به رو بود که مسلمانان برای رهایی از این فشارها گاهی (با دستور پیامبر) دست به مهاجرت به سرزمین های دیگر می زدند در همین راستا و با توجه به این که در بیرون مکه بستر گسترش اسلام آماده تر بود، در سال سیزدهم و چهاردهم بعثت حدود 90 درصد از مسلمانان به یثرب (مدینة النبی) هجرت نمودند.[5] تنها عده معدودی از مسلمانان در کنار شخصیت نازنین رسول خدا (ص) در مکه حضور داشتند و مشرکین مکه از این رویکرد بسیار هراسناک گشته و در دارالندوه (مجلس تصمیم گیری مشرکین) حضور به هم رسانیدند و از این که مسلمانان، یثرب (جایی که می تواند شاهرگ حیاتی مکه را قطع کند) را به عنوان پایگاه انتخاب کرده اند احساس خطر کرده و در صدد قتل پیامبر اکرم (ص) و قطع ریشۀ نبوت و وحی برآمدند و مقدمات کار را فراهم کردند اما خداوند بزرگ (و الله خیرالماکرین)[6] پیامبر را از این دسیسه آگاه کرد حال پیامبر باید چکار کند؟
انتخاب علی (ع)
اکنون پیامبر (ص) از نقشه کافران آگاه شد و باید سریع چاره ای بیندیشدتا هم بتواند برای حفظ اسلام از این معرکه جان سالم بدر ببرد و هم کارهای ناتمام خود در مکه را توسط یک فرد کاملا مورد اعتماد به اتمام برساند. بهترین و مطمئن ترین فرد برا ی این کار کیست؟ او وزیر، مشاور، برادر، همدم و هم نفسی دارد که در یوم الانذار حکم جانشین و خلافتش را بارها به همگان اعلام داشته است اما چون کسی را برای انجام این مأموریت مناسب تر از حضرت علی(ع) نمی یابد به ناچار بهترین یاورش را در میان آن همه مردان جنگجو و تیغ های بر کشیده تنها می گذارد و مأموریت اداء امانات و انتقال خانواده خود از مکه به مدینه را نیز به او واگذار می کند. آیا عاقلانه است که انسان جان خویش، وارث خود، کسی که حامل علوم نبوی است را در بستر مرگ تنها گذاشته و جان او را به خطر بگذارد؟ آری او به چند دلیل باید چنین کاری را انجام دهد:
1. اطاعت خداوند
بر ما مسلم است که طبق صراحت قرآن کریم، رسول رب العالمین هیچگاه از روی هوی و هوس حرف نمی زند و هر چه می گوید وحی و از جانب پروردگار است[7]. این مورد نیز با توجه به اهمیت و حساسیت فوق العاده اش قطعا به فرمان خدا بوده است.
2. حفظ جان پیامبر (ص) و رسالت
در لیلة المبیت و شب هجرت رسول خدا (ص) که دشمنان همگی عزم خود را بر قتل حضرتش جزم کرده بودند و دائما مواظب بودند تا پیامبر(ص) از بستر خویش جدا نشود و گهگاهی نیز (برای اطمینان از حضور آن حضرت) به سوی او سنگ ریزه پرتاب می کردند[8] تا اگر احیانا حضرت از بستر و اتاق خود بیرون رفته باشد در اولین فرصت او را گرفتار سازند، برهمگان مسلم بود که تا لحظاتی نه چندان دور پیامبر (ص) کشته خواهد شد و پس از آن دیگر خبری از رسالت، وحی و نبوت نخواهدبود. در آن لحظات برای حفظ دین چه باید کرد؟
قطعا باید جان پیامبر (ص) محفوظ و مصون از تیر بلا بماند. اگر در این زمان که هنوز دین به مرحله کمال نرسیده است رسول خدا (ص)کشته شود دیگر جانشینی حضرت علی(ع) چه ثمری خواهد داشت؟ پس مسألۀ جانشینی امام علی (ع) فرع بر اصل آمدن دستورات دینی است که آن هم فرع بر حفظ وجود نازنین سرور کائنات پیامبراکرم (ص) است. و با توجه به دقت و هوشیاری و نقشۀ حساب شده دشمن، کوچک ترین حرکت اضافه می توانست دشمن را متوجه عدم حضور پیامبر (ص) در بستر نماید. همان اتفاقی که چند ساعت بعد افتاد و دشمن تمام توان خود را به کار گرفت و تا حد زیادی هم به محل اختفای پیامبر (ص) نزدیک گردید اما به نتیجه نرسید. بنا بر این بدون شک جان آن وجود نازنین بدون جانبازی و ایثار حضرت علی(ع) و رعایت مسائل امنیتی و حفظ اسرار، امکان پذیر نبود. و این کار از هیچ کس دیگری ساخته نبود.
3. این جانبازی و ایثارگری در آن لحظات حیاتی و سرنوشت ساز برای مکتب اسلام، فضلیت و شایستگی امام علی را، برای احراز مقام خلافت در چشم دیگران روشن تر می سازد. در بیان ارزش فداکاری حضرت در لیلة المبیت همین بس که از جانب خداوند متعال آیه ای نازل شده و این کار بزرگ مورد تشویق خداوند قرار گرفته آن جا که می فرماید: "بعضى از مردم (با ايمان و فداكار، همچون على(ع) در«ليلة المبيت» به هنگام خفتن در جايگاه پيغمبر (ص))، جان خود را به خاطر خشنودى خدا مى‏فروشند؛ و خداوند نسبت به بندگان مهربان است".[9]
پی نوشتها:
[1] الطرائف، ج 1، ترجمه، داود الهامى، ص 22و21.
[2] الطرائف، ج 1، ترجمه، داود الهامى، ص 66و67.
[3] المسند، ج 1، صص 111 و 159، چاپ مصر؛ ابن بطريق، العمدة، ص 42. اين حديث را به همين تفصيل، على بن برهان حلبى شافعى در سيره حلبى، ج 1، ص 323 نقل كرده و می گويد پيامبر به على (ع) گفت: « فانت اخى و وزيرى و وصيى و وارثى و خليفتى من بعدى» و نيز متقى هندى در كنز العمال، ج 6، ص 397 و ابو الفداء در تاريخش، ج 1، ص 116 و نسائى در خصائص، ص 6؛ ابو جعفر اسكافى معتزلى در كتاب« نقض العثمانية» بنا به نقل ابن ابى الحديد، ج 3، ص 263 ابن سعد در طبقات به همين مضمون آورده‏اند.
[4] علامه امینی، الغدیر ،حدیث منزلت؛ و دیگر کتب.
[5] نک: سیره رسول خدا (ص)، رسول جعفریان؛ سیره حلبی؛ تاریخ ابن اثیر؛ سبحانی، جعفر، تاریخ اسلام.
[6] آل عمران، 54.
[7] نجم، 3.
[8] نک: سیره حلبی.
[9]"و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رؤف بالعباد"، بقره، 207.

منبع: http://farsi.islamquest.net
نسخه چاپی