پرسش :

تعريف شما از علم، عقل و دين چيست؟ چه تفاوت‏ها و تضادهايى بين آنها وجود دارد؟ آیا صحیح است كه ريشۀ همۀ علم‏ها در قرآن قرار دارد؟ این موضوع تا چه اندازه صحت دارد؟


پاسخ :
علم سه معنا دارد و دو اصطلاح:
گاهى بمعناى دانستن است و زمانى به معناى دانش و گاهى هم به معناى دانسته، از اين سه اوّلى معناى مصدرى است و دومى اسم مصدرى و سومى به معناى وصف مفعولى
و اما علم (Knowledge) دو اصطلاح دارد، گاهى منظور مطلق علم و فهم است، چه مطابق با واقع باشد يا نباشد و زمانى هم مراد از آن فهمى است كه مطابق با واقع باشد.
در بحث تعارض علم و دين، مراد از علم يافته‏هاى علوم طبيعى است كه بر اساس تجربه به تحليل حوادث و اشيای فيزيكى مى‏پردازد (Science).
بنابر معناى اخير، گر چه در جهان مسيحيت بين آموزه‏هاى كتب مقدس و يافته علوم طبيعى تعارضاتى پديد آمد كه همگى ناشى از تحريف كتب مقدس بود، اما در جهان اسلام نه تنها يافته‏هاى دانش جديد، در تعارض با قرآن نیست، بلكه قرآن از مطالبى خبر مى‏دهد كه دانش جديد به مدد تجربه توانسته است آنها را اثبات نمايد و اين مطالب بخشى از اعجازهاى علمى قرآن تلقى مى‏شود. اما متأسفانه همين مسئله باعث شد كه عده‏اى بدون توجه به قوانين تفسير و عدم تفكيك بين نظريات علمى قطعى و فرضيه‏هاى علمى، درصدد تطبيق آيات قرآن با فرضيه‏هاى علمى برآيند و اين اشتباه بزرگى است. ما بر اين باوريم كه قرآن، كتاب هدايت است و هر آنچه را كه بشر، در اين امر، بدان نياز داشته است بيان نموده و اگر گاهى به مسائل علمى اشاره مى‏فرمايد، در جهت يارى بخشيدن به اين جنبه بوده و وجهى از وجوه اعجاز قرآن است.
البته ضرورتى احساس نمى‏شود كه براى برترى و حقانيت قرآن، ادعا كنيم كه تمام علوم در قرآن آمده است، گرچه قرآن، حاوى ناشناخته‏هاى فراوانى است و در هر زمانى گوشه‏اى از آن در معرض شهود بشريت قرار مى‏گيرد.
اما عقل كاربردهاى مختلفى دارد و مراد ما از عقل آن قوه و نيروى است كه توان درك مفاهيم و كليات را دارا باشد.
از همان ابتدا، در جهان مسيحيت افرادى متوجه شدند كه آموزه ‏هاى مسيحيت با داده‏هاى عقل سازگارى نداشته و قابل توجيه عقلانى نیست، لذا عده‏اى ايمان و عقل را در دو حوزۀ متفاوت از هم ارزيابى كردند.
اما در جهان اسلام، عقل از جايگاه ويژه‏اى برخوردار است، قرآن بارها مردم را به تعقل و تفكر تشويق نموده است در بخش اعتقادات، عقيده‏اى را كه بر مبناى تعقل نباشد، نمى‏پذيرد و در بخش احكام و فروعات دين هم، عقل را از منابع استنباط احكام شمرده است و حتى گفته شده اگر در جايى عقل بر مبناى استدلال و نظر قطعى به مطلبى رسيد كه با ظاهر نصوص دينى سازگارى ندارد، ظواهر نصوص به نفع عقل تغيير داده مى‏شوند و در واقع، مراد نص از طريق عقل تبيين مى‏گردد.
"دين" عبارت است از: مجموعۀ عقايد، اخلاق و قوانينى كه براى پرورش انسان ها و ادارۀ امور جامعه تنظيم گرديده و داراى سطوح مختلفى است.
دين به عنوان مجموعه قوانين، در علم الاهى و لوح محفوظ از واقعيت برخوردار است و آنچه در اين مخزن الاهى وجود دارد، همه يا بخشى از آن به تناسب موقعيت‏هاى زمانى و مكانى و...، به منظور هدايت انسان ها، بر رسولان ارسال مى‏شود و آنگاه براى افراد با مراجعه به عقل و نقل آشكار مى‏گردد و در نهايت بخشى از آن ممكن است نهادينه و عمومى گردد و به صورت آيين گروهى از مردم در آيد.
پس مى‏توان دين را در مراحل زير خلاصه كرد:
1. دين نفس الامرى
2. دين مرسل
3. دين مكشوف
4. دين نهادى

منبع: http://farsi.islamquest.net
نسخه چاپی