پرسش :

اين آيه به چه معناست: "خداوند هر که را بخواهد هدايت مي کند و هر که را بخواهد گمراه مي کند". آيا اين آيه به معناي سلب اختيار از انسان و جبري بودن آفرينش نيست؟


پاسخ :
خداي متعال در چند مورد از قرآن مجيد امر هدايت و ضلالت را با بيانات مختلف بيان فرموده است.
مقدمتاً توجه به اين موضوع اهميت دارد که بعضي از آيات قرآن را نمي توان به تنهايي تفسير نمود و نتيجه گرفت، بلکه بايد به کمک آيات ديگر معناي واقعي مورد نظر را درک نمود.
اينک چند آيۀ مشابه:
سورۀ نحل آيۀ 93 مي فرمايد: "و اگر خدا مي خواست به مشيت ازلي همۀ بشر را يک امت قرار مي داد و ليکن هر که را بخواهد گمراه کند و هر که را بخواهد هدايت، و البته آنچه از نيک و بد کرده ايد از همه سؤال خواهيد شد".[1]
سورۀ کهف آيۀ 17 مي فرمايد: "هر کس را خدا هدايت کند او هدايت شده است و هر کس را گمراه کند، پس هرگز براي او ياور و راهنما کننده نخواهي يافت".[2]
سورۀ اعراف آيۀ 186: "هر که را خدا گمراه کند هيچ کس راهنماي او نباشد و چنين گمراه را خدا واگذارد تا در طغيان و ضلالت بماند".[3]
سورۀ زمر آيۀ 36- 37 : "هر که را خدا گمراه کند ديگر او را هيچ راهنمايي نخواهد بود و هر کس را خدا هدايت کند، ديگر احدي او را گمراه نتواند کرد".[4]
علامه طباطبائي در تفسير الميزان ذيل آيۀ 93 سورۀ نحل مي گويد: "مقصود اين است که خداوند مي تواند همۀ ايشان را از نظر هدايت و سعادت يک جور خلق کند. و مقصود از اضلال بعضي و هدايت بعضي، اضلال و هدايت ابتدايي نيست، بلکه مجازاتي است؛ زيرا همۀ آنان چه گمراهشان و چه در راهشان همه هدايت ابتدايي دارند و آن کسي که خدا مي خواهد گمراهش کند کسي است که خودش راه ضلالت؛ يعني معصيت را پيموده و پشيمان هم نمي شود و آن کس که خدا هدايتش کرده کسي است که هدايت فطري خود را از دست نداده و بر آن اساس مشي مي کند يا همواره در طاعت است و يا اگر گناهي از وی سر مي زند توبه مي کند و از راه گناه به صراط مستقيم و سنت الاهي اش که تبديل پذير نيست بر مي گردد: "و لسئلن عماکنتم تعملون:. جمله اي است براي دفع توهمي که ممکن است به ذهن بيايد و آن اين است که مستند بودن هدايت و ضلالت به خداوند سبحان اختيار بشر را باطل مي کند و به دنبال باطل شدن اختيار مسئلۀ نبوت ها و رسالت ها باطل مي شود. براي دفع چنين توهمي جواب داده شده که نه، هنوز سؤال و جواب و اختيار باقي است. و به دست خدا بودن هدايت و ضلالت اختيار شما را باطل نمي کند؛ زيرا خدا ابتداءً گمراه و هدايت نمي کند، گمراه کردنش مجازاتي است؛ يعني کسي را که خودش گمراهي را خواسته در گمراهي پيش مي برد، و همچنين کسي را که هدايت را اختيار کرده باشد در هدايت پيش مي برد و خلاصه شما هر چه اختيار کنيد خداوند شما را کمک مي کند و در آنچه انتخاب کرده ايد پيش تر مي برد".[5]
آيات متمم يکديگرند و بعضي آيات بعض ديگر را تفسير مي کند همان خدايي که فرموده: "يضل من يشاء"؛ هر کس را بخواهد گمراه مي کند، همان خدا هم فرموده : "و يضل الله الظالمين"؛ خدا ظالمين را گمراه مي کند.[6] يا "کذلک يضل الله من هو مسرف مرتاب"؛ خدا گمراه مي کند کسي را که اسراف مي کند.[7] و يا "کذلک يضل الله الکافرين"؛ خدا گمراه مي کند کافرين را.[8] پس درست است که به اصطلاح هر کس را خدا بخواهد گمراه مي کند، ولي بايد دانست چه سنخ از بندگان در معرض گمراهي قرار مي گيرند، خدا ظالمين و دروغ گويان، فاسقان، مسرفان و کافران و آنهايي که در حالت اختيار نافرماني مي کنند را گمراه مي نمايد. پس مقدمۀ اضلال حق به دست بنده جاري مي گردد. نيز در مقام هدايت هم شرايطي وجود دارد، اگر مي فرمايد: "يهدي من يشاء"؛ يعني هر که را بخواهد هدايت مي کند، آياتي هم در مقام بيان شرايط هدايت وارد شده است که مي فرمايد: "و الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا"؛ و آنان که در راه ما مجاهده کردند هر آينه هدايت مي کنيم ايشان را.[9] و در جاهاي ديگر مي فرمايد: "ان الله لا يهدي القوم الفاسقين" ، "لايهدي القوم الکافرين" ، "لايهدي القوم الفاسقين" ، "لايهدي کيد الخائنين" ، "لايهدي من هو کاذب کفار"؛... يعني خداوند از آنهايي كه در مقام هدايت نيستند. هدايت را نفي مي كند.
پس معلوم شد كه براي صالحان و متقين هيچ گاه گمراهي روا نيست و معاندان لجوج را هدايت شايسته نباشد.
ذكر اين نكته در اين جا ضروري است كه ارايه طريق از خالق است،و وظيفۀ مخلوق است که راهي را که به او نشان داده مي شود گرفته تا به مقصود اصلي برسد و الاٌ اگر خود از جاده منحرف شد و اعوجاجي حاصل نمود، مسئوليت آن تنها بر خود اوست. خداوند در قرآن مي فرمايد: "والله يدعوا الي دارالسلام"؛[10] يعني خدا همۀ خلق را به سرمنزل سعادت و سلامت مي خواند. همچنین مي فرمايد: "من شاء اتخذ الي ربه سبيلا"؛ هر کس بخواهد انتخاب کند راه پروردگارش را... "و الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا"؛ هر کس که قصد به سوي ما کند و ميل و رغبت حاصل نمايد که به جانب ما بيايد ما او را هدايت و راهنمايي مي کنيم. و الاّ آنها که ميل و رغبت به سوي پروردگار ندارند و از طريق حق بيزارند و ايمان به آيات و به رسولان و به روز جزا نمي آورند مشمول اين آيۀ شريفه خواهند شد كه: "ان الذين لايؤمنون بآيات الله لا يهديهم الله و لهم عذاب اليم"؛[11] يعني کساني که به آيات خدا ايمان نمي آورند خدا آنها را هدايت نمي کند و براي آنها عذابي سخت است.
اگر به اين آيات توجه شود کوچک ترين ترديدي باقي نمي ماند که خداي تعالي حالت اختيار و استقلال را به همه داده است که مي فرمايد: "انا هديناه السبيل اما شاکراً و اما کفوراً"؛[12] يعني ما به حقيقت راه (حق و باطل) را به انسان نموديم حال خواهد هدايت پذيرد و شکر اين نعمت گويد و خواه آن نعمت را کفران کند.
نتيجه اين که خداي تعالي ظالمان، کاذبان ، مجرمان را هدايت نمي کند و اصلا اين گروه خود در يک گمراهي آشکار هستند. که مي فرمايد: "من يعص الله و رسوله فقد ضل ضلالاً مبيناً"؛[13] يعني کسي که نافرماني کند خدا و رسولش را پس به تحقيق که گمراه شده گمراه شدني آشکار. پس هر کس مستحق هدايت باشد خداي تعالي او را به بهشت هدايت مي کند و کسي نيست که بتواند او را برگرداند و آن که را که مستوجب عذاب باشد و به سوي دوزخ کشاند کسي او را از شر عذاب نگاه ندارد. اما اهل و مستحق عذاب شدن و يا مستحق ثواب شدن مقدمتاً به دست انسان سپرده شده است.
اگر کسي ظالم شد خدا او را هدايت نمي فرمايد: "ان الله لا يهدي القوم الظالمين" و اگر کسي با تقوا باشد خدا او را هدايت مي کند. "يا ايها الذين آمنوا ان تتقوا الله يجعل لکم فرقاناً"؛[14] اگر پرهيزگاري پيشه کنيد خداوند حس تشخيص حق از باطل را در شما زنده مي کند و به شما روشن بيني عطا مي فرمايد.
بنابراين انتخاب راه خوب يا بد از اوّل در اختيار خود ماست و اين حقيقت را وجدان هر انساني قبول دارد.
پی نوشتها:
[1] "ولو شاء الله لجعلکم امة واحدة و لکن يضل من يشاء و يهدي من يشاء و لتسئلن عماکنتم تعملون".
[2] "من يهدالله فهوا المهتد و من يضلل فلن تجدله ولياً مرشداً".
[3] "من يضلل الله فلاهادي له ويذرهم في طغيانهم يعمهون".
[4] "و من يضلل الله فما له من هاد و من يهدالله فما له من مضل".
[5] الميزان، ج 12؛ ص 48 آيه 94 سوره نحل و ترجمه فارسي آن.
[6] ابراهيم، 27.
[7] غافر، 34.
[8] غافر، 74.
[9] عنکبوت، 69.
[10] يونس، 25.
[11] نحل، 106.
[12] دهر، 3.
[13] احزاب، 36.
[14] انفال، 29.

منبع: http://farsi.islamquest.net
نسخه چاپی