پرسش :

انسان فقط می تواند بنده ی خدا باشد. خدای متعال می فرماید: «فقط خدا را بندگی کن». پس چرا شیعیان اسم های خودشان را عبدالحسین (بنده ی حسین) و عبدالعلی (بنده ی علی)، و عبدالزهرا و عبدالامام می گذراند؟! چرا ائمه فرزندانش را عبدالعلی و عبدالزهرا نام گذاری نکردند؟ آیا درست است که بعد از آن که امام حسین(ع) به شهادت رسید، بگوییم عبدالحسین؛ یعنی خادم حسین(ع) ؟ خادم کسی است که آب و غذا را تهیه می کند و خدمت می نماید، آیا معقول است که کسی آب و غذا برای حسین(ع) ببرد و در قبرش آب وضویش را آماده کند، تا بگوییم که خادم حسین(ع) است؟!


پاسخ :
«عبد» در لغت به چند معنا آمده است: اوّل به معنای پرستش کننده و عبادتگر، آن کس که در مقابل معبود خود اظهار عبودیت، ذلت و طاعت می کند. دوم به معنای غلام و مملوک.[1] (در جای دیگر عابد به معنای خادم آمده است). در ادبیات عرب هر دوی این معانی رایج و مصطلح است، از جمله در قرآن - که یک نمونه ی مثال زدنی از ادبیات عرب است - هر دوی این معانی به کار رفته است.
الف - معنای اول: «یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم...».[2]
«قال انی عبدالله آتانی الکتاب...».[3]
در این نوع آیات خداوند پرستش را فقط شایسته ی خود دانسته است.
ب - معنای دوم: «ضرب الله مثلاً عبداً مملوکاً لایقدر علی شیء...».[4]
در این آیه ضعف بت ها در مقابل قدرت کبرایی پروردگار به غلامی ناتوان و بی اختیار در مقابل مردی آزاد که مال زیاد دارد و همواره از آن انفاق می کند تشبیه شده است.
عظمت و بزرگی شأن ائمه (ع) باعث می شود تا مسلمانان به خصوص (شیعیان) همواره ازآنان تجلیل کرده و به طرق مختلف به اظهار ارادت و علاقه نسبت به آنان بپردازند. نام گذاری هایی از قبیل "عبدالعلی، عبدالحسن و ..." و یا غالب فارسی آن مثل "غلامعلی، غلامرضا و ..." برای اظهار همین شوق و دوستی نسبت به خاندان عصمت و طهارت است.
اما در جواب این که بعد از شهادت ائمه (ع) چه مقصودی از این نام گذاری ها وجود دارد، چنین می گوییم: اوّل این که خدمت گزاری و غلامی امامان معصوم مستلزم حیات دنیوی آنان نیست، بلکه پاسداشت یاد آنان، گرامی داشت راهشان و تمسک و پیروی از مسلک و روش آن عزیزان است، و چه بسا این خدمت بسیار ارزش مندتر و گران قیمت تر است از آنچه یک غلام در زمان حیات آنان در امور دنیوی برایشان انجام می داد. دوم این که با شهادت امامان معصوم تنها جسمشان از میان ما می رود، اما روح بلند آنان همچنان پابرجا و حاضر است. چنان که در زیارات ائمه ی اطهار می خوانیم «و اشهد انک تسمع کلامی و ترد سلامی»؛[5] یعنی شما سخن مرا می شنوید و سلام مرا پاسخ می گویید. پس اربابان این غلامان نیست و نابود نشده اند که اینها دست از نوکری بردارند، بلکه زنده اند و بر اعمال همه ی ما ناظر و آگاه اند. سوم این که خدمت گزاری یک فرد خدمت به میهمانان، مجاوران و زائران او را به تبع خود دارد چه او در قید حیات باشد یا نه. پس افرادی که به هر نحو خدمتی به زائران و میهمانان ائمه بنمایند، عبد و غلام حضرت خواهند بود.
لازم به ذکر است که عبودیت به معنای پرستش، خضوع و طاعت تنها در مقابل صاحب ملک و ملکوت، خالق آسمان ها و زمین خدای متعال پسندیده و رواست و با توجه به اوّلین آیه ی مذکور (یا ایها الناس...) فلسفه ی پرستش و شایستگی عبادت مخصوص کسی است که اوّلاً ما را خلق کرده و ثانیاً پرورش و تربیت کرده است. پس اگر هدف فردی از نام گذاری های یاد شده معنای اوّل عبد (پرستش) باشد از دایره ی اسلام و ایمان خارج شده و شرک ورزیده است. بنابراین، در محیطی که احتمال تهمت و سوء ظن می رود گذاشتن اسامی و القاب بهتر و سفارش شده ی ائمه لازم به نظر می رسد. مثلاً در روایتی از امام صادق (ع) آمده است: «(خطاب به راوی) برای فرزندانت نامی بگذار که بندگی خداوند را بفهماند... مثل عبدالرحمن».[6] و نیز در روایات به نام "محمد" سفارش شده است.[7] معروف است که امام حسین (ع) سه فرزند خود را "علی" نام گذاری فرمود.[8]
آنچه از مراجعه به کتاب های تاریخ و رجال استفاده می شود این است که اسم هایی چون عبدالاعلی، عبدالمجید، عبدالسلام و ... به وفور ذکر شده،[9] اما اسم هایی مثل عبدالحسین و امثال آن در ازمنه ی قدیم مرسوم نبوده، و در کتاب های رجال نیامده، ولی پس از روشن شدن عظمت جایگاه رفیع ائمه ی اطهار و بعد از دست یابی به آزادی بیان و آماده شدن زمینه ی اظهار ارادت به آن بزرگ واران این اسامی مطرح شده است.
نتیجه:
آنچه در پایان می توان نتیجه گرفت این که نام هایی چون عبدالعلی، عبدالرضا و ... برای اظهار آمادگی خدمت، پا در رکابی و اظهار ارادت به معصومین (ع) است که پس از فوت آنها نیز مطرح است و چنین نام گذاری هایی در جایی که ترس از اتهام شرک نیست اشکالی ندارد، هرچند می توان از اسامی بهتری که مورد سفارش خود ائمه اند استفاده کرد و برای بهانه ندادن به دست بهانه جویان از این نوع نامگذاری ها خودداری نمود.
پی نوشتها:
[1] معنای اول: «ان العامة اجتمعوا علی تفرقه مابین عبادالله والعبید المملوکین» مقاییس اللغة، ج 4، ص 205؛ «وحده وخدمه و خضع و ذل و طاع له»، المنجد، ص 486؛ معنای دوم: «العبد و هو المملوک»، مقاییس اللغة، ج 4، ص 205؛ «المملوک» المنجد، ص 483؛ العابد، الخادم. مقاییس اللغة، ج 4، ص 205 و المنجد، ص 483.
[2] بقره، 21 «ای مردم پرستش کنید خدایی را که آفریننده ی شماست...».
[3] مریم، 30 «گفت همانا من بنده ی خدایم...».
[4] نحل، 75 «خداوند مثل می زند بنده ی مملوکی را که قادر به هیچ نیست».
[5] زیارت امام رضا (ع)، مفاتیح الجنان.
[6] وسائل الشیعة، ج 7، ص 125.
[7] همان.
[8] علی اکبر، علی اوسط و علی اصغر.
[9] معجم الثقاة، ج 9، ص 356-254. در جلدهای 10 و 11 نیز ادامه دارد.

منبع: http://farsi.islamquest.net
نسخه چاپی