پرسش :

دجال کیست؟ در باره ی او و روایات مربوط به او توضیح دهید؟


پاسخ :
یکی از نشانه ها و علایم ظهور حضرت مهدی (عج) [1] خروج شخصی به نام «دجال» است. از نظر لغت شناسان ، به هر دروغ گو و حقه بازی «دجال» گفته می شود.
در روایات (که اکثراً در منابع اهل تسنن یافت می شوند) صفات گوناگون و عجیبی در توصیف او یاد شده . از جمله:
ادعای ربوبیت می کند[2].
عمر طولانی دارد[3].
همراه او آب و آتش است[4].
کور را بینا کرده و مرض برص را بر طرف می کند[5].
امیر مؤمنان علی بن ابیطالب (ع) در حال سخنرانی بودند که سه مرتبه فرمودند: «پیش از آن که مرا از دست داده و نیابید، هر چه می خواهید بپرسید»! شخصی از نیکان به نام «صعصعة بن صوحان» از جا برخاست و عرض کرد:
«یا امیر المؤمنین! دجال کیست؟»
حضرت پاسخ فرمودند:
«آگاه باشید که ]نام[ دجال «صائد بن الصائد» است. بدبخت کسی است که او را تصدیق کرده و بپذیرد و خوشبخت کسی است که او را تکذیب کند. او از منطقه ای ظهور می کند که آن را «اصبهان» گویند. از محله ای که به محله ی یهودیان معروف است. چشم راست او به هم چسبیده و هیچ حدقه ای ندارد (ممسوح است).
چشم دیگر او در پیشانی اش است و آنچنان روشن است که مثل ستاره ی صبح می درخشد. در چشم او گوشتی است که گویا به خون مخلوط است و بر پیشانی اش – مابین دو چشم – نوشته است: کافر که هر کاتب و بی سوادي می تواند آن را بخواند. دریاها را در می نوردد و خورشید با او سیر می کند. در مقابلش کوهی از دود و در پشت سرش کوه سفیدی است که مردم می پندارند که غذاست. او در زمان قحطی سختی خروج می کند. در زیر پایش الاغی سبز یا تیره رنگ است. هر گام الاغ او یک میل راه را طی می کند. سریع در زمین به سیر و گردش می پردازد. از چشمه و آبی که بگذرد تا روز قیامت خشک می شود. با صدای بلند – که همه اهل مشرق و مغرب می شنوند – فریاد می زند:
«به سوی من بیایید ای اولیا و دوستان من! من ] خدایی هستم که[ خلق کرد و صورت ها را آفرید و تقدیرات را مقدر کرد! و راهنمای شماست!
«أنا ربکم الاعلی»
دروغ می گوید! او دشمن خداست.... و در نهایت به دست آن که عیسی پشت سرش نماز می خواند (حضرت مهدی) کشته می شود».[6]
در این که حقیقتاً دجال کیست؟ نمی توان – فعلاً – به جمع بندی نهایی برسیم. اما به طور خلاصه ، احتمالاتی در این باره وجود دارد:
الف) دجال، شخصیتی حقیقی است که کارهای خارق العاده ای را در قالب سحر انجام می دهد، او در آخر الزمان خروج مي‌كند. و سركرده ﻯ يك فتنه ی عظيم براي بشريت است و همان طور كه از معناي لغوي كلمه ی دجال معلوم است او شخص ساحر و خدعه‌گری می باشد و داراي امكانات مادي فراواني است. بعضي روايات او را مسيح گمراهي ناميده كه در مقابل مسيح هدايت؛ يعني حضرت عيسي (ع) است.
او در زمان ظهور امام زمان (عج) شروع به فعاليت بر عليه حضرت كرده و باصطلاح رأيه خويش را بر مي‌افرازد. او از كساني است كه عمر طولاني دارد و هم اكنون نيز موجود بوده و تا زمان خروجش زنده خواهد ماند. او سراسر جهان بجز مكه و مدينه را فتح خواهد كرد[7].
ب) دجال، همان ابلیس است.
ج) دجال، همان سفیانی است.
د) دجال، جنبه ی سمبلیک و رمزی دارد.
«دجال ، نمادی است از اوج تمدن و تکنیک غرب که با اسلام و مبانی آن ستیز دارد. تمدنی که در صدد به سلطه کشیدن هر انسانی است... ما به طور وضوح مشاهده می کنیم که چگونه تمدن و تکنیک غرب مادی گرا در این عصر بر تمامی جوامع ، حتی مسلمانان تسلط پیدا کرده است...»[8].
براﻯ مطالعه ی بيشتر رجوع شود به:
دجال دروغ گوی فریبنده، فصلنامه ی موعود، شماره ی، 4.
پی نوشتها:
[1] البته اين نشانه در كتب اهل سنت از علائم برپايي قيامت شناخته شده است (سنن ترمذي، ج4، ص 507 ـ 519؛ سنن ابي داوود، ج4، ص 115؛ صحيح مسلم، ج 18، ص 46 و 81)، ولي در منابع روايي شيعه هم از علامات نزديك شدن قيامت (بحارالأنوار، ج 6، ص 296، باب 1- أشراط الساعة و قصة يأجوج ) و هم از نشانه‌هاي ظهور شمرده شده است. و اين اشكال ندارد كه هم علامت ظهور و هم علامت معاد باشد. چون خود ظهور امام عصر (عج) هم از علائم آخرالزمان مي‌باشد.
[2] سنن ابن ماجه، ج2، ص1360
[3] صحیح مسلم، ج8، ص205
[4] صحیح بخاری، ج8، ص103
[5] مسند احمد، ج5، ص13
[6] منتخب الاثر، لطف الله، صافی، ب3، ص 532، ح 8در بعضي از روايات آمده است كه او سرانجام توسط عيسي مسيح (ع) به قتل خواهد رسيد (بحارالأنوار، ج 14، ص 348 ، باب 24، ما حدث بعد رفعه و زمان ...) و يا اينكه آمده است كه او سرانجام به دست عيسي مسيح (ع) در كنار دروازه ”لد“ در منطقه ی شام به هلاكت مي‌رسد. براﻯ آگاهي بيشتر رجوع شود به: بحارالأنوار، ج 52 ، ص 193و 209؛ كمال الدين، 525 و 526؛ كشف الغمة؛ ج3، ص 281؛ المسائل العشر، چاپ شده در مصنفات شيخ طوسي، ج3، ص 122؛ ارشاد، ج2، ص 371؛ كنز العمال، ج 14، ص 198ـ200.
البته، اين دو تعبير از اين جهت با هم منافات ندارند كه حضرت عيسي (ع) در ركاب حضرت مهدي (عج) مي باشد و مي توان كار سرباز را به فرمانده هم استناد داد.
[7] الفقيه، ج2، ص564، باب تحريم المدينة و فضلها ..... ؛ التهذيب، ج6، ص12، باب 5، تحريم المدينة و فضلها .
[8] تاریخ ما بعد الظهور، سید محمد صادق، صدر، ص 141 و 142. به نقل و استفاده از: موعود شناسی، علی اصغر رضوانی، نشر مسجد جمکران، ص 533.

منبع: http://farsi.islamquest.net
نسخه چاپی