پرسش :

رجعت چيست؟ و چه کسانی را شامل می شود؟ و در چه زمانی به وقوع می پيوندد؟


پاسخ :
رجعت، در لغت به معنای بازگشتن، و برگشتن می باشد.[1] و در اصطلاح به این معناست که عده ای از افراد (مومنین خالص و مشرکین محض) پس از مردن و قبل از بر پایی قیامت دوباره به این دنیا بر می گردند.
اعتقاد به رجعت ، از جمله معتقدات مذهب اهل البیت است و مستند به آیات و روایات متعدد می باشد.
وقوع رجعت در آیات و روایات
الف) آیات:
ازتدبر در آیات قرآن می توان نتیجه گرفت که قرآن کریم به دو گونه به مسأله رجعت اشاره نموده است:
الف) آیاتی که به وقوع رجعت در آینده اشاره دارد مانند، آیه شریفه 82 از سوره نمل که خداوند در این آیه می فرماید: « (به خاطر آور) روزى را كه ما از هر امّتى، گروهى را از كسانى كه آيات ما را تكذيب مى‏كردند محشور مى‏كنيم؛ و آنها را نگه مى‏داريم تا به يكديگر ملحق شوند!». بسيارى از بزرگان اين آيه را اشاره به مسأله رجعت و بازگشت گروهى از بدكاران و نيكوكاران به همين دنيا در آستانه رستاخيز مى‏دانند ، چرا كه اگر اشاره به خود رستاخيز و قيامت باشد ، تعبير به من كل امة فوجا ( از هر جمعيتى ، گروهى ) صحيح نيست ، زيرا در قيامت ، همه محشور مى‏شوند ، چنان كه قرآن در آيه 47 سوره كهف مى‏گويد: « ما آنها را محشور مى‏كنيم و احدى را ترك نخواهم گفت ».
ب) آیاتی که به وقوع حوادثی در امت هاى پيشين اشاره مي فرمايد که در واقع نوعی رجعت محسوب می شود، مانند این آیات:
1 – آیه 259 سوره بقره. در باره ی پيامبرى است كه از كنار يك آبادى عبور كرد در حالى كه ديوارهاى آن فرو ريخته بود و اجساد و استخوانهاى اهل آن در هر سو پراكنده شده بود، و از خود پرسيد چگونه خداوند اين ها را پس از مرگ زنده مى‏كند ، اما خدا او را يكصد سال ميراند و سپس زنده كرد و به او گفت چقدر درنگ كردى ؟ عرض كرد يك روز يا قسمتى از آن ، فرمود نه بلكه يكصد سال بر تو گذشت [2] اين پيامبر ، عزير باشد يا پيامبر ديگرى تفاوت نمى‏كند ، مهم صراحت قرآن در زندگى پس از مرگ است در همين دنيا.[3]
2 - آيه 243 سوره بقره. سخن از جمعيت ديگرى به ميان مى‏آورد كه از ترس مرگ ( و طبق گفته مفسران به بهانه بيمارى طاعون از شركت در ميدان جهاد خوددارى كردند و ) از خانه‏هاى خود بيرون رفتند خداوند فرمان مرگ به آنها داد و سپس آنها را زنده كرد [4]
3 - آيه 55 و 56 سوره بقره. در باره بنى اسرائيل مى‏خوانيم كه گروهى از آنها بعد از تقاضاى مشاهده خداوند گرفتار صاعقه مرگبارى شدند و مردند ، سپس خداوند آنها را به زندگى بازگرداند تا شكر نعمت او را بجا آورند.[5]
4 - آيه 110 سوره مائده ضمن بر شمردن معجزات عيسى (عليه‏السلام) مى‏فرماید: «تو مردگان را به فرمان من زنده مى‏كردى»[6] اين تعبير نشان مى‏دهد كه مسيح (عليه‏السلام) از اين معجزه خود ( احياى موتى ) استفاده كرد، بلكه تعبير به فعل مضارع ( تخرج ) دليل بر تكرار آن است و اين خود يك نوع رجعت براى بعضى محسوب مى‏شود.
5 : آيه 73 سوره بقره در مورد كشته‏اى كه در بنى اسرائيل براى پيدا كردن قاتلش نزاع و جدال برخاسته بود ، می باشد و این گونه مى‏گويد : دستور داده شد گاوى را با ويژگيهائى سر ببرند و بخشى از آن را بر بدن مرده زنند تا به حيات بازگردد ( و قاتل خود را معرفى كند و نزاع خاتمه يابد).[7]
علاوه بر اين پنج مورد ، موارد ديگرى در قرآن مجيد ديده مى‏شود هم چون داستان اصحاب كهف كه آن نيز چيزى شبيه به رجعت بود ، و داستان مرغهاى چهار گانه ابراهيم (عليه‏السلام) كه بعد از ذبح بار ديگر به زندگى بازگشتند تا امكان معاد را در مورد انسانها براى او مجسم سازند كه در مسأله رجعت نيز قابل توجه است.[8]
ب) روايات:
امام صادق(ع) در مورد (رجعت ) می فرماید: « به خدا سوگند که روزها و شبها به سر نیاید تا آن که خداوند مردگان را زنده کند و زندگان را بمیراند و حق را به اهلش باز گرداند و دین برگزیده خود را بر پای دارد و بر جهان حاکم گرداند.»
هم چنين مأمون به امام رضا(ع) عرض کرد: ای اباالحسن نظر شما در باره رجعت چيست؟ حضرت فرمودند: «رجعت حقيقت دارد. در ميان امتهای پيشين نيز وجود داشته است و قرآن از آن سخن به ميان آورده و رسول خدا(ص) فرموده است: هر چه در امتهای گذشته بوده در ميان اين امت نيز عينا و مو به مو پيش خواهد آمد.»[9]
البته روایات در این زمینه فراوان است ولی به جهت اختصار به همین دو روایت بسنده می کنیم.
وقوع رجعت از منظر عقل و فلسفه
در اینجا لازم است به چند مورد از حكمت و فلسفه امر رجعت اشاره نمائیم:
1- رسيدن به تكامل: عالم دنيا ظرف فعليت يافتن قوه ها و تكامل استعدادها است و براي رسيدن به آخرت خلق شده است تا موجودات را در دامن خود پرورش داده به تكامل مطلوب برساند، اما از آنجايي كه عده اي از مؤمنان خالص به خاطر موانع و مرگهاي غير طبيعي از ادامه اين مسير معنوي باز مانده‌اند. حكمت خداي حكيم ايجاب مي‌كند كه آنان به دنيا بر گردند و سفر تكاملي خود را به پايان برسانند. چنان چه امام صادق عليه السلام مي‌فرمايد: «هر مؤمني كه كشته شده باشد به دنيا بر مي‌گردد تا بعد از زندگي مجدد به مرگ طبيعي بميرد و هر مؤمني كه مرده باشد به دنيا بر مي گردد تا كشته شود (و به ثواب شهادت برسد).[10]
2- كيفر دنيوي:
چه بسا افرادي در اين دنيا بودند كه از تمامي حقوقشان به عنوان هاي مختلفي محروم گشته و مظلومانه به قتل رسيده‌اند بدون اين كه حق او گرفته شده باشد، از حكمت هاي رجعت اين است كه خداوند، هر دو طرف را به دنيا بر مي گرداند تا شخص مظلوم به دست خود داد خود را از ظالم بگيرد. از امام كاظم عليه السلام نقل شده كه فرمود: «مردمي كه مرده اند به دنيا بازگشت خواهند كرد تا انتقام خود را بگيرند، به هر كس آزاري رسيده به مثل آن قصاص مي‌كند و هر كس خشمی ديده بمانند آن انتقام مي‌گيرد و هر كس كشته شده، قاتل را به دست خود به تقاص خون خود مي‌كشد و براي اين منظور دشمنان آنان نيز به دنيا بر مي‌گردند تا آنها خون ريخته شده خود را تلافي كنند و بعد از كشتن آنها سي ماه زنده مي‌مانند، سپس همگي در يك شب مي‌ميرند، در حالي كه انتقام خون خود را گرفته و دلهايشان شفا يافته است، دشمنان آنها به سخت ترين عذاب دوزخ مبتلا مي‌شوند.»[11]
بنا بر اين هدف از بازگشت مجدد اين دو گروه، تكميل يك حلقه تكاملي براي دسته ی اول و تنزل به پست ترين درجة ذلّت براي دسته ی دوم است و با توجه به اين كه رجعت عمومي نيست و اختصاص به مؤمنان خالص و كافران محض دارد، چنان چه امام صادق عليه السلام فرمود: «رجعت جنبه عمومي ندارد، بلكه اختصاص دارد به كساني كه به ايمان كامل و شرک خالص رسيده باشند.[12] معلوم مي‌شود كه اين دو مورد از حكمت هاي اساسي رجعت است.
3- ياري دين و شركت در تشكيل حكومت عدل جهاني
از آيات و روايات متعدد استفاده مي‌شود كه دين اسلام و حكومت عدل الهي به دست توانمند و با كفايت قائم آل محمد صلي الله عليه و آله جهانگير مي‌شود، خداوند مي‌فرمايد: «همانا ما فرستادگان خويش و مؤمنان را در دنيا و روزي كه شاهدان بر خيزند، ياري خواهيم كرد».[13]
از ظاهر اين آيه استفاده مي‌شود كه اين نصرت دسته جمعي انجام مي‌شود نه به صورت فردي اما از اين كه چنين نصرتي هنوز تحقق پيدا نكرده است، قطعاً در آينده محقق خواهد شد، زيرا وعده الهي تخلف ناپذير است. لذا امام صادق عليه السلام در تفسير همين آيه مي‌فرمايد: «به خدا سوگند اين نصرت در رجعت است چرا كه بسياري از پيامبران و ائمه عليهم السلام در دنيا كشته شدند و كسي آنها را ياري نكرد؟ و اين مطلب در رجعت تحقق خواهد يافت»[14]
و نيز امام باقر عليه السلام در تفسير آيه مباركه: «هو الذي ارسل...: يعني او كسي است كه رسول خود را با دين حق براي هدايت بشر فرستاد تا او را بر همه اديان پيروز گرداند. فرموده: يظهره الله عزوجل في الرجعة: يعني خداوند دين حق را در رجعت بر ساير اديان برتري مي دهد.»[15]
زمان وقوع رجعت
روایاتی در این خصوص وارد شده است که رجعت با اندك فاصله بعد از ظهور ولي عصر(عج) و پيش از شهادت آن حضرت و بر پا شدن قيامت واقع خواهد شد.
امام صادق(ع) در این باره می فرمایند :(چون زمان قیام قائم(عج) فرا رسد در ماه جمادی الآخر و ده روز از ماه رجب چنان بارانی ببارد که مردم مانند آن را ندیده باشند، سپس خداوند به سبب آن باران گوشت و استخوان مؤمنان را در قبرهایشان برویاند، گویی آنان را می نگرم که از طرف جهینه[16] می آیند و گرد و غبار موهایشان را می تکانند.»[17]
نکته ی پایانی این که: بر اساس روایات اولین رجعت کننده حضرت سيدالشهدا(ع) می باشد، و از خود آن امام(ع) این چنین نقل شده که: «من نخستین کسی هستم که زمین شکاف می خورد و از آن بیرون می آیم و این همزمان است با رجعت امیرالمؤمنین(ع) و قیام قائم ما(عج)».[18]
به همین مضمون روایتی ازامام صادق(ع) نقل شده که می فرماید: (نخستین کسی که به دنیا بر می گردد ، حسین ابن علی(ع) است ، او چندان فرمانروایی می کند که بر اثر پیری ، ابروانش بر روی چشمانش فرو می افتد.»[19]
پی نوشتها:
[1] فرهنگ معين، ج 2 ص1640.
[2] بقره، 259 .
[3] "فاماته الله ماة عام ثم بعثه".
[4] "فقال لهم الله موتوا ثم احياهم".
[5] "ثم بعثناكم من بعد موتكم لعلكم تشكرون".
[6] "و اذ تخرج الموتى باذنى".
[7] "فقلنا اضربوه ببعضها كذلك يحيى الله الموتى و يريكم آياته لعلكم تعقلون".
[8] - تفسير نمونه، ج15، صص 546 – 557.
[9] عيون اخبار الرضا (ع)، 2/201/1 به نقل از ميزان الحکمه حديث شماره 6924و 6926.
[10] بحار، ج 53، ص 40.
[11] دواني ، علي ، مهدي موعود، ترجمه ج 13، ص 1188، دار الكتب الاسلاميه،چ 27.
[12] ضميري، محمدرضا، رجعت، ص 55، نشر موعود، تهران، چ دوم، 1380.
[13] مؤمن، 10.
[14] يزدي حائري، شيخ علي، الزام الناصب، قم، موسسه مطبوعاتي حق بين، 1397 ق.
[15] بحار، ج 53، ص 64
[16] جهینه : نام محلی است دور ازمدینه وقبیله ای به همین نام آمده است. مجمع البحرین ج 6 ص 230.
[17] میزان الحکمه حدیث شماره 6928.
[18] میزان الحکمه حدیث شماره 6937.
[19] میزان الحکمه حدیث شماره 6935.

منبع: http://farsi.islamquest.net
نسخه چاپی