پرسش :

چرا ما باید به خاطر اشتباه حضرت حضرت آدم (ع)، در روی این زمین که امکان گرفتار شدن به گناه هست، مجازات شویم؟


پاسخ :
داستان خلقت، داستان جالب و آموزنده ای است که تقریباً در تمام کتب ادیان گذشته آمده است. تورات و انجیل این داستان آفرینش را به گونه ای طرح کرده اند که از نظر اسلام و روایات ائمۀ اطهار (ع) اشکالات متعددی دارد. در قرآن به زیباترین و متقن ترین شکل، داستان واقعی خلقت بیان شده است.
در این باره نکاتی قابل توجه است و می تواند در پاسخ به سؤال مفید باشد:
1. باید دانست که حضرت آدم (ع) از انبیای بزرگ الاهی است و گناه و اشتباه از دامن انبیا دور است و آنها معصوم اند، پس اگر اتفاقی هم افتاده گناه نبوده است. شخصی از امام رضا (ع) پرسید آیا به نظر شما انبیا معصوم اند؟ فرمود: بله. پرسید: پس چرا خداوند فرموده: "حضرت آدم(ع) عصیان کرد"،[1] حضرت فرمود: وای بر تو از خدا بترس و نسبت کارهای زشت به انبیا مده .... خداوند حضرت آدم (ع) را به منظور اين كه حجت و خليفه‏اش در زمين باشد خلق كرد، نه براى اين كه در بهشت بماند، و نافرمانى او در بهشت بوده، نه در زمين... .
علامه طباطبائی (ره) در ذیل این حدیث می فرماید: اين كه امام (ع) فرمود نافرمانى حضرت آدم (ع) در بهشت بوده، اشاره است به این که تكليف نخوردن از درخت، تكليف مولوى[2] نبوده، بلكه ارشادى بوده، چون در بهشت هنوز تكاليف دينى جعل نشده بود و موطن تكليف دينى زندگى زمينى است كه خدا براى حضرت آدم (ع) از پيش مقدر كرده بود، پس معصيت نامبرده معصيت امر ارشادى بوده نه مولوى... ؛[3] یعنی خداوند قصد داشت به آنها بفهماند گوش کردن حرف شیطان چه مشکلاتی برای انسان به وجود می آورد و در واقع استفادۀ حضرت آدم (ع) از درخت ممنوع عملی بود که سختی آن به خودش رسید؛ مانند این که پدری به فرزندش بگوید پا برهنه راه نرو چون ممکن است میخ پای تو را سوراخ کند. حضرت آدم (ع) و همسرش هم به نفس خود ظلم كردند و خود را از بهشت محروم ساختند، نه اين كه نافرمانى خدا را كرده و به اصطلاح گناهى مرتكب شده باشند. همچنین اگر این کار حضرت آدم (ع) گناه بود بعد از توبه اش باید به مقام اولش باز می گشت، چرا که توبۀ مقبول همه اثرات گناه را پاک می کند، ولی او دوباره به جایگاه اوّلش بازنگشت. پس نهی، نهی مولوی نبوده که مخالفت با آن گناه باشد، بلکه تنها ارشاد حضرت آدم (ع) و خير خواهى او بوده است.[4]
بله، نه تنها خصوصیت زمین مادی تزاحم خواسته ها و احتمالاً به گناه افتادن است، بلکه خاصیت انسان که ترکیبی از عقل و شهوت است[5]، این است که می تواند گناه کند.

2. آمدن حضرت حضرت آدم (ع) به زمین، قضا و قدر الاهی بود، چنین نیست که اگر از این درخت نمی خورد حضرت آدم (ع) و نسل او به زمین فرستاده نمی شدند. این مطلبی است که روایتی که از امام رضا (ع) نقل کردیم به آن تصریح دارد.[6]

مرحوم علامه طباطبائی (ره) می فرمایند: از سیاق آیات فهمیده می شود که انسان در آغاز برای این خلق شده است که در زمین زندگی کند و در زمین بمیرد و اگر خدای تعالی چند روزی او را در بهشت (نه آن بهشت جاودان) جای داد برای امتحان او بوده است.[7]
در روایتی از امام باقر (ع) آمده است که حضرت فرمود: "به خدا سوگند خدای تعالی حضرت آدم (ع) را برای دنیا خلق کرده بود".[8]

3. باید به این نکته توجه داشت که انسان به صرف آمدن به زمین و متولد شدن و زندگی کردن در آن، مجازات نمی شود، بلکه می تواند همچون اولیاء الله و انسان های صالح زندگی خود را الاهی قرار دهد و اصولا آمدن به دنیا مجازات نیست. خداوند انسان را برتر از ملائکه قرارداد و آنها را خلیفۀ خود قرار داد. در مقابل اعتراض ملائک از انسان دفاع کرد و فرمود من چیزی می دانم که شما نمی دانید: "انی اعلم ما لا تعلمون".[9]
همۀ اینها به خاطر این است که انسان دارای عقل و شهوت است و مانند ملائک عقل محض نیست. چنین موجودی اگر گناه نکند از موجوداتی که هرگز امکان گناه ندارند بالاتر است و این برتری و کمال برای انسان به دست نمی آید، مگر با امتحان و سر دو راهی قرار گرفتن، سر دو راهی عقل و جهل و... . این امتحان الاهی در مکانی می تواند شکل بگیرد که امکان آن باشد و این مکان جایی جز زمین نمی تواند باشد. پس به خاطر زمینی شدن مان باید از خدا ممنون باشیم، چرا که با شرکت در آزمایش های زمینی، می­توانیم آسمانی شویم.

پی نوشتها:
[1] . طه، 121.
[2] . تکلیف مولوی؛ تکلیفی است که مخالفت با آن باعث استحقاق تنبیه و عقوبت و عذاب می شود، برخلاف تکلیف و امر ارشادی که مخالفت با آن استحقاق تنبیه و عقوبت و عذاب را به دنبال ندارد و صرفا ارشاد و راهنمایی به امری است .
[3] . طباطبائی، سید محمد حسین، ترجمّۀ تفسیر المیزان، ج 1، ص 219.
[4] . همان، ص 201.
[5] . حضرت علی (ع) می فرمایند: خداوند ملائکه را با عقل و بدون شهوت آفرید و حیوانات را با شهوت و بدون عقل آفرید، ولی انسان را با عقل و شهوت آفرید که اگر گوش به فرمان عقل کند، از ملائک بالاتر و اگر شهوت غلبه یابد از حیوانات پست تر می شود. صدوق، علل الشرائع، ص 15، باب 6.
[6] . در روایت آمده است: نافرمانى او در بهشت بوده، نه در زمين، و تازه آن نافرمانى هم به مقتضاى تقدير الاهى بود.
[7] . طباطبائی، سید محمد حسین، ترجمۀ تفسیر المیزان، ج 1، ص 196.
[8] . همان، ج 1، ص 225.
[9] . بقره، 30.

منبع: http://farsi.islamquest.net
نسخه چاپی