پرسش :

چرا استفاده از ظروف طلا براي زن و مرد حرام است؟


پاسخ :
قوانین الهی دارای فلسفه و حکمت های گوناگونی هستند و به هیج وجه بی پایه و بی حکمت وضع نشده اند؛ دستورات اسلامی تابع علل واقعی هستند و ریشه در واقعیات جسمی، روحی، اقتصادی، اجتماعی و ... دارند. اصولاً ارزش اعمال انسان به میزان آگاهی و ایمان او وابسته است و این مستلزم بررسی و کاوش از فلسفه احکام و قوانین دینی است که بدانیم این قوانین برای چه نهاده شده و ما را به چه سمت و سویی هدایت می کنند. منتهی در شناخت اسرار و فلسفه احکام نباید کشفیات علوم جدید را کافی دانست و بر اساس آخرین دست آوردهای علمی جهان دانش به قضاوت درباره احکام و قوانین الهی نشست؛ چون، اولاً؛ قوانین الهی با توجه به تمام جنبه های روحی و جسمی و ... انسان بنا نهاده شده اند.
ثانیا؛ باید اعتراف کنیم که شناخت ما از جهان پیرامون و از جمله درک و اطلاعات علمی بشر از واقعیات پیچیده روحی و روانی ...انسان، بسیار اندک است.
پیامبر اکرم در سخنی می فرمایند: ای مردم شما مانند مریضی هستید و خداوند جهانیان همانند طبیب به درمان شما پرداخته است.[1]
روشن است که هر مریضی وقتی به قدرت علمی و تخصصی یک پزشک ایمان داشته باشد هر نسخه ای که او برایش تجویز کند بدون چون و چرا استفاده می کند گر چه مریض نداند داروهای رنگارنگ چه اثری و چه نقشی از نظر علم بیولوژی در او ایجاد می کنند ولی چون تشخیص طبیب را صحیح می داند به نسخه او دل می دهد؛ بله اگر درباره داروها و نقش و فلسفه ی تجویز آن ها مطالعه کند خوب است اما نباید این باور را داشت که اگر به فلسفه وجودی آن ها پی نبردم نباید به آنها عمل کنم؛ چون باید باور کنیم که علم و دانش بشری به اندازه ای نیست که بتواند فلسفه ی تک تک قوانین الهی را کشف و درک کند.[2]
بنابراین ما در چار چوب قرآن، روایات صحیح، عقل و علوم قطعی هر حکمی را که به دست آوردیم باید به آن ملتزم باشیم گر چه فلسفه و پیامدهای آن را ندانیم.
البته یک اثر روشن حرمت استفاده از ظروف طلا و نقره، آن است که نوعی تعدیل اقتصادی و کم شدن فاصله ی طبقاتی را باعث می شود و همین موجب خواهد شد که فقرا احساس حقارت نکنند و از این طریق؛ امنیت روانی، اجتماعی و اقتصادی جامعه تامین شود. گذشته از این تا به حال در پرتو تحقیقات علمی، مضراتی برای استفاده ی مرد از طلا کشف شده است.
پی نوشتها:
[1]«ایها الناس انتم کالمرضی و ربّ العالمین کالطبیب» طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، بیروت، دارالنعمان، ج 1، ص 45؛ میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، قم ، ال البیت، چاپ دوم 1408، ج 3، ص 177.
[2] دشتی، محمد، فلسفه اجتهاد و تقلید، قم، مؤسسه تحقیقاتی امیر المؤمنین، چاپ اول، ص 163؛ مطهری، مرتضی، اسلام و نیازهای زمان، تهران، صدرا، چاپ شانزدهم، ص 20؛ استاد هادوی تهرانی، مهدی، باورها و پرسشها، قم، خانه خرد، چاپ سوم، ص 51 - 55.

منبع: http://farsi.islamquest.net
نسخه چاپی