پرسش :

اگر مى‏پذيريم كه واجب الوجود بسيط است و تركيبى در ذات او نيست و در كنار او هيچ موجود ديگرى را نمى‏توان فرض كرد، چطور در كنار او مى‏توان ممكن الوجود را تصور نمود؟


پاسخ :
سلسله ی طولى نظام وجود، در عين حالى كه همه‏ى حقايق وجودى موجودند، اما داراى مراتب و طبقات مختلف اند كه اين مراتب، هم اشتراكشان در وجود است و هم اختلافشان. عالى‏ترين مرتبه در اين سلسله، از آنِ حضرت حق است كه صرف وجود است و هيچ حَدّى براى هويتش نیست. لذا هيچ گونه تركيبى در ذات اقدس او راه ندارد و بقيه‏ى موجودات به عنوان معلول، آيت، مظهر، سايه و مخلوق آن ذات اقدس مطرح مى‏گردند و چون وجودى محدود و ضعيف هستند، از اين رو جنبه‏هاى عدمى و فقدان كمال در ذات آنها راه يافته، آنان را مركب مى‏سازد، ولى واجب الوجود به خاطر بساطت و عدم تناهى وجودش هيچ گونه شريكى ندارد، ممكنات در طول وجود حضرتش و معلول وى و عين ربط به ساحت اقدس بارى تعالى مى‏باشند، همچون وابستگى سايه به شاخص. نتيجه اين كه واجب الوجود بسيط محض است و ممكن الوجود مركب و محدود و موجود محدود و مركب ياراى در كنار موجود واجب قرار گرفتن را ندارد. بلكه در طول اوست و جلوه و شأنى از او. بساطت حضرتش به خاطر شدت وجود است و تركيب ممكنات به خاطر محدوديت وجود.

منبع: http://farsi.islamquest.net
نسخه چاپی