پرسش :

در آیۀ 188 سورۀ بقره آمده است: "ای پیغمبر، اگر از تو سؤال کنند که سبب بدر و هلال ماه چیست؟ جواب بده که در آن تعیین اوقات عبادت حج و معاملات مردم است. و نیكوکاری به این نیست که از پشت دیوار به خانه در آیید چه این کار ناشایسته است. نیكویی آن است که پارسا باشید. و به هر کار از راه آن داخل شوید. و تقوا پیشه کنید که رستگار شوید". سوال آن است که بعد از صحبت از علت بدر و هلال ماه بلا فاصله می گوید نیكو کاری به این نیست از پشت دیوار به خانه در آیید. این دو چه ارتباطی به هم دارند؟


پاسخ :
آیه مورد سؤال که می فرماید: "در باره «هلال هاى ماه» از تو سؤال مى‏كنند بگو: «آنها، بيان اوقات (و تقويم طبيعى) براى (نظامِ زندگىِ) مردم و (تعيينِ وقتِ) حج است». و (آن چنان كه در جاهليّت مرسوم بود كه به هنگام حج، كه جامه احرام مى‏پوشيدند، از درِ خانه وارد نمى‏شدند، و از نقبِ پشتِ خانه وارد مى‏شدند، نكنيد!) كارِ نيك، آن نيست كه از پشتِ خانه‏ها وارد شويد، بلكه نيكى اين است كه پرهيزگار باشيد! و از درِ خانه‏ها وارد شويد و تقوا پيشه كنيد، تا رستگار گرديد".[1]
این آیه اشاره به مطلب مهمی دارد که نشان از دقت و ویژگی های منحصر به فرد دین اسلام در بیان دستورات زندگی و مسائل اخلاقی رایج در جوامع دارد. برای آگاهی از مطالب این آیه و دریافت ارتباط بین آنها باید شأن نزول و تفسیر آن را متذکر شویم: در روایت آمده است "معاذ بن جبل خدمت پيغمبر اكرم (ص) رسيد و گفت: بسيار از ما سؤال مى‏كنند كه اين هلال ماه چيست؟ و چه فايده دارد؛- چرا ماه تدريجا به صورت بدر كامل در مى‏آيد و باز به حالت اول بر مى‏گردد-. خداوند آيه فوق را نازل فرمود و به آنان پاسخ گفت. در روايت ديگرى آمده است كه جمعى از يهود از رسول خدا (ص) پرسيدند هلال ماه براى چيست؟ و چه فايده دارد؟ آيه فوق نازل شد و فوايد مادى و معنوى آن را در نظام زندگى انسان ها بيان كرد.
قرآن سؤال آنها را به اين صورت منعكس كرده است. "در باره هلال هاى ماه از تو سؤال مى‏كنند" (يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ).
" اهله" جمع" هلال" به معناى ماه در شب اول و دوم است و بعضى گفته‏اند در سه شب نخستين "هلال" نام دارد و بعدا به آن "قمر" مى‏گويند و بعضى بيش از آن را هلال ناميده‏اند.[2]
سپس مى‏فرمايد: "بگو اينها بيان اوقات (طبيعى) براى مردم و حج است": (قُلْ هِيَ مَواقِيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ) که هم در زندگى روزانه از آن استفاده مى‏كنند و هم در عبادت هايى كه وقت معينى در سال دارد در حقيقت ماه و هلال های آن يك تقويم طبيعى براى افراد بشر محسوب مى‏شود كه مردم اعم از باسواد و بي سواد، در هر نقطه‏اى از جهان باشند مى‏توانند از اين تقويم طبيعى استفاده كنند و نه تنها آغاز و وسط و آخر ماه را مى‏توان با آن شناخت، بلكه افراد خبره با دقت همه شب هاى ماه را تشخيص می دهند. بديهى است نظام زندگى اجتماعى بشر بدون تقويم يعنى يك وسيلۀ دقيق و عمومى براى تعيين تاريخ امكان ‏پذير نيست؛ به همين دليل خداوند بزرگ براى نظام زندگى اين تقويم جهانى را در اختيار همگان قرار داده است.
اصولاً يكى از امتيازات قوانين اسلام اين است كه دستورات آن بر طبق مقياس هاى طبيعى قرار داده شده است؛ زيرا مقياس هاى طبيعى وسيله‏اى است كه در اختيار همگان قرار دارد و گذشت زمان اثرى بر آن نمى‏گذارد، اما به عكس مقياس هاى غير طبيعى در اختيار همه نيست، حتى در عصر ما هنوز همه مردم نتوانسته‏اند از مقياس هاى جهانى استفاده كنند. لذا مى‏بينيم اسلام مقياس را گاهى وجب، گاهى گام و گاهى بند انگشتان و گاهى طول قامت و در مورد تعيين وقت، غروب آفتاب و طلوع فجر و گذشتن خورشيد از نصف النهار و رؤيت ماه قرار داده است.
از اين جا، امتياز ماه هاى قمرى بر شمسى روشن مى‏شود، گرچه هر دو از حركات كواكب آسمان گرفته شده، ولى ماه هاى قمرى براى همه قابل مشاهده است، در حالى كه ماه هاى شمسى را فقط منجمان با وسايلى كه دارند تشخيص مى‏دهند كه مثلا در اين ماه خورشيد در مقابل كدام يك از صورت هاى فلكى و كدام برج آسمانى است.
در اين جا اين سؤال مطرح است كه آيا منظور پرسش كنندگان، فايده اين تغييرات بوده، يا سؤال از چگونگى پيدايش هلال و دگرگوني هاى هلال تا بدر كامل؟ بعضى از مفسران احتمال اول را پذيرفته‏اند و بعضى احتمال دوم را، و افزوده‏اند چون سؤال از علل پيدايش آن فايده‏اى براى آنان در بر نداشته و شايد فهم جواب آن براى بسيارى مشكل بوده، قرآن به بيان نتايج آن پرداخته تا به مردم بياموزد همه جا به دنبال نتيجه‏ها بروند.
سپس در ادامه آيه، به تناسب بحث از حج و تعيين موسم به وسيله هلال ماه، به يكى از عادات و رسوم خرافى جاهليت در مورد حج اشاره نموده و مردم را از آن نهى مى‏كند، مى‏فرمايد: "كار نيك آن نيست كه از پشت خانه‏ها وارد شويد، بلكه نيكى آن است كه تقوا پيشه كنيد و از در خانه‏ها وارد شويد و از خدا بپرهيزيد تا رستگار شويد.
بسيارى از مفسران گفته‏اند در زمان جاهليت هنگامى كه لباس احرام به تن مى‏كردند از راه معمولى و در خانه، به خانه خود وارد نمى‏شدند و معتقد بودند اين كار براى مُحرم ممنوع است به همين دليل در پشت خانه نقبى مى‏زدند و هنگام احرام فقط از آن وارد مى‏شدند، آنها معتقد بودند كه اين عمل يك كار نيك است؛ چون ترك عادت است و احرام كه مجموعه‏اى از ترك عادات است، بايد با اين ترك عادت تكميل شود.[3]
بعضى گفته‏اند اين كار به خاطر آن بود كه در حال احرام زير سقف نروند؛ زيرا گذشتن از سوراخ ديوار در مقايسه با گذشتن از در براى اين منظور بهتر بود، ولى قرآن صريحاً مى‏گويد نيكى در تقوا است نه در عادات و رسوم خرافى و بلافاصله دستور مى‏دهد حتما از همان طريق عادى به خانه‏ها وارد شويد.
اين آيه معناى وسيع تر و عمومى‏ترى نيز دارد و آن اين كه براى اقدام در هر كار خواه دينى باشد يا غير دينى، بايد از طريق صحيح وارد شويد نه از طرق انحرافى و وارونه، چنان كه جابر همين معنا را از قول امام باقر (ع) نقل كرده است.
و از اين جا مى‏توان پيوند ديگرى ميان آغاز و پايان آيه پيدا كرد و آن اين كه هر كار بايد از طريق صحيح آن باشد و عبادتى همچون حج نيز بايد در وقت مقرر كه با هلال ماه تعيين مى ‏شود انجام گيرد.[4]
بنابراین، کسانی که به تفسیر این آیه مراجعه کنند متوجه انسجام معنای آن می شوند.
پی نوشتها:
[1].بقره، 189، "يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَواقِيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ وَ لَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى‏ وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ".
[2].مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج ‏2، ص 10، دار الكتب الإسلامية، تهران‏، 1374 ش.‏
[3] تفسير بيضاوى، ذيل آيه مورد بحث‏ به نقل از تفسير نمونه، ج ‏2، ص 10.
[4] برگرفته از تفسیر نمونه، ج ‏2، ص 10به بعد با اندکی تصرف.
منبع: http://farsi.islamquest.net
نسخه چاپی