پرسش :

با توجه به آیه 101 سوره نساء، آبا از نگاه فقه شیعه با توجه به دیدگاه اهل سنت شکسته خواندن نماز در سفر رخصت است یا واجب؟


پاسخ :
پیش از پرداختن به پاسخ نخست آیه مورد سؤال را بیان سپس به تحلیل و بررسی آن می پردازیم.
خداوند در قرآن می فرماید: وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكافِرينَ كانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبيناً.[1] هنگامى كه سفر مى‏كنيد، گناهى بر شما نيست كه نماز را كوتاه كنيد اگر از فتنه (و خطر) كافران بترسيد؛ زيرا كافران، براى شما دشمن آشكارى هستند.
به نظر می رسد علت اصلی اختلاف در مسئله، تفاوت برداشت از کلمه "جناح" است که در آیه آمده است؛ از این رو لازم است به تبیین مفهوم آن بپردازیم.
جناح در لغت به معنای گناه است؛ زیرا گناه انحراف از حق است.[2]
با توجه به معنای لا جناح (گناهی نیست)، عده ای از اهل سنت قائل به رخصت (جواز) نماز قصر (شکسته) در سفر شدند؛ زیرا قرآن می فرماید: اگر مسافرت کردید گناهی بر شما نیست که نمازتان را به قصر بخوانید و این دلالتش بر تخییر قوی تر از دلالتش بر تعیین قصر است؛ زیرا نفي جناح با واجب و مستحب و مباح، بلکه با مرجوح سازگار است.[3]
ولی با توجه به آیۀ مشابه آن، که از لفظ "لاجناح" استفاده شده و دلالت بر وجوب دارد و با توجه به روایاتی که از طریق اهل سنت و شیعه بر وجوب قصر نماز در سفر نقل شده است، از آیه چنین استفاده می شود که در مقام بیان اصل تشریع نماز قصر (شکسته) است، نه بیان نوع حکم، از این رو در آیۀ شریفه هیچ دلالتی بر تخییر بین قصر و اتمام وجود ندارد. و اگر در ترک آن اجازه و رخصتی بود، باید می فرمود: گناهی بر او نیست اگر به قصر (شکسته) نخواند.[4]
به عنوان نمونه آیه: "إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَليمٌ"[5] که در ظاهر به دلیل لفظ "لا جناح" دلالت بر تخییر بین انجام و ترک سعی بین صفا و مروه می کند، ولی از میان مسلمانان کسی قائل به تخییر نیست؛ چرا که آیه در صدد بیان اصل تشریع حکم است، برای رفع ابهام در شرعی نبودن مسئله، امّا نوع حکم (وجوب) از ادلۀ دیگر فهمیده می شود.
نمونه هایی از این دست كه به تنهايى وجوب را نمى‏رساند، در مقام تشريع در قرآن فراوان است؛ مانند اين كه در تشريع جهاد فرموده است: "ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ"؛ "اين عملتان براى شما خير است"،[6] و در تشريع روزه فرمود: "وَ أَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ"؛ "و اين كه روزه بگيريد برايتان بهتر است"،[7] و همچنین در شكسته شدن نماز در سفر فرموده: "فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ"؛ "پس اين كه در سفر نماز را كوتاه بخوانيد انحرافى از شما نيست".[8]
فخرالدین طریحی در این باره می گوید: چون مسلمانان بر این باور بودند که این عمل گناه محسوب می شود، از این رو آیه می فرماید گناهی بر این کار نیست.[9]
آیۀ مورد بحث ما نیز چنین است؛ یعنی در مقام بیان اصل تشریع است، نه بیان نوع حکم.
زمخشری می گوید: چون مردم با تمام خواندن نماز انس گرفته بودند، شاید این جور گمان می شد که به ذهنشان می رسد قصر خواندن نماز در سفر نوعی نقصان است؛ از این جهت فرمود گناهی بر شما نیست تا نسبت به خواندن نماز قصر آرامش خاطر داشته باشند.[10]
روایات
از مسلمات تاریخ فقه اسلامی است که نمازها نخست به صورت قصر (دو رکعت) تشریع شده است.[11] همچنین بدون تردید به نماز در وطن نیز دو رکعت اضافه شده است، اما آیا به نماز در سفر نیز دو رکعت اضافه شده است یا خیر؟ فقهای شیعه با توجه به روایاتی که از ائمه (ع) رسیده است به اتفاق بر این باورند که نماز به صورت دو رکعت تشریع شده است و دو رکعت دیگر فقط به نماز در وطن اضافه شد، اما چیزی به نماز در سفر افزوده نشده است، بلکه به همان صورت اول یعنی قصر خوانده می شود.
روایات و دیدگاه فقهای اهل سنت
روایات وارده از طریق اهل سنت و دیدگاه های فقهای آنان در مسئله نماز مسافر یکی نیست. عده ای بر نظر شیعه هستند؛ یعنی بر این باورند که چیزی بر نماز اولی اضافه نشده است، بنابراین در سفر فقط به قصر (شکسته) خوانده می شود، اما عده ای دیگر به تخییر بین قصر و اتمام در سفر قائل شده اند.
در منابع متعدد از راویان مختلف اهل سنت، نقل شده است که نماز به صورت شکسته تشریع شده است، و به نماز در وطن دو رکعت اضافه شده است، اما روایات نسبت به نماز در سفر روایات به سه بخش تقسیم می شوند.
1. روایاتی که بیانگر آن هستند که نماز به صورت شکسته تشریع شده، و به نماز در وطن دو رکعت اضافه شده است، اما به نماز در سفر چیزی افزوده نشده است، بلکه به همان حالت سابق خود (دو رکعتی) باقی مانده است.
محمد بن هاشم بعلبکی به نقل از ولید، از ابوعمرو اوزاعی، از زهری، از نماز پیامبر (ص) سؤال کرد که زهری در پاسخ گفت: عروه از عایشه نقل کرد که او گفت: خداوند نماز را بر رسولش واجب نمود که اول به صورت دو رکعت و دو رکعت بوده است که به نماز در وطن دو رکعت اضافه شده و نماز در سفر به حالت خود باقی ماند.[12]
وکیع می گوید: هشام بن عروه از پدرش و او از عایشه نقل کرد که عایشه گفت: زمانی که نماز واجب شد، به صورت دو رکعت بود و دو رکعت به آن افزوده شد در نتیجه نماز در وطن چهار رکعت شد.[13]
عبیده از وقاء بن ایاس از علی بن ربیعه نقل می کند که علی (ع) برای سفر خارج شد و تا زمانی که بر می گشت نمازهایش را دو رکعتی می خواند.[14]
عثمان و نماز چهار رکعتی
سفيان از زهری از عمره از عائشه روایت کرد: نماز هنگام تشریع دو رکعت، دو رکعت بود، که به نماز در وطن دو رکعت اضافه شد و نماز در سفر به حالت خود باقی ماند. زهري می گوید: از عمره پرسیدم پس چرا عایشه نمازش را در سفر تمام می خواند. او گفت: او تأویل نمود همان طور که عثمان تأویل نمود. در ادامه حدیث می گوید: این صریح حديث شافعي است و مسلم در صحيح از علي بن خشرم روایت کرد و بخاري نیز از عبد الله بن محمد از سفيان روایت کرد.
محمد بن عبد الله حافظ می گوید: أبو الفضل محمد بن ابراهيم به ما خبر داد که احمد بن سلمه، از قتيبه بن سعيد، از عبد الواحد ابن زياد، از اعمش، از ابراهيم نقل کرد که از عبد الرحمن بن يزيد شنیدم که گفت: نماز را در منی به امامت عثمان چهار رکعت خواندیم، این قضیه به عبد الله بن مسعود گفته شد و او کلمه استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) جاری نمود و بعد گفت: ما در منی با رسول الله نمازهایمان را دو رکعتی می خواندیم، بعد از پیامبر با ابوبکر و پس از او با عمر در منی دو رکعت خواندیم، ای کاش سهم من از چهار رکعت، دو رکعت پذیرفته شده باشد.
از عبد الرحمن بن يزيد نقل شده است: عثمان نماز را در منی به چهار رکعت خواند و عبد الله بن مسعود گفت: ما در منی با رسول الله نمازهایمان را دو رکعتی می خواندیم، بعد از پیامبر با ابو بکر و پس از او با عمر در منی دو رکعت خواندیم. از حفص نقل می کند: و با عثمان در اول خلافتش در منی دو رکعت خواندیم و بعداً دو رکعت به آن اضافه نمود.[15]
2. روایاتی که می گویند: نماز به صورت شکسته تشریع شده بعد به نماز (از سفر یا حضر نامی نمی برند) دو رکعت اضافه شده است؛ مانند این روایت. عبیده از داود بن ابی هند از شعبی نقل می کند: نماز اول به صورت دو رکعت، دو رکعت واجب شد. زمانی که پیامبر به مدینه آمد به هر دو رکعت، دو رکعت افزوده شد، غیر از نماز مغرب (که دو رکعتی نبود).[16]
این دو دسته از روایات گرچه ابتداً معارض به نظر می رسند، ولی از آن جا که دسته اول از روایات خاص و گروه دوم عام هستند، از این رو –بر اساس قاعده مسلم اصولی که ظهور خاص اقوا بر ظهور عام است- روایات دسته دوم به وسیلۀ روایات دسته اول تخصیص می خورند در نتیجه معنای روایات چنین می شود: افزوده شدن دو رکعت به نماز در حالت حضر بود، نه در حالت سفر؛ یعنی به نماز در وطن دو رکعت اضافه شده است.
3. روایاتی که می گویند: نماز به صورت شکسته تشریع و به نماز در وطن دو رکعت اضافه شده است، هم چنین نسبت به نماز در سفر هم دو رکعت افزوده شده است.
حسین بن اسماعیل، از احمد بن محمد تبعی، از قاسم بن حکم، از علاء بن زهیر، از عبد الرحمن بن اسود از عایشه نقل کرد: من با پیامبر در انجام اعمال عمره حضور داشتم. آن حضرت نمازش را شکسته خواند، ولی من تمام خواندم، آن حضرت روزه را افطار کرد، ولی من روزه گرفتم، وقتی که وارد مکه شدم عرض کردم: ای رسول خدا پدر و مادرم فدایت باد، نمازت را شکسته خواندی، ولی من تمام خواندم، روزه ات را خوردی، ولی من گرفتم، حضرت فرمود: " أَحْسَنْتِ يَا عَائِشَةُ"؛ " کار شایسته ای انجام دادی) و بر من ایراد نگرفت".[17]
اما این حدیث به تصریح عده ای از اهل سنت دروغ بوده و هیچ گونه اعتباری ندارد.[18]زیرا بعید به نظر می رسد که عایشه بر خلاف پیامبر نمازش را تمام بخواند و روزه بگیرد و چیزی از پیامبر نپرسد تا این که به مکه رسیدند.
نماز پیامبر (ص) و خلیفه اول و دوم در سفر
ابن عليه، از علي بن زيد، از أبي نضره، روایت کرده است: عمران بن حصين به مجلس ما آمد، جوانی از حاضران مجلس بلند شد و از نماز پیامبر در حج، جنگ و عمره سؤال نمود، پس عمران آمد در مقابل ما ایستاد و گفت: این جوان پرسشی از من مطرح کرد که می خواهم شما هم بشنوید، من در جنگ با پیامبر بودم آن حضرت نماز نخواند مگر دو رکعتی، تا این که به مدینه برگشت. در حج با پیامبر بودم، آن حضرت تمام نماز های خود را دو رکعتی خواند، تا این که به مدینه برگشت. در فتح مکه حضور داشتم که آن حضرت هیجده شب در مکه اقامت داشت، نماز نخواند مگر دو رکعتی و به اهل مکه فرمود: شما چهار رکعت بخوانید و من ]که شکسته می خوانم[ مسافر هستم. با آن حضرت سه عمره انجام دادم، اما آن حضرت نماز نخواند مگر دو رکعتی تا این که به مدینه برگشت. با ابوبکر حج انجام دادم، در کنارش جنگیدم، اما او نیز تمام نمازهای خود را دو رکعتی خواند، تا این که به مدینه برگشت و چند تا حج با عمر انجام دادم، اما او نیز نماز نخواند مگر دو رکعتی تا این که به مدینه برگشت و با عثمان نیز هفت بار در زمان خلافتش حج انجام دادم، اما او هم نماز نخواند مگر دو رکعتی، اما بعدها در منی نمازهایش را چهار رکعتی خواند.[19]
توجیه نمازهای چهار رکعتی خلیفه سوم در سفر
1. أيوب و بيهقي در توجیه نمازهای چهار رکعتی خلیفه سوم می گویند: علت این که عثمان نمازش را در منی تمام خواند، این بود که چون مسلمانان بادیه زیاد حضور داشتند خواست به آنان بیاموزد که نماز چهار رکعتی است.
حسنی از عبدالرحمن بن حمید، از پدرش نقل کرد هنگامی که عثمان بن عفوان نمازش را در منی تمام خواند، خطبه ای برای مردم ایراد کرد و در آن گفت: ای مردم، سنت (در نماز)، سنت رسول الله (ص) و خلیفه اول و دوم است، اما امسال مسئله جدیدی به وجود آمد و من ترسیدم که مردم همین (نمازهای دو رکعتی) را سنت بدانند.
البته خوب بود خلیفه سوم نیز مانند پیامبر به اهل مکه و دیگران می فرمود: شما چهار رکعت بخوانید و من ]که شکسته می خوانم[ مسافر هستم.
2. یونس از زهری نقل می کند: چون عثمان اموال را در طائف گرفت و قصد اقامت نمود، نماز را تمام خواند. همچنین مغیره از ابراهیم نقل می کند: عثمان نمازش را چهار رکعت خواند، چون آن جا را وطنش قرار داد.
روایات شیعه
زراره و محمّد بن مسلم می گویند: به امام باقر (ع) عرض كرديم: در مورد نماز در سفر چه مي فرمایيد چگونه و چند ركعت است؟ آن حضرت فرمود: خداوند عزّ و جلّ مي فرمايد: "وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ..."؛ "و هر گاه در زمين سفر كنيد بر شما حرجى نيست كه نماز را كوتاه كنيد يا از آن بكاهيد". پس قصر كردن نماز در سفر واجب مى‏شود، همان گونه كه تمام گزاردن نماز در وطن واجب است. زراره و محمد بن مسلم می گويند: گفتيم: خداوند عزّ و جلّ مي فرمايد: "بر شما (گناه و) حرجى نيست" و نمي فرمايد: چنين كنيد؛ يعنى به لفظ امر نفرمود قصر بخوانید كه دلالت بر وجوب نمايد، پس چگونه قصر و كوتاه ساختن در سفر همانند تمام كردن نماز در حضر واجب باشد؟ آن حضرت فرمود: مگر خداوند عزّ و جلّ در سعى ميان صفا و مروه نفرموده: "فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما"؛ "هر كه حج يا عمره كند حرجى نيست بر او كه سعى صفا و مروه كند". آيا نمى‏بينيد كه سعى صفا و مروه واجب است؛ زيرا خداوند عزّ و جلّ در كتاب خود آن را ذكر فرموده و پيامبرش آيه سعى ميان صفا و مروه را بيان فرموده و به کار بسته است، و به همين ترتيب كوتاه ساختن نماز در سفر عملى است كه رسول خدا (ص) به كار بسته و خداوند تعالى به همان لفظ در كتاب خود آن را ذكر فرموده است... .
رسول خدا (ص) به منطقه ذى خشب[20] سفر نمود، نماز را قصر خوانده و روزه را افطار فرمود و اين كار پس از آن سنّت گرديد... .[21] همان گونه که در گذشته بیان شد نماز نخست دو رکعت، دو رکعت تشریع شد، اما بعدها به نمازهای ظهر، عصر و عشا در وطن دو رکعت اضافه شد، و زمانی که در زیاد شدن آن به نماز مسافر شک داشته باشیم اصل عدم زیاده است.
پی نوشتها:
[1] نساء، 101.
[2] طریحی، فخر الدين، مجمع البحرين، حسينى، سيد احمد، ج ‏2، ص 346، كتابفروشى مرتضوى، تهران، سال 1375 هـ ش، چاپ سوم‏.
[3] استرآبادي، محمد بن علی، آيات الأحكام، ج ‏1، ص 266، مكتبة المعراجي، تهران، چاپ اول‏.
[4] محدث نوری، مستدرك‏الوسائل، ج 9، ص 437، مؤسسه آل البیت، قم، 1408 هـ ق، البته این مطلب در حدیث پیرامون سعی صفا و مروه وارد شده است و بر ای جا تطبیق شده است.
[5] بقره، 158؛ «صفا» و «مروه» از شعائر (و نشانه‏هاى) خداست! بنا بر اين، كسانى كه حج خانه خدا و يا عمره انجام مى‏دهند، مانعى نيست كه بر آن دو طواف كنند (و سعىِ صفا و مروه انجام دهند. و هرگز اعمال بى‏رويّه مشركان، كه بتهايى بر اين دو كوه نصب كرده بودند، از موقعيّت اين دو مكان مقدّس نمى‏كاهد!) و كسى كه فرمان خدا را در انجام كارهاى نيك اطاعت كند، خداوند (در برابر عمل او) شكرگزار، و (از افعال وى) آگاه است.
[6] سوره بقره، آيه 54.
[7] سوره بقره، آیه 184.
[8] طباطبایی، محمدحسین، ترجمه الميزان، ج ‏1، ص 580، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، سال 1374 هـ ش، چاپ پنجم.
[9] محدث نوری، مستدرك‏الوسائل، ج 9، ص 437.
[10] زمخشري جار الله، أبو القاسم محمود بن عمرو بن أحمد، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ، ج 1، ص 454، ناشر دار الكتاب العربي، چاپ بيروت، سال 1407 ق، چاپ سوم‏؛ بيضاوى، ناصر الدين أبو الخير عبدالله بن عمر بن محمد، انوار التنزيل و أسرار التأويل، ج 1، ص 492، ناشر دار احياء التراث العربى، بيروت، 1418 ق، چاپ: اول‏؛ حلى، سيد على بن طاووس‏، تفسیر ابی السعود، سعد السعود للنفوس منضود، ج 2، ص 147، محمد كاظم الكتبي‏، قم‏‏.
[11] ابو عبد الرحمن، احمد بن علی بن شعیب بن علی بن نسائی نیشابوری، سنن نسایی، ج 2، ص 232، ح 490، موقع الإسلام، http://www.al-islam.com (المکتبة الشاملة) ؛ ابن ابی شیبه کوفی، مصنف ابن ابی شیبه، ج 2، ص 337، سایت یعسوب (المکتبة الشاملة)؛ ابو یعلی موصلی، مسند ابی یعلی موصلی، ج 6، ص 188؛ طحاوی، مشکل الآثار، ج 9، ص 272، سایت الإسلام، http://www.al-islam.com (المکتبة الشاملة).
[12] ابو عبد الرحمن، احمد بن علی بن شعیب بن علی بن نسائی نیشابوری، سنن نسایی، ج 2، ص 232، ح 490.
[13] ابن ابی شیبه کوفی، مصنف ابن ابی شیبه، ج 2، ص 337.
[14] همان.
[15] بیهقی، سنن کبری، ج 3، ص 143، سایت، http://www.al-islam.com (المکتبة الشاملة.
[16] ابن ابی شیبه كوفي، مصنف ابن ابی شیبه، ج 8، ص 355؛ بیهقی، معرفه السنن و الآثار، ج 2، ص 352، http://www.alsunnah.com(المکتبة الشاملة)؛ طحاوی، مشکل الآثار، ج 9، ص 272.
[17] دار قطنی، سنن دار قطنی، ج 6، ص 59، موقع وزارة الأوقاف المصرية، http://www.islamic-council.com (المکتبة الشاملة)..
[18] محمد، رشید رضا، تفسیر القران الحکیم ( تفسیر المنار)، ج 5، ص 368 و 370، ناشر دار المعرفة برای چاپ و نشر، بیروت، لبنان، چاپ دوم.
[19] ابن ابی شیبه كوفي، مصنف ابن ابی شیبه، ج 2، ص 337.
[20] این محل به فاصله یک روزه راه از مدینه است و از مدینه تا آن جا بیست و چهار میل (هشت فرسخ) است.
[21] صدوق، من ‏لا يحضره ‏الفقيه، ج 1، ص 434 و 435، صدوق، من لا يحضره الفقيه، انتشارات جامعه مدرسین، قم، سال 1413 هـ ق-ترجمه غفارى، ج‏2، باب (در بيان نماز سفر)، ص 110 - 112.
منبع: http://farsi.islamquest.net
نسخه چاپی