پرسش :

فدك كجا است؟ چگونه به پيامبر رسيد؟ به چه دليل به حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به ارث رسيد و سرانجام آن چه شد؟


پاسخ :
فدك يكى از دهكده‏هاى آباد و حاصلخيز نزديك خيبر است و تا مدينه 140 كيلومتر فاصله دارد. درسال هفتم هجرت، قلعه‏هاى خيبر يكى پس از ديگرى فتح شد و قدرت مركزى يهود در هم شكست. ساكنان فدك تسليم گرديدند و در برابر پيامبر متعهد شدند نيمى از زمين‏ها و باغ‏هاى خودرا به آن حضرت واگذار كنند و نيمى ديگر را براى خود نگهدارند. افزون بر اين، آنها كشاورزى سهم پيامبر را هم به عهده گرفتند تا در برابرش مزدى دريافت كنند.
سرزمين‏هايى كه بدون هجوم نظامى به دست مسلمانان مى‏افتد، به شخص رسول خدا( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) تعلق دارد و هر گونه بخواهد مى‏تواند عمل كند. وقتى آيه «و آتِ ذَالقربى حقّه و المسكين و ابن السبيل و لاتبذّر تبذيراً» (اسرا (17)، آيه 26.) نازل شد، پيامبر اسلام دخترش فاطمه(سلام الله علیها) را خواست و فدك را به او داد. (طبرسى، مجمع البيان، ج 3، ص 411.)
سرگذشت فدك پس از پيامبر( صلّی الله علیه و آله و سلّم )


پس از پيامبر اسلام، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) از فدك محروم گرديد و كارگرانش را از فدك بيرون كردند. آن حضرت براى پس گرفتن فدك بسيار كوشيد؛ ولى دستگاه خلافت از اين كار سرباز زد. ممنوعيت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) از فدك در زمان خلافت ابوبكر بن ابى قحافه پى‏ريزى شد. پس از آنكه معاويه به قدرت رسيد، فدك را ميان مروان، عمروبن عثمان و پسرش يزيد تقسيم كرد. در دوران خلافت مروان، همه فدك در اختيار وى قرار گرفت و او آن را به پسرش عبدالعزيز داد. عبدالعزيز نيز فدك را به پسرش عمر داد. عمربن عبدالعزيز فدك را به فرزندان حضرت فاطمه(سلام الله علیها) برگردانيد. پس از درگذشت عمربن عبدالعزيز، فدك در اختيار خلفاى بعدى قرار گرفت وتا روزى كه حكومت امويان ادامه داشت، در اختيار آنان ماند. وقتى حكومت به بنى عباس رسيد، سفّاح آن را به عبدالله بن حسن برگرداند. پس از سفاح، منصور دوانقى فدك را از فرزندان زهرا(سلام الله علیها) گرفت. فرزند منصور (مهدى) فدك را به فرزندان زهرا(سلام الله علیها) بازگردانيد. پس از مهدى، موسى و هارون دوباره فدك را از فرزندان حضرت فاطمه(سلام الله علیها) پس گرفتند. وقتى خلافت به مأمون عباسى رسيد، به طور رسمى فدك را به فرزندان حضرت زهرا(سلام الله علیها) بازگردانيد. پس از مأمون نيز وضعيت فدك چنين بود، گاه بر مى‏گرداندند و گاه پس مى‏گرفتند. در عصر آنها، فدك مسأله‏اى سياسى به شمار مى‏آمد نه انتفاعى و اقتصادى. خلفاى عباسى و اموى به درآمد فدك نياز نداشتند. براى همين وقتى عمربن عبدالعزيز فدك را به فرزندان فاطمه(سلام الله علیها) باز گرداند، بنى‏اميه او را سرزنش كردند و گفتند: تو بااين كار ابوبكر و عمربن خطاب را تخطئه كردى. (سبحانى، جعفر، فروغ ابديت، ج 2، ص 669.)
مسلم بن حجّاج نيشابورى، در كتاب معروفش «صحيح مسلم»، داستان مطالبه فدك از سوى حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را به طور مشروح آورده و از عايشه چنان نقل كرده است كه، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) پس از امتناع خليفه از بازگرداندن فدك، با او قهر كرد و تا هنگام وفاتش حتى يك كلمه با ابوبكر سخن نگفت. (صحيح مسلم، ج 3، ص 1380.) در نهج‏البلاغه درباره فدك چنين آمده است: «از ميان آنچه آسمان بر آن سايه افكنده، تنها فدك در دست ما بود كه گروهى بر آن بخل ورزيدند و گروهى هم از آن چشم پوشيدند؛ و خداوند بهترين داور است.» (نهج البلاغه (فيض‏الاسلام)، نامه 45.)
سرانجام در دوران متوكل عباسى فدك از فاطميان پس گرفته شد؛ درختانش به دستور شخصى به نام «عبدالله بن عمر بازيار» قطع گرديد و روسياهى آن براى بدخواهان باقى ماند. ناگفته نماند قطع درختان در حالى انجام گرفت كه يازده درخت خرمايى كه به دست مبارك پيامبر( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) در آن كاشته شده بود، هنوز باقى بود. شخصى كه آن درختان را قطع كرد، «بشران بن ابى امية ثقفى» نام داشت كه پس از بازگشت به بصره - آن گونه كه در تاريخ آمده است - فلج شد. خ. احمدى ميانجى، مكاتيب الرسول.)
منبع: نرم افزار معمای هستی
نسخه چاپی