پرسش :

در برخي از موارد به نظر مي رسد به سكوت علي (علیه السّلام) در زمان حكومت داري و چه قبل از آن نعوذباالله بي جا و اشتباه بوده است بيشترين موردي كه بر آن اشكال وارد است سكوت علي در مقابل مصايب و گرفتاريهايي است كه بر همسرشان خانم فاطمه زهرا(سلام الله علیها) وارد مي شد،ماجراي فدك و سيلي خوردن ايشان و سكوت علي در چنين مواردي در جايي كه خود حضرت زهرا همواره خود را پشتيبان ولايت علي مي دانست .در مقابل علي (علیه السّلام) برخي جاها سكوت اختيار نمود حتي علي (علیه السّلام)در آن لحظه كه در بند و اسارت هم پيمانان ابوبكر بود و او را به زور براي بيعت مي بردند،علي با آنهمه قدرت مي توانست از آن بند رهايي يافته و به داد همسرش كه در زير ظلم و تجاوز ياران ابوبكر بود برسد؟


پاسخ :
درباره رفتار و سيره معصومان(علیه السّلام) از دو زاويه «پيش نگاه» و «پس نگاه» مى‏توان به قضاوت نشست.
با نگرش «پيش نگاه» امامان عليهم السلام معصوم هستند و «قول، فعل و تقرير» آنان از هر گونه خطا و اشتباه مصون مى‏باشد به ويژه در مواردى كه به امامت و هدايت جامعه مربوط مى‏باشد. در اين گونه موارد تمامى علما نسبت به عصمت امامان(علیه السّلام) اتفاق نظر دارند. با پايبندى به اين اصل اساسى بايد به صحت رفتار و سيره امامان(علیه السّلام) اعتقاد داشت و به مقدار توانايى به دنبال كشف اسرار و دلايل آن باشيم. تا به عنوان الگو در زندگى خود به كار بنديم.
با نگرش «پس نگاه» نيز مى‏توان ، به خردمندى و دورانديشى امامان(علیه السّلام) در موضع‏گيريهاى آنان پى برد.
زيرا رفتار و موضع‏گيرى امامان، با ملاحظه تأثيرگذارى در طول تاريخ و پيروزى نهايى حق بر باطل مى‏باشد. اگر چه در زمان خودشان اين پيروزى اتفاق نيفتد. و رنج و سختى فراوانى را در زندگى خود تحمل مى‏كنند. با اين نگاه صبر و سكوت امام على(علیه السّلام)، فريادى رسا بر مظلوميت آن حضرت در طول تاريخ مى‏باشد. سكوت حضرت، زمينه سوء استفاده دشمنان را خشكاند چنان كه ابوسفيان حاضر شده بود با امام على(علیه السّلام) بيعت كند و بر عليه خلفا اقدام كند! امّا امام على(علیه السّلام) با آگاهى و دورانديشى دست رد بر سينه آن بدخواه، مسلمانان زد.
و در روزى ديگر امام على(علیه السّلام) در پاسخ به حضرت فاطمه(سلام الله علیها) فرمودند اگر مى‏خواهى نام پدرت(رسول الله( صلّی الله علیه و آله و سلّم )) هم چنان باقى بماند بايد صبر كنيم. و در روايت ديگر امام على(علیه السّلام) فرمودند: به خدا قسم اگر خطر نابودى دين، بازگشت كفر و پراكندگى مسلمانان در ميان نبود، اين گونه صبر نمى‏كردم. ر.ك: بحار، ج 32، ص 61 .)
اين دو نمونه تاريخى و نمونه‏هاى فراوان ديگر حكايت از آن دارد. كه حساسيت زمانه اقتضا مى‏كرد حتى براى حفظ ظاهر اسلام، اهلبيت(علیه السّلام) آن چنان صبر كنند و هم چون «خار در چشم و استخوان در گلو» روزگار را بگذرانند.
اما نكته مهم آن است كه در كنار اين صبر، بايد حق و حقيقت در طول تاريخ آشكار بماند و سياهى ظلم و خيانت براى همگان در طول تاريخ معلوم شود. هنر امام على(علیه السّلام) و حضرت فاطمه(سلام الله علیها) آن بود. كه به گونه‏اى رنج و زجر را تحمل كردند كه رو سياهى آن براى ظالمان در طول تاريخ قابل پاك شدن نباشد. و وجدان هر انسان منصفى در طول تاريخ به حقانيت اهلبيت را گواهى دهند.
به عنوان يك اصل كلى مى‏توان گفت؛ «هرگاه اظهار حق با مظلوميت همراه باشد ماندگارى آن بيشتر خواهد بود و هر چه مظلوميت بيشتر باشد تأثير آن حق در طول تاريخ پر رنگ‏تر خواهد بود.» نقطه اوج تقارن «حقانيت و مظلوميت» را در زندگانى اهلبيت به ويژه حضرت على(علیه السّلام) حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و امام حسين(علیه السّلام) مى‏توان مشاهده كرد. از اين رو اگر چه كشاندن امام على(علیه السّلام) براى بيعت و محنت‏هاى حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در اين زمينه از جهت تاريخى و روابط زمينى يك «تحميل» و ظلم آشكار بود اما از جهت ملكوتى و آسمانى يك «انتخاب» بود. به همين جهت برخى اهل معرفت گفته‏اند؛ على(علیه السّلام) را نبردند بلكه خودش رفت اما به گونه‏اى كه در طول تاريخ ظلم غاصبان قابل انكار نباشد.»
منبع: نرم افزار معمای هستی
نسخه چاپی