پرسش :

آيا سندي در رابطه با حقانيت و مظلوميت شيعه و آتش زدن در خانه حضرت زهرا(سلام الله علیها) توسط عمر داريم ؟


پاسخ :
پيش از پرداختن به موضوع مورد بحث , بايد چند نكته را يادآوري بكنيم : الف . اعتقاد شيعه اين است كه پس از پيامبر اسلام جانشينان آن حضرت , امامان دوازده گانه معصوم هستند و غير از آنان هيچ كس خليفه پيامبر نيست . ب . شيعه , حقانيت خود را ازپيامبروامامان خودمي گيردنه ازمسلمانان وبراي همين در اعتقادات و رفتارهاي خود نيازي به تائييد ديگران ندارد. ج . در مظلوميت شيعه كسي ترديد ندارد و شواهد مظلوميت آنان در منابع تاريخي و روائي شيعه و سني آمده است . د. حسين بن علي (علیه السلام), برادران , فرزندان و ياران آن حضرت را به بدترين و غير انساني ترين شكل كشتند و خانواده او و خانواده يارانش را شهر به شهربردند و حتي قاتلان آن حضرت افتخار مي كردند كه پس از كشتن آن حضرت , بر بدنش اسب دواندند و اگر اين قاتلان , در زمان حضرت زهرا هم بودند و حوادثي روي مي داد كه در جهت خلاف هوسهاي نفساني آنان بود, آن حضرت را هم مي كشتند. ه'. يكي از مظاهر مظلوميت اهل بيت پيامبر هجوم به خانه حضرت فاطمه و حضرت علي (علیهم السلام) است . هجوم به خانه حضرت فاطمه , مسائله اي نيست كه قابل انكار باشد بلكه هجوم به آن خانه مانند مسائله عاشورا است و در طول تاريخ همواره به عنوان مظلوميت فاطمه زهرا و علي (علیه السلام) مطرح بوده است . و. اين اهل بيت است كه مظلوم واقع شده و اين ها هستند كه آن حوادث را ديده اند و نسل به نسل حفظ كرده اند. طبيعي است كه عاملان اين حوادث تلاش مي كردند كه اين حوادث فراموش شود و در تاريخ نماند و لكن شيعيان آن را حفظ كردند و از مخالفان نيز دانشمندان با انصافي آن حوادث را در كتب تاريخي و حديثي خود ثبت كردند. گرچه نيازي به تائييد ديگران نيست و منابع و مآخذ شيعه در مورد اين حوادث كافي است . پس از اين چند نكته به موضوع اصلي مي پردازيم : آتش زدن به در خانه حضرت فاطمه و سيلي زدن به آن حضرت در منابع تاريخي و روائي شيعه آمده است و براي آن كس كه شيعه است , همين مآخذ كافي است . در منابع و مآخذ اهل سنت نيز آمده است و سني ها مي توانند به آن معتقد باشند. براي نمونه به چند روايت از منابع شيعه و اهل سنت اشاره مي كنيم : 1. پس از آن كه كاربيعت گرفتن از مردم تمام شد و علي (علیه السلام) و عده اي بيعت نكردند, به خانه آن حضرت حمله كردند. در را سوزاندند, علي را به زور بيرون آورند, حضرت فاطمه را تحت فشار در قرار دادند و كار به جايي رسيد كه محسن او سقط شد. علي را به مسجد بردند ولي بيعت نكرد و آنان گفتند: بيعت نكني تو را به قتل مي رسانيم . روزهاوماههاگذشت . آنان تصميم به قتل علي (علیه السلام) گرفتند و قرار گذاشتند كه خالد قتل آن حضرت را به عهده بگيرد. اسمائ بنت عميس از اين توطئه آگاه شد و كنيز خود را فرستاد تا آن حضرت را از توطئه آگاه سازد. اصل توطئه چنين بود كه وقتي ابوبكر نماز را تمام كرد و سلام گفت , خالد با شمشير علي (علیه السلام) را بكشد ولي وقتي نماز ابوبكر تمام شد گفت : اي خالد آنچه را دستور دادم نكن , (بحارالانوار, ج 28, ص 308 به نقل از اثبات الوصيه ). اهل سنت نيز در كتابهاي كلامي , تاريخي و حديثي مسائله آتش زدن به در خانه را آورده اند. براي نمونه , به چند روايت اشاره مي كنيم : 2- بلاذري مي گويد: ابوبكر كسي را دنبال علي فرستاد تا بيايد و بيعت كند ولي حضرت علي نيامد. پس از آن عمر بن خطاب در حالي كه آتش به همراه داشت , به سوي خانه علي رفت . فاطمه عمر را در در خانه ملاقات كرد و گفت : اي پسر خطاب ! آيا مي خواهي خانه ما را آتش بزني ؟! عمر بن خطاب گفت : بله , (انساب الاشراف , ج 2, ص 12, تحقيق محمود الفردوس العظم , دار اليقظه العربيه ). 3. ابن عبد ربه مي گويد: آنان كه از بيعت سرباز زدند عبارتند از: علي , عباس , زبيروسعدبن عباده . علي , عباس و زبير در خانه فاطمه نشستند. ابوبكر عمر را فرستاد تا آنها از خانه فاطمه بيرون بيايند. ابوبكر به عمر گفت : اگر سرباز زدندباآنان بجنگ .عمربه همراه آتش به خانه فاطمه آمد تا خانه را بر سر آنان آتش بزند. فاطمه اوراديدوگفت :اي پسر خطاب ! آيا آمده اي خانه ما را آتش بزني ؟! عمر گفت : بله , مگر اين كه بيعت كنيد, (العقد الفريد, ج 5, ص 12, چاپ مصر, چاپ دوم , تحقيق محمد سعيد العربان , 1953 و 1372). 4. ابن قتيبه دينوري آورده است : ابوبكر عمر را به سوي كساني كه بيعت نكردند و در خانه علي تحصن كردند, فرستاد. عمر به خانه علي آمد و صدا زد ولي كسي بيرون نيامد. عمر هيزم خواست و گفت : قسم به آنكه جان عمر در دست اوست , يا بايد بيرون بياييد و بيعت كنيد و ياخانه رابرسرآنانكه در آن هستند آتش مي زنم . به او گفتند: فاطمه در آن است . عمر گفت : و لو فاطمه درآن باشد. همه بيرون آمدند ولي علي بيرون نيامد. عمر نزد ابوبكر رفت و گفت : آيا نمي خواهي از علي كه از بيعت سرباز زده بيعت بگيري ؟ ابوبكر به قنفذ گفت : برو علي را بياور. قنفذ آمد و علي به او گفت : چه كار داري ؟ قنفذ گفت : خليفه رسول خدا تو را مي خواهد. علي به او گفت : زود بر پيامبر دروغ بستيد. قنفذپيام علي رابه ابوبكر رساند. ابوبكر گريه طولاني كرد. عمر گفت : علي را رها نكن . ابوبكر به قنفذ گفت : دوباره نزد علي برو و بگو: با خليفه رسول خدا بيعت كن . علي گفت : سبحان الله , آنچه را كه از آن او نيست براي خودش ادعا كرده است . قنفذ پيام علي رابه ابوبكر رساند. ابوبكر بازهم بسيار گريه كرد. پس از آن عمر برخاست و گروهي بااو همراه شدند و به در خانه فاطمه آمدند. در زدند. وقتي فاطمه صداي آنها راشنيد,با صداي بلند فرياد كرد: ((يا ابتاه )) يا ((رسول الله )) پس ازتوازپسرخطاب وپسرابي قحافه چه ها كه نكشيديم . وقتي كه گروه مهاجم گريه فاطمه را شنيدند. در حالي كه گريه مي كردند برگشتند و دلشان به حضرت فاطمه سوخت ولي عمر و عده اي ماندند. علي را بيرون آوردند و گفتند بيعت كن . علي گفت : اگر بيعت نكنم چه مي كنيد؟ گفتند: به خدا سوگند گردنت را مي زنيم , (الامامه و السياسه , ج 1, ص 30, تحقيق استاد علي شيري , منشورات رضي ). همانطور كه ملاحظه مي كنيد در منابع شيعه , اين حادثه به طور كامل ذكر شده است و منابع اهل سنت تنها به آتش آوردن اشاره كرده اند. البته از آنان توقع نداريم كه اين حادثه رابه طوركامل ذكركنند چون اين , به زيان آنهاست و آنان تلاش مي كنند اين حادثه ذكر نشود. اگر مي خواهيد به همه مآخذ و منابع شيعه و سني آگاهي پيدا كنيد به كتاب ((مائساه الزهرائ)) نوشته جناب سيد جعفر مرتضي عاملي لبناني , ج دوم مراجعه كنيد. اين كتاب درباره موضوع مورد بحث , بسيار مفصل بررسي و بحث كرده است .
منبع: نرم افزار معمای هستی
نسخه چاپی