پرسش :

پيامبر گرامي اسلام(ص) چه روشهايي را براي ايجاد وحدت بين جامعه متفرق آن روز به کار بردند آيا بهتر نيست از اين روشها براي وحدت هر چه بيشتر مسلمانان استفاده کنيم؟


پاسخ :
نقش پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در ايجاد وحدت امت، در سه محور قابل تحليل است: نخست راه‏بردهاى سياسى و حكومتى،سپس راه‏بردهاى فرهنگى و عقيدتى و در نهايت، راه‏بردهاى ارزشى و اجتماعى. آنچه در اين مقاله مورد بحث قرار مى‏گيرد، تنها محورهاى اول و دوم خواهد بود.
الف - راه‏بردهاى سياسى و حكومتى
راه‏كارهاى دعوت سياسى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در جامعه اسلامى زمان خود را مى‏توان از بارزترين نقش‏هاى آن حضرت براى ايجاد وحدت امت دانست كه به معناى ايجاد تحرك و دگرگونى در جامعه آن زمان به سمت ايجاد وحدت امت (به عنوان يك آرمان مشترك) است. تمام مسائلى كه در اين بخش مورد ملاحظه قرار مى‏گيرند، به نوعى از موضع‏گيرى‏ها و كاركردهاى سياسى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله باءهدف پالايش و آماده‏سازى وضعيت‏بالفعل و شرايط خاص جامعه اسلامى شمرده مى‏شوند.
پيش از اين نيز يادآور شديم كه اين نوع تلاش‏ها شامل سياست‏هايى است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در بستر جامعه آن زمان (پيش يا پس از هجرت) به جهت دست‏يابى به امت واحد اتخاذ كرده‏اند; تدابيرى كه نزد قرآن مجيد در راستاى اهداف بزرگ انبيا: تلقى مى‏شوند; چه اين‏كه فرمود: «كان الناس امة واحدة فبعث الله النبيين مبشرين ومنذرين وانزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس فيمااختلفوا فيه‏» (بقره: 213)
برخى از اين روش‏ها و الگوهاى سياسى عبارتند از:
مبارزه و انقلاب سياسى: جلوگيرى از تشتت و پراكندگى جامعه آن روز و در مقابل، ايجاد نوعى وحدت سياسى، راهى براى تحقق «جامعه اسلامى‏» است تا پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از طريق آن، امكان اعتلاى نداى «وحدت امت اسلام‏» را به دست آورد. در واقع، اين سياست‏گذارى را بايد اولين قدم در مسير تحقق امت واحد دانست. بدون پياده‏كردن الگوى امت در سطح يك جامعه مدنى خاص، نه داعيه وحدت بخش امم قابل پذيرش است، نه چنين چيزى امكان عينى و عملى مى‏يابد.
وضعيت‏سياسى عربستان پيش از اسلام نشان مى‏دهد كه هيچ‏گونه حاكميت‏سياسى واحد و منسجمى بر آن حكم‏فرما نبوده و تنها قبايل متعدد با حالت ملوك الطوايفى، به صورتى مجزاى از يكديگر وجود داشته‏اند. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در نخستين حركت‏ها، دست‏به يك انقلاب سياسى براى مبارزه با وضعيت جامعه متفرق آن زمان و ايجاد يك وحدت سياسى زدند.
مبارزه و جنبش سياسى پيامبر صلى الله عليه و آله به دليل جلوگيرى از گسستگى سياسى حاكم بر زندگى اعراب جاهلى و تلاش براى ايجاد پيوند سياسى جديد، شاهدى گويا بر راه‏كار وحدت دينى است. جامعه جاهلى به دليل فقدان هرگونه قوانين حكومتى و ضوابط سياسى، دچار آشفتگى و ويرانگرى شده و وجود آزادى‏هاى مفرط و نيز سنت‏هاى نارواى اجدادى سرآمدى براى تشديد آن بوده است.
در يكى از مدارك تاريخى اين دوره، از زبان جعفربن ابى‏طالب (در برابر پادشاه حبشه)،وضعيت‏سياسى جامعه آن زمان و اهميت دعوت و مبارزه سياسى آن حضرت، به خوبى قابل فهم است: «پادشاها، ما مردمى بوديم كه در دوران جاهليت، بت‏ها را پرستش مى‏كرديم، مردار مى‏خورديم، كارهاى زشت انجام مى‏داديم، قطع رحم مى‏كرديم، با همسايگان و هم‏پيمانان خود بدرفتارى داشتيم، نيرومند ما ناتوان ما را مى‏خورد، وضع ما همين بود تا خدا پيامبرى از خودمان كه راستى، امانت و پاكدامنى او را مى‏شناسيم به سوى ما فرستاد. او ما را به سوى خدا دعوت كرد تا او را به يگانگى بشناسيم و پرستش كنيم...»
تشكيل نظام حكومتى: تلاش سياسى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله تنها در يك مبارزه منفى براى جلوگيرى از تفرق سياسى حاكم منحصر نمى‏گردد، بلكه تثبيت‏شرايط اجتماعى و وحدت بخشى به آن به صورت نظام‏مند و البته در چارچوب يك نظام حكومتى را نيز به دنبال دارد. پى‏ريزى يك نظام واحد سياسى مهم‏ترين عامل در ايجاد وحدت اسلامى خواهد بود. علاوه بر اين، زمينه‏اى براى تشكيل امت واحد است; زيرا بدون داشتن حكومت دينى و دايت‏سياسى جامعه توسط رهبرى واحد، جامعه اسلامى (اصولا) وجود ندارد و بدون آن نيز، سخن از جوامع مسلمان در سرتاسر عالم و زمينه‏سازى فكرى و عينى وحدت امت اسلام بى‏معناست: «ونريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض ونجعلهم ائمة ونجعلهم الوارثين‏» دوران ده‏ساله حضور پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در مدينه يعنى مجموعه تلاش‏هاى سال‏هاى پس از هجرت را مى‏توان به عنوان شاهدى بر اين مساله عنوان كرد. تصميم پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مبنى بر ايجاد يك حاكميت الهى در جامعه عربستان آن زمان از امور قطعى تاريخ اسلام شمرده مى‏شود. جداى از استدلال‏هاى كلامى و عقيدتى (در توجه به ويژگى‏هاى مكتب و جامعيت دين اسلام و مساله تامين نيازهاى فردى و اجتماعى انسان) قراين فراوان تاريخى پيش روى ما قرار دارد. پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله بارها و به زبان‏هاى گوناگون مى‏فرمودند: «الجماعة رحمة والفرقة عذاب‏» ، «به حكم اسلام، بايد مردم از بربريت (صحرانشينى) دست‏بردارند و به سوى اجتماع و سواد اعظم روى آورند. ديرنشينى و رهبانيت در اسلام نيست و دست‏خدا همراه با جماعت است.» از اين احاديث اهتمام رسول الله صلى الله عليه و آله به تمدن و زندگى اجتماعى مسلمانان معلوم مى‏شود.
همچنين در اصول‏كافى مى‏خوانيم: «قال رسول الله صلى الله عليه و آله: ثلاث لايغل عليهن قلب مسلم: اخلاص العمل لله والنصيحة لائمة المسلمين واللزوم لجماعتهم، فان دعوتهم محيطة من ورائهم، المسلمون اخوة ...»
از سوى ديگر، سعى پيامبر صلى الله عليه و آله در حذف انگيزه‏هاى عشيره‏اى و قبيله‏اى امت عرب در حضور اجتماعى آنان و نيز جايگزينى علايق و تمايلات اصيل و مذهبى، راهى براى تشكيل يك نظم واحد سياسى با حاكميت قانون الهى است: «انما وليكم الله ورسوله والذين امنوا» (مائده: 55)
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله پس از آغاز مبارزه سياسى در محيط متشنج و ناهمگون مردم جاهلى، به دنبال ايجاد يك محور واحد و كوشش براى جلب انگيزه‏هاى اجتماعى مردم آن روزگار بود: «ان الحكم الا لله يقص الحق وهو خير الفاصلين‏» (انعام: 57)
البته، تاكيد بر اين‏كه تنها قانون حاكم بايد از سوى خداى متعال و رسول معظم او باشد، در همين راستا قابل تفسير است: «ما كان لمؤمن ولا مؤمنة اذا قضى الله ورسوله امرا ان يكون لهم الخيرة من امرهم ومن يعص الله ورسوله فقد ضل ضلالا مبينا» (احزاب: 36)
از شواهد ديگر تشكيل حكومت‏سياسى، اجمالا مى‏توان به اين موارد اشاره كرد:
- دستور پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به هجرت تمامى مسلمانان از همه مناطق عربستان به مدينه، با هدف گردآورى يك تجمع واحد و تاسيس حاكميت‏سياسى بود.همچنين تاكيد قرآن و رسول اكرم صلى الله عليه و آله بر اهميت هجرت در آن مقطع خاص زمانى را نبايد از نظر دور داشت: «ان الذين آمنوا وهاجروا وجاهدوا باموالهم وانفسهم في سبيل الله والذين آووا ونصروا اولئك بعضهم اولياء بعض والذين آمنوا ولم يهاجروا مالكم من ولايتهم من شى‏ء حتى يهاجروا» (انفال: 72) سپس با فاصله كوتاهى، مى‏فرمايد: «والذين آمنوا وهاجروا وجاهدوا في سبيل الله والذين آووا ونصروا اولئك هم المؤمنون حقا لهم مغفرة ورزق كريم‏» (انفال: 74)
- برگزيدن نمايندگان و كارگزاران سياسى (حكومتى) در ماجراى بيعت عقبه كه در متون تاريخى از آنان به «نقيب‏» تعبير شده است. در همين زمينه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «اخرجوا الى منكم اثنى عشر نقيبا ليكونوا على قومهم بما فيهم‏»
درباره پيمان عقبه، طبرى در كتاب خود، تاريخ الرسل والملوك، نكته جالبى دارد كه حكايت از نحوه برداشت مردم از حضور وحدت‏آفرين پيامبر صلى الله عليه و آله در جمع آنان مى‏كند. او مى‏گويد: «آن روز كه شش تن پيامبر صلى الله عليه و آله را در نزديكى عقبه ديدند و سخنان او را شنيدند، گفتند: اميد است‏خدا تو را وسيلتى سازد تا مردم ما را با هم آشتى دهى و متحد سازى.»
- تنظيم و اجراى عهدنامه‏ها و معاهدات بين گروه‏هاى مختلف در مدينه و نيز برقرارى پيمان مؤاخاة بين مسلمانان (كه از آن‏ها سخن خواهيم گفت.) - اجراى احكام سياسى، اجتماعى و اقتصادى مانند اخذ زكات و مصرف آن، فرمان جهاد و دفاع از سرزمين اسلامى، بيعت‏با مردم در برقرارى و تثبيت پيوند سياسى مردم با رهبرى، تنظيم صلح‏نامه‏ها و معاهدات با غير مسلمانان و نيز تقسيم وظايف و تكاليف سياسى و حكومتى بين افراد كه حاكى از برقرارى نظام ادارى و تشكيلاتى بوده است.
حاكميت اسلام: گسترش و توسعه وحدت سياسى در عربستان را بايد از جمله اهداف و سياست‏گذارى‏هاى حكومتى پيامبر صلى الله عليه و آله تلقى كرد كه زمينه‏ساز وحدت اسلامى بود. قلمرو نفوذ و حاكميت دولت اسلامى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از محدوده جغرافيايى مدينه فراتر رفت; نخست، محل شبه جزيره را دربر گرفت و سپس دامنه اين حركت (به خصوص در سال‏هاى پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله) تا مرزهاى جغرافيايى خارج از عربستان نيز سرايت پيدا كرد: «ولقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادى الصالحون‏» (انبياء: 105) و بى‏ترديد، اين حاكميت - يعنى خلافت و وراثت (امت) عهدى - از سوى خداى حاكم مقتدر است: «وهوالذي جعلكم خلائف الارض ورفع بعضكم فوق بعض درجات ليبلوكم في ما آتيكم‏» (انعام: 165)
بدين ترتيب، خط مشى سياسى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نه تنها وحدت بخشى به يك جمعيت در محيط مساعد يثرب آن زمان بود، بلكه در سراسر سرزمين عربستان گسترش يافت و سپس تلاش در جهت دعوت توحيدى - سياسى ساير ملت‏ها براى الحاق به جامعه اسلامى و در نهايت، تشكيل يك امت جهانى واحد بود; زيرا «ان الدين عندالله الاسلام‏» (آل‏عمران: 19)
با مرورى به دوران درخشان تاريخ اسلام، به خوبى مى‏توان روى‏كرد وحدت سياسى توسط پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را در ابعاد داخلى جزيرة العرب و دامنه خارجى آن ملاحظه نمود. اين هردو، از فرآيندهاى بالندگى وحدت اسلامى در فضاى يك سرزمين واحد و ديگر مناطق است.
با نزديك‏شدن به سال‏هاى آخر حيات پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله سيطره رسمى و فراگير اسلام در عربستان آن زمان به اوج اقتدار و انسجام ملى خود مى‏رسيد. برخى از خطمشى‏ها و سياست‏هاى اصولى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله كه در طول اين ايام با انگيزه حاكميت اسلام در عربستان صورت گرفته، عبارت است از:
- براندازى قدرت جمعى مشركان و دشمنان ستيزه‏جوى اسلام و مسلمانان: «لتجدن اشد الناس عداوة للذين آمنوا اليهود والذين اشركوا» (مائده: 82)
- اعلان برائت از مشركان و ايجاد محدوديت‏براى آن‏ها و نيز فرمان تطهير قاطع جامعه اسلامى از شرك و بت‏پرستى: «برائة من الله ورسوله الى الذين عاهدتم من المشركين‏» (توبه: 1) و نيز فرمود: «واذان من الله ورسوله الى الناس يوم الحج الاكبر ان الله برى من المشركين ورسوله‏» (توبه:3)
- دستور ويران‏سازى مسجد ضرار براى حفظ وحدت سياسى جامعه و جلوگيرى از تفرقه و تشتت‏سياسى كه در پى آن، موجوديت نيروهاى نفاق نيز دچار يك بحران اساسى و جدى شد. قرآن كريم به زيبايى تمام فرمود: «والذين اتخذوا مسجدا ضرارا وكفرا وتفريقا بين المؤمنين وارصادا لمن حارب الله ورسوله من قبل‏» (توبه: 107)
چون پديد آمد كه آن مسجد نبود خانه حيلت‏بد و دام جهود پس نبى فرمود كان را بر كنيد مطرحه خاشاك و خاكستر كنيد. از جمله ابعاد خارجى آن - يعنى، گسترش اسلام، رونق همبستگى سياسى، دينى و قلمرو بيرونى - مى‏توان به ارسال نامه‏هاى رسول الله صلى الله عليه و آله به ملوك و سلاطين آن زمان اشاره كرد: «قل يا اهل الكتاب تعالوا الى كلمة سواء بيننا وبينكم الا نعبد الا الله ولا نشرك به شيئا ولا يتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله‏» (آل‏عمران: 64) دعوت از رؤساى دولت‏هاى مجاور مانند پادشاه بحرين، غسان، اردن، عمان، يمن، حبشه (نجاشى)، مقوقس در اسكندريه (مصر)، روم (قيصر) ايران (خسروپرويز) و ديگران كه از اواخر سال ششم هجرى به صورت يك دعوت عمومى و جهانى آغاز گرديد، در راستاى تثبيت وحدت جهان اسلام بود. اين رسالت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و دين حق او بود: «هوالذي ارسل رسوله بالهدى ودين الحق ليظهره على الدين كله ولوكره المشركون‏» (توبه: 33)
در بين اين نامه‏ها، مكتوبى كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله به مقوقس، حاكم مسيحى مصر (اسكندريه) و نيز نامه‏اى كه به قيصر، پادشاه روم، فرستاد قابل توجه است; زيرا در آن‏ها به وحدت مسيحيان با مسلمانان (در امر توحيد) اشاره شده بود.
- انگيزه پيامبر صلى الله عليه و آله در برپايى جنگ موته و جنگ تبوك را نيز مى‏توان در همين راستا بيان نمود.
تدابير دفاعى و جهادى: سياست‏هاى دفاعى و جهادى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله براى حفظ و دفاع از وحدت سياسى حاكم بر جامعه اسلامى و همچنين تحكيم پايه‏هاى آن، از جمله امورى است كه راه را براى تحقق زمينه‏هاى وحدت امت اسلامى در بستر درونى عربستان و نيز مسلمانان مناطق دوردست فراهم مى‏كرد: «واعدولهم ماستطعتم من قوة ومن رباط الخيل ترهبون به عدوالله وعدوكم وآخرين من دونهم لاتعلمونهم الله يعلمهم‏» (انفال: 60)
موضع‏گيرى‏هاى تهاجمى پيامبر صلى الله عليه و آله در درگيرى با كاروان‏هاى اقتصادى كفار قريش، كه يكى از آن‏ها منتهى به جنگ بدر گرديد، علاوه بر اين‏كه با هدف ضربه اقتصادى به مشركان و بازپس‏گيرى اموال مهاجران پى‏ريزى مى‏شد، در نوع خود، حركتى سياسى براى نگه‏دارى، تداوم و توسعه وحدت سياسى جامعه اسلامى نيز بود: «يا ايها النبى حرض المؤمنين على القتال‏» (انفال: 65). (77) البته هدف نهايى از قتال (جهاد) را نيز جهانى شدن دين‏خدايى برمى‏شمرد: «وقاتلوهم حتى لاتكون فتنة ويكون الدين‏كله‏لله‏» (انفال: 39)
نزاع لفظى مسلمانان در تقسيم غنايم جنگ بدر و عكس‏العمل پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با الهام از دستور قرآن كريم مبنى بر اصلاح ذات البين نيز واقعه‏اى مهم و شاهدى بر حساسيت پيامبر صلى الله عليه و آله در حفظ هم‏دلى در صفوف جنگى است. در اين‏باره، در بخش ديگرى سخن خواهيم گفت. همچنين از جمله سياست‏هاى تهاجمى - دفاعى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى‏توان به حركت نظامى براى مقابله با قبايل شورشى اطراف مركز حكومت اسلامى و نيز در برابر بعضى از طوايف يهوديان مانند يهود بنى‏قريظه، ماجراى بنى قينقاع و يهوديان قلعه‏هاى خيبر، نيز سياست‏هاى مشخصا دفاعى، شبيه آنچه در جنگ احد براى مقابله با حملات مشركان و يا در غزوه خندق (احزاب) در برابر عده‏اى از يهوديان بنى‏نضير و يا حتى پس از فتح مكه در جريان حادثه حنين اتخاذ نمود اشاره كرد. دستور ويژه قرآن پس از واقعه احد مبنى بر عدم توبيخ برخى از مسلمانان براى ايجاد زمينه تحكيم و پيوند قلوب و پايه‏هاى اعتقادى و دينى، شاهد ديگرى بر اين مدعا است.
ب - راه‏بردهاى فرهنگى و عقيدتى
راهبردهاى فرهنگى و عقيدتى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله شامل همه تلاش‏هاى آن حضرت در ترسيم دورنماى مطلوب امت واحد اسلامى مى‏شود. اين‏ها موضع‏گيرها و تصميماتى است كه در ساختار فرهنگى جامعه واقع شده و محتواى دعوت فكرى رسول خدا صلى الله عليه و آله را دربر مى‏گيرد; مجموعه رهنمودهايى كه افكار جامعه (اسلامى) را به سوى ترسيم يك امت واحد سوق داده و الگوى وحدت امت را در شكل مطلوب دينى خود براى آنها نمايان مى‏كند.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در مسير تحقق امت جهانى اسلام نه تنها بايد علايق سياسى آحاد افراد را به يك تجمع و مركز اقتدار هدايت كند، بلكه آن مقصد نهايى بدون آگاهى افكار، بصيرت عقلانى و جاى‏گزينى يك آرمان سنجيده عقيدتى با سياق جهانى و فراملى، هرگز عملى نبود و اين فرمان خداى عزيز حكيم بود كه: «رسلا مبشرين ومنذرين لئلا يكون للناس على الله حجة بعد الرسل وكان الله عزيزا حكيما».
در اين‏جا، اجمالا به برخى از اين موارد اشاره مى‏گردد:
نهضت فرهنگى اسلام: مبارزه فرهنگى پيامبر صلى الله عليه و آله در برابر جامعه جاهلى آن زمان از دوران حضور ده ساله در مكه مكرمه آغاز مى‏شود. اين انقلاب فرهنگى كه به منظور مبارزه با انديشه‏هاى شرك‏آلود و غير توحيدى صورت مى‏پذيرفت، زمينه‏ساز به وجودآمدن نوعى وحدت فرهنگى در محيط آن زمان شد و تشتت و تخالف اعتقادى جاى خود را به پيدايش هويت واحد فكرى داد.
قطعا ظهور چنين پيكره مشتركى به ترسيم درست امت واحد از جامعه اسلامى كمك مؤثرى خواهد كرد و از همين زاويه، تدابير پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در ايجاد وحدت فرهنگى امت اسلام نيز روشن مى‏شود. مبارزه فرهنگى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در اين دوران، شامل برخورد فكرى با عقايد مشركان در محدوده مباحث جهان‏بينى و رويارويى و ضديت‏با مظاهر شرك و بت‏پرستى و طرح عدم انتفاع و بى‏بهره‏مندى انسان از آن‏ها بوده است: «واتخذوا من دونه آلهة لايخلقون شيئا وهم يخلقون ولا يملكون لانفسهم ضرا ولا نفعا ولا يملكون موتا ولا حيوة ولا نشورا» (فرقان: 3)
فضاى اعتقادى جامعه جاهلى آن زمان، حاكى از نوعى خلا فكرى و فقدان تفكرهاى منطقى و استدلالى حتى در نازل‏ترين سطح خود مى‏باشد و نهضت فرهنگى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله براى شكستن همين معتقدات ناهمگون و شرك‏آلود و البته زمينه‏ساز تفكر توحيدى بوده است. اين بينش‏هاى نارواى جاهلى بعدها نيز از ناحيه دين (مكررا) مورد مذمت قرار مى‏گرفت و اصولا پندارهاى غلط جاهلى درباره خداوند، تمثيلى براى انديشه‏هاى غير حق است: «يظنون بالله غير الحق ظن الجاهلية‏» (آل‏عمران: 154)
نكته قابل توجه اين‏كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با طرح گفتگوهاى اعتقادى، برهان توحيدى خود را در افكار مردمان پرورانده و زمينه‏هاى درونى و فطرى تفكر سالم انسان‏ها را بيدار و آن‏ها را به تحرك عقلانى بهينه وا مى‏داشت. در اين تعامل و برخورد فكرى، در واقع، اقامه برهان و دليل نيز نوعى دعوت به وحدت‏گرايى بود كه از حوزه انديشه و تفكر آغاز مى‏شد; زيرا برهان حق همواره رو به سوى وحدت و الفت دارد، نه تشتت و تخالف: «يا ايها الناس قد جائكم برهان من ربكم وانزلنا اليكم نورا مبينا» (نساء: 174)
آرمان توحيدگرايى و يكتاپرستى: در همين راستا، طرح توحيد و وحدانيت الهى موضوعيت مى‏يابد. تكيه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بر توحيد و به ويژه اتصال رسالت اعتقادى خود با پايه‏هاى دين ابراهيمى، بهترين استفاده از ظرفيت اجتماعى آن زمان در ايجاد وحدت فكرى و توجه‏دادن به دورنماى اعتقادى امت واحد است. قرآن فرمود: «قل انني هداني ربي الى صراط مستقيم دينا قيما ملة ابراهيم وما كان من المشركين‏» (انعام: 161).
در جامعه جاهلى آن زمان، هنوز گروهى از اعراب معتقد به دين ابراهيم عليه السلام بودند و هنر استفاده پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از واژه و مفهوم «حنيف‏» كارآمدترين راه براى ايجاد چنين پيوندى بود. آن حضرت اعلام مى‏داشت: «جئت‏بالحنيفية دين ابراهيم.»
پيامبر صلى الله عليه و آله با اين سياست فرهنگى، نه تنها محتواى دعوت خود را تا گستره يك پيشينه تاريخى و عقيدتى محكم و ماندگار (نزد اعراب) امتداد مى‏بخشيد، بلكه از آن امكان بالقوه، در مسير تحقق و پويايى آرمان فكرى مشترك نيز استفاده مى‏كرد و با اين همه، القاى يك تصوير معقول و ممكن جلوه‏دادن ايجاد امت واحد نيز ره‏آورد ديگر سياست وى بود.
به وجودآوردن شرايط تسهيل براى يك جامعه، كه در امكان عقلى و امكان عملى،رسيدن به آرمان‏هاى مطلوب خود دچار دغدغه و تشويش خاطر نشود، يكى از وظايف مهم رهبران دورانديش است و پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با اقتدار تمام و انتخاب نيكوترين زمينه‏هاى هم‏گرايى - يعنى، دين حنيف ابراهيمى - اين رسالت الهى را دنبال مى‏كند: «ثم اوحينا اليك ان اتبع ملة ابراهيم حنيفا وما كان من المشركين‏» (نحل: 123).
اين كلام پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و تكيه بر دين حنيف سهل و ساده نيز مى‏تواند گوياى همين بر نهاد باشد كه فرمود: «بعثت‏بالحنيفية السهلة السمحة‏»
عظمت تلاش و سياست‏هاى رسول الله صلى الله عليه و آله وقتى بيش‏تر آشكار مى‏گردد كه دريابيم همه اين مسائل در محيطى دنبال شده كه تقريبا لايه‏هاى اعتقادى جامعه از يكديگر گسسته و هرگونه دورى از آداب و رسوم پيشينيان نوعى انحطاط، شكست فكرى و نفى ارزش‏هاى گذشته قلمداد مى‏شده است. قرآن كريم از اين پاى‏بندى نابجا به پندارهاى پدران و اجداد، در برابر دعوت توحيدگرايى رسولان چنين ياد مى‏كند: «قالت رسلهم افى الله شك فاطر السموات والارض يدعوكم ليغفر لكم من ذنوبكم ويؤخركم الى اجل مسمى قالوا ان انتم الا بشر مثلنا تريدون ان تصدونا عما كان يعبد آباؤنا فاتونا بسلطان مبين‏» (ابراهيم: 10).
«وحدت همان چيزى است كه در قرآن درباره آن سفارش شده است و ائمه، مسلمين را به اين مساله دعوت كرده‏اند و اصلا دعوت به اسلام، دعوت وحدت است.
هويت واحد فرهنگى: يكى از ارزشمندترين راه‏بردهاى انتخابى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در مسير تحقق وحدت امت و ترسيم دورنماى امت واحد، تلاش براى ايجاد هويت واحد فرهنگى با مرزبندى اعتقادى است. مبارزه فكرى با شرك و بت‏پرستى و تكيه بر توحيد و وحدانيت‏بايد با يك حركت كارآمد ديگرى به مرحله فرآهم‏آورى يك اجتماع فرهنگى - دينى برسد كه نقطه آغازين آن، پيدايش هويت واحد فكرى و اعتقادى است; آن‏گونه كه افراد را در يك نظام فكرى، به يكديگر پيوند زند: «واعتصموا بالله هو موليكم فنعم المولى ونعم النصير». اين امر نيز با دعوت علنى رسول اكرم صلى الله عليه و آله در همان دوران ده ساله مكه شروع مى‏شود. اولين مخاطبان آن حضرت، اقارب و عشيره نزديك ايشان بودند: «وانذر عشيرتك الاقربين.» (شعراء: 214).اين دعوت به انگيزه ايجاد يك حلقه عقيدتى مشترك با صبغه توحيدى (بر اساس دعوت اسلام) انجام پذيرفت كه همراهى با قرابت عشيره‏اى آن مى‏توانست زيربناى نخستين هسته مركزى هويت واحد فرهنگى را تداعى‏گر باشد و دقيقا از همين‏رو، پيامبر صلى الله عليه و آله مامور به گشايش بال‏هاى رحمت الهى بر مؤمنان است; زيرا پس از كريمه پيش (آيه انذار) بلافاصله، مى‏فرمايد: «واخفض جناحك لمن اتبعك من المؤمنين‏» (شعراء: 215). اگرچه خاندان قريش استقبال چشمگيرى از اين هدايت و دعوت رسول خدا صلى الله عليه و آله نكردند، ولى بايد در نظر داشت كه:
اولا، سياست ويژه پيامبر صلى الله عليه و آله به بهترين صورت، داراى چنين توان و امكانى بود.
ثانيا، با صبر و پى‏گيرى و تداوم حركت از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله چنين هسته‏اى فرهنگى در درون جامعه جاهلى (در طول زمان) تشكيل شد و پيكره اجتماع را با نوعى مرزبندى اعتقادى و ارزشى روبه‏رو كرد. و البته هدف از فرآيند هويت واحد فرهنگى در مراحل تولد و بلوغ خود، چيزى جز اين نيست. بخشى از دستاوردهاى اين هويت مشترك، ترسيم آرمان‏هاى نهايى امت واحد بوده است.
به نقل برخى از مورخان، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در انذار عشيره، به ايجاد نوعى مرزبندى در درون خاندان (نسبت‏به رسالت عام خود) اشاره داشتند; آنجا كه فرمودند: «...والله الذى لا اله الا هو اني رسول الله اليكم خاصة والى الناس عامة‏»پس از اين، مرحله ديگرى از دعوت آشكار را شاهد هستيم كه يكى از اهداف آن در همين راستا قابل تحليل است; يعنى، «فاصدع بما تؤمر واعرض عن المشركين انا كفيناك المستهزئين.»
تلاش در ايجاد چنين نهاد و هويت واحدى را (در اين مقطع دعوت)، كلام پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به خوبى آشكار مى‏كند كه فرمود: «يا معشر قريش ويا معشر العرب، ادعوكم الى عبادة الله (وحده) وخلع الانداد والاصنام وادعوكم الى شهادة ان لااله الا الله واني رسول الله‏» (93)
با نظرى به دهه تاريخ‏ساز حضور پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در مكه، شواهد ديگرى نيز دست‏يافتنى است:
نخست آن‏كه كوشش براى ظهور چنين هويت مشترك فكرى در مكه، زمينه‏ساز تشكيل حكومت در مدينه مى‏گردد; چرا كه بيش‏ترين هدف پيامبر صلى الله عليه و آله در مكه، نيروسازى و تربيت اعتقادى افراد براى به وجودآوردن يك تجمع سياسى و واگذارى مسؤوليت‏هاى بعدى بود. بنابراين، بعضى از تاريخ‏نويسان از اين دوران، به دوره «فردسازى‏» تعبير كرده‏اند.
نكته ديگر آن‏كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در اين دوره، مجاز به بهره‏برى از هرگونه اهرم نظامى و رزمى نبودند. سياست پيامبر صلى الله عليه و آله در اين مرحله، به صورت مطلق، عدم استفاده از قدرت و ساز و كار نظامى در برابر مشركان و بت‏پرستان بود و به اين ترتيب، اصحاب و ياران آن حضرت حتى حق دفاع در برابر آزار و شكنجه‏ها را نيز نداشتند: «فاصبر ان وعدالله حق ولا يستخفنك الذين لايوقنون‏» (روم: 60) انتخاب چنين شيوه‏اى، امكان ايجاد نوعى وفاق فكرى و فرهنگى و نياز به هويت مشترك اعتقادى را فراهم كرد كه قطعا با برخوردهاى عملى و صورى مستقيم بين پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و مشركان، محيط و شرايط را براى جنگ و درگيرى آماده مى‏ساخت و در نتيجه، چنين فضايى، نمى‏توانست جوابگوى آن هدف باشد. اين‏گونه درگيرى‏ها نه فقط نيروهاى تازه مسلمان را از حيث كمى نابود مى‏ساخت، بلكه بابه‏هم زدن ثبات نسبى موجود، محيط قضاوت اجتماعى را نيز دستخوش شك و ترديد مى‏كرد و امكان پيوستن افراد جديد به هسته اوليه را كاهش مى‏داد.
برخى متفكران از مساله عدم برخورد مسلحانه در دوره مكه، به عنوان ملاحظه شرايط خاص سياسى توسط پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ياد كرده و آن را در رديف عوامل موفقيت و پيشرفت‏سريع نهضت اسلام، پس از ايمان قاطع، لياقت و كاردانى پيامبر صلى الله عليه و آله ذكر مى‏كنند: «در طول سيزده سال كه پيغمبر صلى الله عليه و آله در مكه بود - جز در يكى دو نوبت كه آن هم يك دعوا و كتك‏كارى بيش نبوده است - هرگز برخورد مسلحانه‏اى ميان مسلمان‏ها و غير مسلمان‏ها رخ نداد ... پيغمبر صلى الله عليه و آله در تمام مدت آن سيزده‏سال كه در مكه زندگى و دعوت به اسلام مى‏كرد، شرايط سياسى آن سيزده‏سال را كاملا رعايت كرد.»
مواظبت و درايت پيامبر اكرم صلى الله علي و آله در اين مساله تا بدانجا پيش رفت كه حتى در سال سيزده بعثت، هنگامى كه عده‏اى از مردم مدينه به بيعت‏با پيامبر صلى الله عليه و آله (در مكه) مبادرت ورزيدند و در فرداى آن روز (در منى) اجازه آماده‏سازى و تجهيز نيرو، سلاح و شمشيرهاى خود را از پيامبر صلى الله عليه و آله خواستند، آن حضرت در جواب فرمود: «من هنوز به اين كار امر نشده‏ام!»
نقش وحيانى پيامبر صلى الله عليه و آله: تاثير غير بشرى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با استفاده از وحى الهى نيز در بررسى راهبردهاى فرهنگى نكته‏اى قابل توجه است. به عبارت ديگر، نقش قرآن مجيد و نحوه به كارگيرى آن توسط پيامبر صلى الله عليه و آله در ترسيم دورنماى مطلوب امت واحد كارآيى بسزايى داشته است و پيامبران: موظف به به كارگيرى آيات الهى‏اند: «يا بني آدم اما ياتينكم رسل منكم يقصون عليكم آياتي فمن اتقى واصلح فلا خوف عليهم ولا هم يحزنون‏» (اعراف: 35). تكيه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بر قرآن و بهره‏گيرى به جا و به موقع از آن به عنوان يكى از تدابير سياسى مخصوص آن حضرت براى ترسيم دورنماى مطلوب بوده است. تاكيداتى كه قرآن در موضوع وحدت و به خصوص، اعتلاى كلمه حق و ديانت اسلام دارد، بهترين درون مايه‏ها را در اختيار مى‏گذارد كه فرمود: «كان الناس امة واحدة‏» (بقره: 213)
آنچه سياست‏هاى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را در اين مورد سرعت و شدت بيش‏ترى مى‏بخشيد، تاثير جنبه اعجاز قرآن مجيد بود. پيامبر صلى الله عليه و آله جز به وحى قرآنى سخن نمى‏گويد و محتواى نطق او نيز بايد با مهر وحى الوهى تاييد گردد تا از هرگونه آميزه ديگرى، پاك و پيراسته بماند: «ما ينطق عن الهوى ان هو الا وحى يوحى علمه شديد القوى‏» (نجم: 3 - 5) و چه زيبا، مثنوى «نى‏» را نماد انسان كامل دانسته كه از هر لايه و رنگ خود بودن (منيت) تهى است و از اين رو، محمل نداى اعجازبرانگيز وحى الهى:
«كيست نى؟ آن كس كه گويد دم بدم من نيم جز موج درياى قدم از وجود خود چو نى گشتم تهى نيست از غير خدايم آگهى چون‏كه من من نيم، اين دم زهوست پيش اين دم، هركه دم زد كافر اوست‏»
بدين ترتيب، اعجاز قرآن به عنوان محتواى اصيل دعوت فرهنگى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله تاثير حركت آن حضرت را دوچندان مى‏كند و در تحليل تاثير وحيانى پيامبر صلى الله عليه و آله نسبت‏به تبيين الگوى امت واحد، توجه به ابعاد فوق طبيعى خارق‏العاده حقيقت قرآن ضرورى مى‏نمايد; حقيقتى كه قرآن نيز خود بدان اشاره دارد: «والذي اوحينا اليك من الكتاب هو الحق‏» (فاطر: 31) و هشداردهى به تمام مردم را به وسيله آن از پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏طلبد: «وكذلك اوحينا اليك قرآنا عربيا لتنذر ام القرى ومن حولها» (شورى: 7). در اين‏باره، مواردى چند در تاريخ اسلام به چشم مى‏خورد كه اگرچه به صورت استقلالى نمى‏توان آن‏ها را جزو سياست‏هاى فرهنگى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در تحقق وحدت به حساب آورد، ولى يادآورى اجمالى آن‏ها نيز خالى از لطف نيست.
تاثير اعجازگونه قرآن بر مردم يثرب يكى از آن‏هاست. در زمان حيات پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و پس از پيمان عقبه اولى، با تلاوت قرآن (براى مردم) توسط افرادى مانند مصعب‏بن عمير، تغيير و تحول محيط اجتماعى آن زمان به سمت ايجاد يك وحدت سياسى به پيش مى‏رفت; آن‏گونه كه مورخان و سيره‏نويسان نوشته‏اند: «فتحت المدينة بالقرآن‏»
نسبت‏هاى نارواى سحر و ساحرى كه مشركان و مخالفان در برابر تاثير چشمگير قرآن به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى‏دادند و نيز عناد و لجاجت آن‏ها در اين مورد، خود حاكى از ميزان نفوذ و جلب قلوب و آراء مردم توسط محتواى قرآن و نيز ايجاد نوعى وحدت اعتقادى و سياسى بر محور كلام الهى بود. چنين نسبت‏هاى نادرستى و شدت ترس و وحشت مشركان، بهترين شاهد بر نقش اعجازآميز قرآن در تجمع افكار و عقايد و وحدت‏بخشى آن‏ها بوده است; زيرا اين كتاب از خداى عزيز حكيم سرچشمه مى‏گيرد: «حم، تنزيل الكتاب من الله العزيز الحكيم‏» (جاثيه: 1 - 2).
روش نشر دين: كيفيت ترويج دين و سياست نشر و تبليغ آن توسط پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نيز در جهت ايجاد امت واحده و همسو با آن بوده است: «قل هذه سبيلي ادعو الى الله على بصيرة انا ومن اتبعني‏» (يوسف: 108)
از روش دعوت فكرى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله چنين برمى‏آيد كه آن حضرت، ظرفيت‏هاى روحى و ذهنى مردم را كاملا مورد نظر داشته و محتواى دعوت خود را متناسب با همان بستر اجتماعى خاص قرار مى‏داده است تا به اين ترتيب، زمينه فراگيرى پيام خود را به آحاد مردم فراهم كند و علاوه بر اين، پايه‏گذار وحدت فرهنگى و سياسى باشد.
بدين‏سان، شكى نيست كه رعايت‏سير تدريجى (در امر هدايت و رسالت) را بايد در همين راستا تحليل كرد.
پاى‏بندى به اصل «تدريج‏»، جامعه را دچار شقاق زودهنگام و تشتت درونى نمى‏سازد و وحدت نسبى پيشين را تا حدى حفظ خواهد كرد. بنابراين، راهى است تا بتوان شرايط به وجودآمدن وحدت فرهنگى و سياسى مطلوب را فراهم كرد.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با به كارگيرى چنين سياست فرهنگى، نه تنها به تدريج، دورنماى امت اسلامى آرمانى خود را تبيين مى‏نمود، بلكه طريقى براى ايجاد وحدت دينى در جامعه اعراب آن زمان نيز به حساب مى‏آمد.
سياست تدريج در زمينه تبيين اعتقادات و نيز احكام و فروع دينى رعايت مى‏شد به گونه‏اى كه در دوران ده ساله مكه، اصول كلى جهان‏بينى مانند توحيد، نبوت و معاد و سپس در مدينه، آيات احكام نازل گرديد. قرآن كريم مى‏فرمايد: «وقرآنا فرقناه لتقراه على الناس على مكث ونزلناه تنزيلا» (اسراء: 106).
رعايت مبناى تدريج نه فقط در القا و انتقال محتواى دعوت، بلكه شامل روش‏ها و كيفيت دعوت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نيز مى‏شد. اين مساله ما را به نكته ديگرى درباره مشى سياسى پيامبر صلى الله عليه و آله در نحوه اعلان رسالت الهى خود نيز رهنمون مى‏سازد كه به دليل تناسب با بحث تدريج، در اين قسمت ذكر گرديده است:
مرحله اول، دعوت سرى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله است كه قريب سه سال به طول انجاميد.
مرحله دوم، شامل دعوت عشيره و خاندان نزديك بود.
مرحله سوم، دعوت عمومى و همگانى از اعراب مكه تا سايران را در بر مى‏گيرد.
مرحله چهارم، دعوت نهايى جامعه بشريت‏با ارسال نامه به سران كشورهاى غير عرب است.
با نگاهى گذرا، ولى تحليلى، درمى‏يابيم كه اين‏گونه دعوت، نشان از نوعى مشى سياسى ويژه در ايجاد توسعه وحدت سياسى و فرهنگى دارد.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از اين طريق، اولا، آمادگى فكرى هدايت‏شده‏اى را در افرادى كه دعوت او را پذيرا شدند، ايجاد كرد. ثانيا، مركزيت‏سياسى‏واحدى را پايه نهاد كه در مواقع ضرورى به حمايت ازآن حضرت درجهت تحقق آرمان‏هاى الهى‏اش بپردازد (به خصوص كه پيوند نسبى با قريش نيز اقتضاى اين موضوع را داشت).
در مرحله اول، با پذيرش و تولى افرادى معدود، نوعى وحدت در تعلقات و تمايلات نفسانى و نيز بينش و نگرش‏هاى مشترك به وجود آورد. سپس اين وحدت آغازين در چارچوب نظام قبيله‏اى مستحكم شد و شاكله مركزيت اوليه وحدت سياسى و فرهنگى پى‏ريزى شد، پس از آن، هدف اصلى، عموميت‏دادن و تسرى شعاع پوششى اين هسته مركزى در سطح جامعه‏اى بزرگ‏تر بود و در نهايت، جهانى‏نمودن سيطره چنين وحدت سياسى و فرهنگى. بنابراين، بايد گفت هدف نهايى تدابير حكيمانه و الهى پيامبر بزرگ اسلام صلى الله عليه و آله، ايجاد وحدت سياسى، فرهنگى و سپس، تشكيل حكومت اسلامى و به دنبال آن، ايجاد حكومت جهانى اسلام بوده است.
منبع: وحدت اسلامى و پيامبر اكرم (ص) راهكارهاى سياسى - فرهنگى،سيدحسين حسينى ، فصلنامه معرفت شماره 33
نسخه چاپی