پرسش :

اگر فردي كليه امور مربوط به دين از قبيل نماز و روزه را انجام بدهد و از منكرات دوري كند و فقط نتواند مسئله حجاب را براي خود حل نمايد، چه حكمي دارد؟


پاسخ :
در ظاهر به نظر مي‏رسد چنين شخصي تنها يك واجب را ترك كرده و فقط نسبت به همين مسئله گناه مي‏كند، اما واجبات و محرمات ديگر را مراعات مي‏كند و خداوند براي آنها پاداش در نظر مي‏گيرد و از آن جهات مورد لطف و عنايت خداوند قرار مي‏گيرد، يك نكته مهم مورد غفلت واقع شده و آن، عدم آگاهي و غفلت شخص از ريشه گناه و پيامدهاي آن است.
چنين انساني به خوبي خداوند را نشناخته و به او ايمان نياورده و عقل و فهم خود را برتر از علم و آگاهي الهي دانسته است. اگر انسان حقيقتاً خداوند را بشناسد و به اين درك و آگاهي برسد كه احكام دين و شريعت اسلام براي خوش بختي و سعادت بشر تشريع گرديده و هر يك از احكام داراي مصلحت و فوائد است كه خداوند از آنها آگاه است، به آن احكام عمل مي‏كند. نيز مي‏داند كه عمل نكردن به هر حكمي از اسلام، به همان اندازه به دين و ايمان انسان، ضربه وارد مي‏كند. ضربه در دين و ايمان، بي ارتباط با عمل به دستورها و احكام دين اسلام نيست، زيرا مطمئناً در عمل به احكام ديگر در او سستي و ضعف ايجاد مي‏كند و در ايمان و اعتقاد او خلل وارد مي‏كند. خداوند در آيات خود از مؤمنان، ايمان حقيقي و واقعي را طلب كرده است. مهم ايمان واقعي و اعمال صالح طبق ايمان است.
خداوند فرموده است:
"يا ايها الذين آمنوا امنوا بالله و رسوله؛ اي كساني كه ايمان آورديد، ايمان (واقعي) بياوريد به خدا و پيامبرش".
انسان مؤمن بايد هر لحظه به خود و ايمانش نظر كند كه آيا واقعاً به خداوند ايمان دارد و به علم و آگاهي و خيرخواهي و حكمت او ايمان و اعتقاد دارد.
از طرف ديگر مي‏تواند از مصالح اجتماعي حجاب آگاهي يابد. آثار و فوايدي بسياري كه در حجاب وجود دارد، مانند استحكام بنيان خانواده، اعتماد ميان همسران و بستن راه فريب و شيطاني. هم چنين مضرات بي حجابي كه جهان معاصر مورد تهديد جدي قرار داده است.
رسول خد (ص) فرمود: "زناني كه جامه‏هاي نازك بپوشند، با چهره‏هاي نپوشيده و با تكبر شانه‏هاي خود را بجنبانند و سرهاي خويش را با موهايي چون‏كوهان شتر بيارايند، وارد بهشت نمي‏گردند و با اين كه بوي بهشت از دور به مشام مي‏رسد، به مشام چنين زناني نمي‏رسد".(1)
حجاب يكي از اصول مسلم و احكام قطعي اسلام است و از معدود احكامي مي‏باشد كه در قرآن به لزوم رعايت آن تصريح شده است، از همين رو شبهه و شكي در مورد وجوب رعايت حجاب وجود ندارد. همان طور كه ديگر احكام الهي را پذيرفته‏ايد، دليلي ندارد كه اين حكم را نپذيريد، زيرا حكم حجاب با حكم نماز تفاوتي ندارد. اگر ما خدا را پذيرفتيم و حقانيت پيامبر (ص) و قرآن و اسلام را باور داشتيم، بايد تكاليف و احكام آن را نيز پذيرا باشيم، هر چند دليل حكم را ندانيم ما نمي‏دانيم چرا بايد نماز صبح را دو ركعت بخوانيم اما مي‏خوانيم چون دستور خداوند است، گرچه بايد توجه داشت در مورد لزوم رعايت حجاب دلائل محكمي وجود دارد. شما را براي مطالعه بيشتر در اين خصوص به كتاب "حجاب" نوشته استاد شهيد مطهري ارجاع مي‏دهيم. ما انسانها در آزمايش الهي با مسئله خاصي امتحان مي‏شويم كه شايد اين مسئله براي ديگري امتحان اصلي نباشد.
براي يكي مقام، براي ديگري پول، براي كسي فرو خوردن خشم، براي ديگري چشم پوشي از نگاه حرام. هر كس به گونه‏اي آزمايش مي‏شود كه ديگري آزمايش نمي‏شود.
مردان به حفظ نگاه آزمايش مي‏شوند و در اين معركه مي‏لغزند. زنان به خودآرايي و نمايش كه ميلي طبيعي و قوي آنان است، ولي بايد بدانيم در همين گردنه‏ها است كه انسان از زندگي غير خدا آزاد مي‏شود.
در قرآن مي‏خوانيم: "و ما أدريك ما العقبة فك رقبة؛ و تو چه مي‏داني كه گردنه چيست، آنجا است كه گردن انسان رها مي‏شود". با گذشتن از گردنه‏ها است كه به مقام قرب الهي مي‏توان رسيد. دنيا براي هر كس به شكلي زينت مي‏شود. بايد توجه داشته باشيم كه خداي نكرده دين خود را به علائق دنيوي وانگذاريم. گاهي يك علاقه طبيعي، سبب مي‏شود كه همه چيز را توجيه كنيم، ولي اگر عاشق خدا شويم و محبت او را در دل زنده كنيم، به هر چه مي‏گويد، با دل و جان عمل مي‏كنيم.
خواهر گرامي، حال و روز عاشقان دنيا را ديده‏ايد؟ اگر نديده‏ايد، نظاره كنيد. مي‏بينيد وقتي در انسان عاشق هم مي‏شوند، عاشق فقط به معشوق نگاه مي‏كند و منتظر است ببيند او چه مي‏پسندد تا مو به مو عمل كند. عطر فلاني بو، كفش فلان مدل، رنگ لباس خاص و خلاصه "پسندم آنچه را جانان پسندد". اگر خدا را آن طور بخواهيم و بخوانيم و دل ما به محبت او روشن شود و هميشه با او باشيم، غير از خواست او نمي‏خواهيم و خواسته‏هاي خود را بر خواسته او ترجيح نمي‏دهيم. با اين نگاه ديگر احكام، تكليف (كار با مشقت) نيست، بلكه صحنه محبت و عشق عاشق نسبت به معشوق است.
پي‏نوشت‏ها:
1 - آثار الصادقين، صادق احسانبخش، ج 3، ص 67، حديث 3060.
منبع:www.eporsesh.com
نسخه چاپی