پرسش :

مهمترين هدف زندگي چیست؟


پاسخ :
در پاسخ به اين پرسش ابتدا بايد به چند نكته توجه كرد:
اول آنكه، معناي هدف بايد مشخص شود. «هدف براي هر امر و هر راه، نقطه‏اي است كه آن راه و امر، به آن ختم مي‏شود».
دقت كافي در اين نكته، ما را از خطاهاي بسياري ايمني مي‏بخشد. در طول تاريخ بشر، اين خطاها بر سر راه كساني قرار گرفته است كه به معناي صحيح «هدف» نينديشيده و يا آن را نيافته‏اند. از اين رو، به غلط آنچه را كه لازمه زندگي و يا از اجزاء حيات دنيوي بشر بوده و در مواردي ايده‏آل براي بخشي از زندگي به حساب مي‏آمده، هدف براي كل حيات تلقي نموده‏اند؛ و با توجه به چگونگي اين تلقي و انتخاب، دچار زيان در زندگي يا شكست‏هاي روحي شده‏اند. در اين باب، مي‏توان به كساني اشاره كرد كه بهره‏مندي از لذت‏ها و شهوت‏ها را هدف دانسته‏اند؛ در حالي كه اين تصور غلطي است؛ چرا كه آنچه جزء زندگي است نمي‏تواند هدف زندگي باشد. براي چنين افرادي پس از پايان زندگي، يعني حيات دنيوي، رسيدن به هدف، هيچ تصويري ندارد. يا كساني كه رسيدن به مدارج عالي علمي را هدف زندگي خود دانسته‏اند، علاوه بر آنكه ممكن است در رسيدن به اين مطلوب ناكام مانده و به دليل احساس شكست، ديد منفي و مأيوسانه‏اي نسبت به زندگي بيابند؛ در صورت موفقيت نيز، پس از پايان زندگي دنيوي، نيل به هدف ديگر براي آنان معنا نخواهد داشت. بنابراين، بايد «زندگي» و «هدف از زندگي» از يكديگر متمايز شوند و آنچه داخل در محدوده زندگي است، هدف زندگي تلقي نشود. به هر صورت، هنگام پرداختن به پرسش از هدف زندگي، بايد مافوق حيات طبيعي قرار گيريم؛ تا سراغ آن را در حيات طبيعي محض و شئون آن نگيريم.
براي آگاهي بيشتر: عبدالله نصري، تكاپوگر انديشه‏ها (زندگي، آثار و انديشه‏هاي استاد محمد تقي جعفري)، ص 220.
دوم: بايد هدف را به درستي بشناسيم. روشن است كه متفكران و انديشمندان بسياري در همه جوامع با توجه به مكاتب گوناگون در طول تاريخ، هدفهاي متفاوتي براي زندگي ترسيم و ارائه كرده‏اند. امّا اين بدان معنا نيست كه همه اين نظرها درست و همه اين هدفها صحيح شناخته و به ديگران شناسانده شده باشد. ضديّت و يا تناقض بسياري از اين هدفها، نشانگر صحت اين مدعا است.
بيان يك مثال قدري از اهميت اين نكته پرده بر مي‏دارد.
فرض كنيد بيماري داريد كه نياز فوري به دارويي خاص دارد. از طرفي، شما مي‏دانيد كه اين دارو تنها در يك داروخانه عرضه مي‏شود؛ امّا شما اين داروخانه را نمي‏شناسيد. اكنون درمي‏يابيد كه دانستن نام يا مشخصات اين داروخانه از طرفي و يافتن آدرس آن از طرف ديگر؛ تا چه حد ضروري و جدي است. يعني، همان قدر كه دانستن نام و مشخصات داروخانه براي يافتن دارو مهم است، اين كه شما از كدام خيابان و به چه شكلي برويد تا به آن داروخانه برسيد، اهميت خواهد داشت. بدون شك اگر نام و آدرس و چگونگي رفتن به داروخانه به صورت اشتباه در اختيار شما قرار گيرد، لطمه‏اي جانسوز و جبران‏ناپذير براي شما در پي خواهد آورد.
در اولين قدم از جستجو، براي يافتن هدف زندگي و راه رسيدن به آن، پاي ما به زنگ خطري برخورد مي‏كند كه هر چند تكان‏دهنده است، براي هوشياري و دقت بيشتر سودمند خواهد بود. آن زنگ خطر با زبان خود به ما چنين مي‏گويد: «تنها يك بار اين راه را خواهي رفت و يك بار زندگي را تجربه خواهي كرد» اين اخطار و گوش زد مهم و جدّي، ما را بر آن مي‏دارد كه با دقتي متناسب با اهميت موضوع و موشكافي بسيار، به كاوش بپردازيم و ضريب اطمينان بالايي براي يافته خود دست و پا كنيم.
با توجه به نكات مذكور متوجه خواهيم شد كه شناخت هدف زندگي، كار آساني نيست تا در توان ما يا امثال ما كه خود براي اولين و آخرين بار از اين راه مي‏گذريم، بگنجد. گويي بايد دستي از آستين غيب برآيد و با انگشت اشاره‏اي، هدف و سمت و سوي آن را به ما بنمايد.
خوشبختانه و با كمال شعف بايد بگوييم اين دست برآمده و در تعيين هدف و چگونگي رسيدن به آن، كاري كارستان كرده است. خداوند مهربان كه دوست دارد ما سعادتمند و نيك فرجام باشيم و برناتواني ما در اين باب، عليم است؛ حكيمانه و مشفقانه در حالي كه به همه جهان هستي احاطه داشته، رمز و راز آن را از آغاز تا انجام مي‏داند؛ هدف زندگي و راه رسيدن به آن را به خوبي و پله پله به ما مي‏آموزد؛ و ما كه اين را كامل‏ترين و مطمئن‏ترين تعليم مي‏دانيم، با استفاده از آيات قرآني يعني سخن خداوند آن را براي شما باز مي‏گوييم.
خداوند متعال در آيات گوناگون اين حقيقت را براي ما بازگفته است كه همه جهان هستي و از جمله انسان به عالم بالا بازخواهند گشت و فرجام تمامي امور و پايان زندگي به سوي خداوند و از آنِ اوست:
«وَ إِلَي اللّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ؛ و فرجام كارها به سوي اوست»، (لقمان / 22).
«وَ إِلَي اللّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ؛ و [همه] كارها به سوي خدا بازگردانده مي‏شود»، (آل عمران / 109).
بر اين اساس هدف، غايت، فرجام و آرماني كه اسلام براي بشر تصوير كرده است، فقط خداست و بس. آدمي با جدا شدن از اصل و حقيقت خويش كه همان «روح خدا» است، دوباره به سوي خداوند در حركت است و در واقع تمامي جهان به سوي آن هدف در سيلان و جريانند و ما چه بخواهيم، چه نخواهيم، چه بدانيم و چه ندانيم رو به سوي آن هدف و غايت داريم. هدفي كه ماوراء زندگي و عالم مادي بلكه محيط بر عوالم بالاتر، برتر و ديگر است. بنابراين، هدف از زيستن آدمي در اين دنيا، بازگشت مختارانه و آزادانه اوست به اصل خويش؛ و اين عبارت است از حركت و صعود و بازگشت به سوي خداوند.
به بيان ديگر، انسان تنزل يافته بايد تلاش كند تا دوباره خود را پاك گرداند و كمالات از دست رفته، محدود شده و يا زير حجاب قرار گرفته خود را باز يابد و به حقيقت اصلي خود نائل شده، در موطن حقيقي يعني قرب حضرت حق فايز گردد.
اما چگونگي رسيدن به اين هدف و كيفيت اين بازگشت را نيز خداوند متعال خود روشن ساخته است. حضرت حق، رسالت تبيين اين چگونگي را بر دوش برترين انسان‏ها يعني انبياء قرار داده است و در واقع در پرتو پيروي از ايشان و عمل به هدايت‏ها، ارشادات و تعاليم آنان است كه آدمي مي‏تواند به اصل خود يعني حقيقت انسانيت و روح خدا كه هدف اصلي، اصيل و اساسي زندگي اوست، دست يازد. به بخشي از آيات خدا در اين باب توجه فرماييد: «...فَاتَّقُوا اللّهَ يا أُولِي الْأَلْبابِ الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْراً * رسُولاً يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِ اللّهِ مُبَيِّناتٍ لِيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ...؛ پس اي خردمنداني كه ايمان آورده‏ايد! از خدا بترسيد. راستي كه خدا سوي شما تذكاري فرو فرستاده است: پيامبري كه آيات روشنگر خدا را بر شما تلاوت مي‏كند، تا كساني را كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده‏اند، از تاريكي‏ها به سوي روشنايي بيرون برد»، (طلاق / 10 ـ 11).
اين آيات با لحن خاصي اين حقيقت را مطرح مي‏كنند كه پيامبران آمده‏اند تا با دستگيري انسان، او را از تاريكي‏هايي كه به واسطه تنزلش از موطن اصلي خود، در آن افتاده است، خارج ساخته و او را به سوي نور كه همان حقيقت انسان و «روح خدا»بودن اوست، ببرند.
«يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً * وَ داعِياً إِلَي اللّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِيراً؛ اي پيامبر، ما تو را [به سِمت ]گواه و بشارتگر و هشداردهنده فرستاديم؛ و دعوت‏كننده به سوي خدا به فرمان او و چراغي تابناك»، (احزاب / 45 ـ 46).
اين عبارات نيز بخوبي حكايتگر اين حقيقت است كه بعثت انبيا براي دعوت به سوي حضرت حق است و آنان همچون چراغي تابناك، روشنگر راه آدمي در رسيدن به مقصود و هدف زندگي‏اند.
چون رسيد اندر سبا اين نور شرق غلغلي افتاد در بلقيس و خلق
روح هاي مرده جمله پر زدند مردگان از گور تن سر بر زدند
يكدگر را مژده مي‏دادند، هان نك ندايي مي‏رسد از آسمان
زان ندا دينها همي گردند گبز شاخ و برگ دل همي گردند سبز
از سليمان آن نفس چون نفخ صور مردگان را وا رهانيد از قبور
(مثنوي / 4/839 ـ 843)
ناگفته نماند كه قرآن كريم، ايمان و عمل صالح را دو ركن اساسي و دو ره توشه مهم براي رسيدن به هدف حقيقي و اصلي انسان در زندگي تلقي كرده است. از ميان آيات بسيار، تنها به چند نمونه اشاره مي‏كنيم: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ * ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ * إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ؛ براستي انسان را در نيكوترين اعتدال آفريديم. سپس او را به پست‏ترين [مراتب ]پستي بازگردانيديم، مگر كساني را كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده‏اند كه پاداشي بي‏منت خواهند داشت»، (تين / 4 ـ 6).
«إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ...؛ واقعا انسان دستخوش زيان است، مگر كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده‏اند»،(عصر / 2 ـ 3).
بنابراين، بر اساس آيات قرآن چند امر روشن گشت:
اول، هدف زندگي خارج از آن و در پايان راه آن قرار دارد، نه در متن آن.
دوم، هدف زندگي رسيدن و بازگشت به حقيقت اصلي خود يعني «حقيقت انسان» و «روح خدا» است.
سوم، خداوند چگونگي و كيفيت رسيدن به اين هدف را توسط انبياء الهي براي ما روشن ساخته است. خداوند در كنار عقل كه حجت دروني است و در راه رسيدن به هدف زندگي ما را به كلياتي رهنمون مي‏كند انبيا و كتب آسماني را به منظور راهنمايي و معرفي جزئيات اين راه و مسير، فرستاده است.
چهارم، ايمان و عمل صالح دو ركن اصلي و مهم براي نيل به هدف حقيقي زندگي تلقي شده است.
از همه آنچه به طور فشرده و اجمالي گفتيم، روشن مي‏شود هدف زندگي براي نوجوان، جوان، دانشجو، كارگر، كارمند، پزشك، عارف، هنرمند، معلم، زن، مرد و در يك كلمه «انسان»، يكسان است و البته هر كس به اندازه ايمان و عمل صالح خود كه دارد و يا كسب مي‏كند، مي‏تواند به هدف حقيقي زندگي دست‏ يابد. معني اين سخن اين است كه عارف بودن يا مذهبي بودن، لزوما از هنرمند بودن، يا جوان بودن يا تلاشگر بودن يا پزشك و كارگر و ... بودن جدا نيست؛ بلكه صاحبان هر شغل و هر حرفه و دارندگان هر ذوق و طبعي، مي‏توانند با شناخت صحيح هدف زندگي و چگونگي رسيدن به آن و به كار بستن اعمال، عقايد، اوصاف و اخلاق بخصوصي و در يك كلام «ايمان و عمل صالح» در سير به سوي خداوند و بازگشت به حقيقت انساني شركت جويند.
با اين نگاه به هدف زندگي، تلاش در جهت ايمان وعمل صالح هر چند سخت باشد اما بسيار لذت بخش است.
براي آشنايي بيشتر با مباحث پيش گفته، دو كتاب ذيل واقعا خواندني است:
1.انسان از آغاز تا انجام، علامه سيدمحمدحسين طباطبايي، ترجمه، تحقيق و تعليقه از صادق لاريجاني، الزهراء، تهران.
2.مقالات، استاد محمد شجاعي، سروش، تهران، ج اول.
از منابع زير نيز مي‏توانيد استفاده نماييد:
1.فلسفه و هدف زندگي، محمد تقي جعفري.
2.زندگي ايده‏آل و ايده‏آل زندگي، محمد تقي جعفري.
3.انسان از ديدگاه اسلام، عبدالله نصري.
4.فلسفه و هدف زندگي، زين العابدين قرباني.
5.هدف زندگي، شهيد مرتضي مطهري.
منبع: www.eporsesh.com
نسخه چاپی