پرسش :

چرا آيه «تطهير»، در ادامه آيات قبل كه مربوط به زنان پيامبر مي‏باشد، نيست؟


پاسخ :
اين جمله، در ضمن آيات هفت گانه اي واقع شده كه احكامي‏را براي همسران پيغمبر اكرم (ص) بيان مي‏كند. آيات قبل و بعد از آن دربارة همسران پيغمبر اكرم (ص) و خطاب به آنهاست، ليكن ضمايري كه در اين بخش از آيه آمده (كُمْ) با ضمايري كه در اين بخش از آيه آمده (كُنَّ) تفاوت دارد. از اين رو همة مفسران شيعه معتقدند كه مخاطبان اين قسمت از آيه غير از مخاطبان بقيه قسمت ها هستند، حتّي اگر مجموع آيات با هم نازل شده باشد؛ زيرا معتقدند نزول مجموعي آيات به تنهايي نمي‏تواند دليل و شاهد بر ارتباط اين آيه با آيات قبل و بعد خود باشد. افزون بر اين، ادعاي ارتباط اين آيه با قبل و بعد دو اشكال دارد.
اشكال اوّل: اين توجيه از جهت معنا غير قابل قبول است؛ زيرا طبق اين توجيه اوّلاً، بايد «لام» در «ليذهب» براي تعليل احكام مذكور در آيات قبل باشد. ثانياً، اراده اي كه در اينجا آمده، بايد ارادة تشريعي باشد، ليكن «لام» براي تعليل احكام مختص همسران پيامبر اكرم (ص) نيست. مگر با يك احتمال كه آن نيز براي اين توجيه كار ساز نيست از اين رو ارادة مطرح شده در آيه، جز ارادة تكويني نمي‏تواند باشد.
اشكال دوّم: ضماير «كُمْ» كه در اين جمله آمده، جمع مذكّر است در حالي كه تمام ضماير قبل و بعد آن «كُنَّ، تُنَّ، نَ» جمع مؤنث است. اين اختلاف، نشانة اختلاف مخاطب است. ابي الجارود از شهيد بزرگوار اسلام، زيد بن علي بن الحسين (عليهما السلام) نقل كرده است:
عده‏اي از جهّال خيال مي‏كنند كه خداوند در اين آيه، همسران پيغمبر اكرم (ص) را اراده كرده است، ليكن دروغ گفتند و مرتكب گناه شدند. اگر همسران آن حضرت مراد بودند بايد مي‏فرمود: «ليذهب عنكنّ» و «يطهركنّ»، يعني ضماير مؤنث مي‏آمد. چنان كه «واذكرن مايُتْلي في بيوتكن» و «لاتبرّجن» و «لستنّ كَأحدٍ مِنَ النساء» به صورت مؤنث آمده است.(تفسير قمي 2/193)
برخي از مفسران اهل سنت گفته اند: «كُمْ»در اين دو مورد به معناي «كُنَّ» است، ليكن به تبعيت از لفظ «أهل» مذكّر آورده شد. در نتيجه «عنكم» و «يطهركم» به معناي «عنكنّ» و «يطهّركنّ» است. بدين تريب ، تفاوتي ميان مخاطب فقرات آيه نيست و با تغيير ضمير، تغييري در جهت خطاب و تعويض مخاطب حاصل نشده است.
ابتدا چند نكته بايد مورد توجّه باشد:
الف) وحدت سياق اقتضا مي‏كند كه در صورت وحدت مخاطب، تمام ضماير به كار رفته در آيات هفت گانه، هماهنگ با يكديگر باشد.
ب) وحدت سياق در جايي صحيح است كه بدانيم متكلّم در صدد بيان يك مطلب است يا حداقل علم به خلاف آن نداشته باشيم و ندانيم كه متكلم در صدد بيان بيش از يك مطلب است يا نه. اما در جايي كه قرينه داريم كه متكلّم در صدد بيان چند مطلب است، ادعاي وحدت سياق، بدون شاهد خواهد بود.
ج) خطاب هايي كه به همسران پيغمبر اكرم شده با عتاب همراه است؛ زيرا تهديد به طلاق: «أُمتعكنّ وأُسرّحكنّ ...» تهديد به عذاب: «يُضاعَف لها العذاب» و تحديد به ماندن در خانه: «قرْنَ في بُيُوتكنّ» و ... شده اند. در حالي كه خطاب به اهل بيت، با اكرام و احترام همراه است. اين تفاوت، يكي از دلايل عدم وحدت سياق است.
د) گويندة اين سخن، خود آيه را مورد تجزيه و تحليل قرار نداده تا معلوم شود پيام آن چيست، بلكه با اين پيش فرض كه جملة مزبور نيز خطاب به همسران پيامبر اكرم (ص) است به سراغ تفسير آن رفته. از اين جهت ناچار شده كه در توجيه اختلاف ضماير بگويد: اين دو ضمير، به اعتبار لفظ «أهل» مذكر آورده شده، ليكن اين توجيه غير قابل قبول است؛ زيرا:
1ـ در مجموع آيات هفت گانه محل بحث، بيست و چهار ضمير جمع و در خصوص آيه 33 كه جملة «إنّما يريد الله...» در آن آمده، هشت ضمير جمع به كار رفته است. از مجموع اين ضماير بيست و چهار گانه فقط دو ضمير به صورت جمع مذكر «كُم» آمده، در حالي كه بقية ضميرها جمع مونث است. اكنون سئوال اين است كه: اين دو ضمير چه خصوصيتي دارد كه به اعبار لفظ «أهل» مذكر آمده ولي شش ضمير ديگر همين آيه و بيست و دو ضميري كه در مجموع اين هفت آيه آمده، آن خصوصيت را ندارند و به صورت جمع مونث ذكر شده است؟ با توجه به اين كه مدعيان اين توجيه قائلند مجموع اين آيات با هم نازل شده است. اگر تبعيت از لفظ «أهل» اقتضاي چنين تغييري را دارد، در هشت ضمير مخصوص اين آيه يا حداقل دو ضميري كه بعد از كلمه اهل در آيه بعد، آمده نيز، اين تبعيّت بايد وجود داشته باشد.
2ـ اين توجيه در صورتي صحيح است كه ارجاع ضمير مؤنث به »أهل» غلط باشد در حالي كه «أهل» كلمه اي است كه هم ضمير مذكر به آن بر مي‏گردد و هم ضمير مؤنث. زمخشري، مفسر بزرگ اهل سنت ذيل آيه 75 سورة نساء مي‏گويد:
اگر به جاي «هذه القرية الظالم أهلها» «الظالمة أهلها» گفته مي‏شد، جايز بود. اين جواز، به علت مؤنث بودن موصوف، يعني القرية نيست، بلكه از آن جهت است كه حالت مذكر و مؤنث كلمة «أهل» يكسان است؛
ولو أُنّث فقيل: الظالمة أهلها، لجاز لا لتأنيث الموصوف ولكن لأنّ الأهل يُذكّر و يُؤنّث؛ (كشاف 1/535)
شاهد ادعاي زمخشري اين است كه: كتب لغت، هر يك از «أهلون» و »أهلات» را جمع «أهل» دانسته اند. (ر. ك: القاموس المحيط)، از اين رو اگر «عنكنّ» و «يطهّركنّ» مي‏فرمود، باز هم صحيح بود.
نتيجه اين كه اين تغيير سياق نمي‏تواند به تبعيت از كلمة «أهل» باشد، بلكه بايد عامل ديگري داشته باشد.
آيت الله جوادي آملي،تجلّي ولايت در آية تطهير
www.payambarazam.ir
نسخه چاپی