پرسش :

خمس طبق آيه 41 سوره انفال واجب شد. (واعلموا انما غنمتم من شيء فان لله خمسه و للرسول و لذي القربي و اليتامي و المساكين و ابن السبيل ان كنتم امنتم بالله و ما انزلنا علي عبدنا يوم الفرقان يوم التقي الجمعان و الله علي كل شيء قدير در اين آيه موارد مشمول خمس با موارد مصرف آن به گونه اي تعيين شده كه با مورد تعيين شده رساله هاي علماي شيعه مطابقت ندارد. در فقه مذاهب ديگر نيز موارد مشمول خمس با فقه شيعه برابري نمي كند. به خصوص در زمينه مازاد منفعت ساليانه. از طرف ديگر در دوران تشكيل حكومت اسلامي با وجود پرداخت ماليات، چه لزومي به پرداخت ماليات هايي چون خمس و زكات است. يا در زمان تشكيل حكومت اسلامي سهم امام به چه معنا است؟


پاسخ :
اميدواريم نكات ذيل پاسخ مناسبي به پرسش شما پرسش گر محترم داده باشيم.
1. اختلاف مبنايي در برخي احكام فقهي ميان اهل سنت و شيعه نه تازگي دارد و نه به اين مورد خاص منحصر مي شود بلكه موارد اختلاف فراوان ديده مي شود غالب اختلاف ها به نوع استنباط و ابزار آن بر مي گردد افزون بر آنكه مباني كلامي و اعتقادي نيز ، نقش مهمي در اين امر دارد براي مثال اگر ما در استنباطات فقهي قياس ،استحسان و ... را ملاك و معيار قرار دهيم همان گونه كه اهل سنت چنين كردند بديهي است كه در فتوا مطابق همين معيارها فتوا بدهيم.
بر اساس اين اختلاف معيارها فقهاي شيعه بر اساس رهنمود هاي اهل بيت عصمت و طهارت واژه غنيمت را همچنان كه معناي لغوي آن دلالت دارد به معناي عام گرفته اند كه هرگونه فايده اي كه از طريق كسب و تجارت گنج و معدن و ... به دست مي ايد را در بر مي گيرد. امام هادي مي فرمايد: غنيمت به فوائد ،غنائم ،جايزه ،ميراثي كه پدر آن را حساب نكرده است ،مالي كه از دشمن گرفته مي شود مالي كه صاحب آن شناخته نشده است و اموالي كه شيعيان از قوم خرميه فاسق گرفته اند گفته مي شود.
اما اهل سنت اگر چه معناي غنيمت را در لغت عام گرفته اند و از نظر معنايي لغوي با فقهاي شيعه مشتركند اما از نظر فقهي ،بيشتر آنها خمس را تنها در غنايم جنگي ،معادن و گنج ها واجب مي دانند. ذكر ادله هر يك از دو گروه و رد آن ها مجال ديگري را مي طلبد(آيت الله مكارم شيرازي و ديگران، تفسير نمونه، دارالكتاب الاسلاميه،ج 7 ص178)
2. تنها منبع استنباط احكام شرعي ،قرآن كريم نيست. بلكه افزون بر آن ،سنت ، اجماع و عقل نيز از منابع استنباط احكامند. از اين رو است كه مي بينيم برخي احكام در قرآن كريم و برخي ديگر و حتي شرح جزئيات همان احكامي كه در قرآن ذكر شده است در سنت پيامبر بيان شده است. مثلا در قرآن كريم نماز هاي پنج گانه به طور كلي آمده است ولي جزئيات آن در سنت بيان شده است يا اين كه از نماز آيات در قرآن هيچ نامي برده نشده است در حالي كه نماز آيات مورد اتفاق مسلمانان ،اعم از شيعه و سني است و هيچ كس را نمي يابيم كه بگويد چون نماز آيات در قرآن ذكر نشده است و تنها در سنت پيامبر اكرم آمده ،نبايد به آن عمل كرد.
حاصل آن كه در استنباط احكام نبايد تنها به آيات بسنده كرد. در باب خمس نيز فقيهان با توجه به روايات موارد و مصارف آن را معين كرده اند.
3.در دهه هاي آغازين اسلام ،با توجه به محدود بودن جامعه اسلامي و كم بودن هزينه هاي دولت ،از زكات افزون بر فقر زدايي ،در هزينه هاي جاري و تأمين بودجه دولت و هزينه جنگ استفاده ميشد. اما پس از گسترش اسلام و نياز حكومت ها به تأمين بهداشت ،امنيت ، رفاه ، آموزش مردم ، ماليات و خراج ها نيز براي تامين اين نيازمندي ها در كنار زكات قرار گرفت. اين ماليات ها بر حسب نوع درآمد مردم آن زمان از اسبان يا زمين هاي كشاورزي گرفته مي شد. براي نمونه حضرت علي (ع) در زمان حكومتش براي اسبان سواري دو دينار و اسب هاي باركش يك دينار ماليات وضع كردند.
به عبارت ديگر نگاهي به فلسفه تشريع خمس و زكات و وضع ماليات در حال حاضر و حتي از قرون اوليه اسلام ما را به اين نكته رهنمون مي سازد كه موارد مصرف آن ها از هم جدا هستند و پرداخت يكي كفايت از ديگري نمي كند . برخي از تفاوت هاي مصرف زكات و ماليات عبارت است:
الف- اصل فلسفه تشريع زكات براي فقر زدايي است اما فلسفه تشريع ماليات تأمين هزينه هاي حكومت مي باشد.
ب- زكات نصاب مشخصي دارد و از اشياء و اموال معيني گرفته مي شود. اما ماليات مقدار معيني ندارد و تعيين آن به عهده كارشناسان حكومت است.
ج- زكات براي سه خلاء تامين نيازمندي هاي مسلمانان است. اما ماليات براي تامين نيازهاي دولت.
درباره تفاوت مصاديق خمس با ماليات نيزگفتني است. يك دوم خمس سهم امام است و يك دوم ديگر آن مانند زكات براي رفع نيازمندي هاي سادات است.(ر.ك مسائل مستحدثه زكات ،مجله فقه اهل البيت ،شماره 10)
خمس حق خدا و محرومين و براي ديگران است در حالي كه ماليات براي خود شهروندان است مثلا براي آسفالت جاده ها و ساير خدمات و تآسيسات و امكاناتي است كه در اختيار شهروندان قرار مي گيرد.
4. اما سهم امام از خمس ،سهمي است كه خداي متعال براي تثبيت ولايت در هر حكومت اسلامي قرار داده است.در آيه شريفه آمده است « فان الله خمُسه و لرسول»خوب سهم خدا و پيامبر را چگونه پرداخت كنيم بر اساس روايات بايد اين سهم را در اختيار امام و حاكم عادل اسلامي قرار داد. تا در راه خدا و تبليغات ديني و استقرار نظام اسلامي و رفع نيازمندي هاي آن و هر جا كه به مصلحت مسلمين و جامعه اسلامي باشد هزينه كنيد پس سهم خدا و پيامبر(ص) در زمان حضور به شخص پيامبر اكرم و ائمه تعلق مي گيرد اما در زمان غيبت همان گونه كه مراجع تقليد در همه امور نايب عام امام عصر مي باشند در اين مورد نيز نايب حضرت بوده و مانند امامان در زمان حضور سهم دريافت كرده و در مصارفي كه شرع مقدس اجازه داده است مصرف مي كنند.
www.eporsesh.com
نسخه چاپی