پرسش :

دليل مهر گذاشتن شيعه و مهر نگذاشتن سني در چيست؟ و از چه تاريخي اين تفاوت شروع شد؟ و توسط چه كسي مهر در نماز خواندن گذاشته شد؟ و آيا پيامبر با مهر نماز مي خواندند؟ اين سه مورد را با دليل جواب دهيد.


پاسخ :
گروهي چنين مي پندارند كه سجده بر خاك و يا تربت شهيدان، به معناي پرستش بوده و نوعي شرك است.
در پاسخ اين پرسش بايد يادآور شد كه ميان دو جمله: "السجود لله" و "السجود علي الارض" تفاوت روشني وجود دارد. اشكال ياد شده، حاكي از آن است كه ميان اين دو تعبير، فرقي نمي گذارند.
بطور مسلم، مفاد "السجود لله" اين است كه "سجده براي خداست"، در حالي كه معناي "السجود علي الارض" آن است كه "سجده بر زمين صورت مي گيرد" و به تعبير ديگر ما با سجده بر زمين، به خدا سجده مي كنيم و اصولاً تمام مسلمانان جهان بر چيزي سجده مي كنند در حالي كه سجدة آنان براي خدا است. تمام زائران خانة خدا بر سنگهاي مسجدالحرام سجده مي‌كنند در صورتي كه هدف از سجدة آنان خدا است.
با اين بيان، روشن مي شود كه سجده كردن بر خاك و گياه و ... به معناي پرستش آنها نيست بلكه سجود و پرستش براي خدا به وسيلة خضوع تا حدّ خاك است، همچنين روشن مي شود كه سجده بر "تربت" غير از سجده "براي تربت" است.
از طرفي، قرآن كريم مي فرمايد: "ولله يسجد من في السموات و الارض". (1) هر كس در آسمان ها و زمين است، براي خدا سجده مي كند.
و نيز پيامبر گرامي مي فرمايد: "جعلت لي الارض مسجداً و طهورا" (2) زمين، سجدگاه و ماية پاكيزگي براي من گرديده است.
بنابراين، "سجده براي خدا" با "سجده بر زمين و تربت" نه تنها كوچكترين منافاتي ندارد كه كاملاً سازگار است؛ زيرا سجده كردن بر خاك و گياه، رمز نهايت خضوع و فروتني در برابر خداي يگانه است.
در اينجا به منظور روشن تر شدن نظرية شيعه، سزاوار است به فرازي از سخنان پيشواي بزرگ خود ـ امام صادق "ع" ـ اشاره نماييم:
"عن هشام ابن الحكم قال قلت لأبي عبدا... "ع": اخبرني ما يجوز السجود عليه و عما لا يجوز؟ قال: السجود لا يجوز الا علي الارض او ما أنبتت الارض إلا ما أكل أو لبس. فقلت له جعلت فداك ما العلة في ذلك؟ قال لأن السجود هو الخضوع لله عزوجل فلا ينبغي أن يكون علي ما يؤكل و يُلبس، لأن ابناء الدنيا عبيد ما يأكلون و يلبسون و الساجد في سجوده في عبادة الله عزوجل فلا ينبغي أن يضع جبهته في سجوده علي معبود ابناء الدنيا الذين اغتروا بغرورها. و السجود علي الأرض افضل لأنه أبلغ في التواضع و الخضوع لله عزوجل" (3)
هشام بن حكم مي گويد: از امام صادق "ع" دربارة آنچه سجده بر آنها صحيح است پرسيدم، حضرت فرمود: سجده تنها بايد بر زمين و آنچه مي روياند ـ جز خوردني ها و پوشيدني ها ـ انجام گيرد. گفتم: فدايت گردم، سبب آن چيست؟ فرمود: سجده، خضوع و اطاعت براي خداوند است و شايسته نيست بر خوردني ها و پوشيدني ها صورت پذيرد: زيرا دنياپرستان، بردگان خوراك و پوشاكند، در حالي كه انسان به هنگام سجده، در حال پرستش خدا به سر مي برد، پس سزاوار نيست پيشاني خود را بر آنچه كه معبود دنياپرستان خيره سر است، قرار بدهد.
و سجده نمودن بر زمين، بالاتر و برتر است؛ زيرا با فروتني و خضوع در برابر خداي بزرگ، تناسب بيشتري دارد.
اين سخن گويا، به روشني گواه آن است كه سجده نمودن بر خاك، تنها بدان جهت است كه چنين كاري با تواضع و فروتني در برابر خداوند يگانه، سازگارتر است.
در اينجا، پرسش ديگري مطرح مي شود كه چرا شيعه به سجده بر خاك و يا برخي گياهان است و بر تمام اشياء سجده نمي‌كند؟
در پاسخ اين سؤال مي گوييم: همانگونه كه اصل يك عبادت بايد از جانب شرع مقدس اسلام برسد، شرايط اجزاء و كيفيت آنها نيز بايد به وسيلة گفتار و رفتار بيانگر آن؛ يعني پيامبر گرامي "ص" روشن گردد؛ زيرا رسول خدا، به حكم قرآن كريم، اسوه و نمونة همة انسان هاي وارسته است.
اينك به بيان فرازهايي از احاديث اسلامي كه بيانگر سيره و سنت پيامبر است مي پردازيم كه همگي حاكي از آن است كه پيامبر "ص" هم بر خاك و هم بر روييدني ها مانندحصير سجده مي نموده است، درست به همان شيوه اي كه شيعه به آن معتقد است:
1- گروهي ازمحدثان اسلامي در كتب صحاح و مسانيد خود اين سخن پيامبر را بازگو كرده اند كه آن حضرت، زمين را به عنوان سجدگاه خود، معرفي نموده است، آنجا كه مي فرمايد: "جعلت لي الارض مسجداً و طهوراً" (4) زمين، براي من، سجدگاه و ماية پاكيزگي قرار داده شده است.
از كملة "جعل" كه در اينجا به معناي تشريع و قانون گذاري است، به خوبي روشن مي شود كه اين مسأله، يك حكم الهي براي پيروان آيين اسلام است. و بدين سان، مشروع بودن سجده بر خاك و سنگ و ديگر اجزاء تشكيل دهندة سطح زمين، به ثبوت مي رسد.
2- دسته اي از روايات، بر اين نكته دلالت دارند كه پيامبر گرامي "ص"، مسلمانان را به پيشاني نهادن بر خاك به هنگام سجده، فرمان مي داد، چنانكه ام سلمه (همسر پيامبر) از آن حضرت روايت مي كند كه فرمود: "ترب وجهك لله". (5) رخسار خود را براي خدا، بر خاك بگذار.
و از واژة "ترب" در سخن پيامبر "ص"، دو نكته روشن مي شود؛ يكي آن كه بايد انسان به هنگام سجده، پيشاني خود را بر روي "تراب"؛ يعني خاك بگذارد و ديگر آن كه اين رفتار، به علت امر به آن، فرماني است لازم الاجرا زيرا كلمة "ترب" از مادة "تراب" به معناي خاك گرفته شده و به صورت صيغة امر، بيان گرديده است.
3- رفتار پيامبر گرامي در اين مورد، گواه روشن ديگر و روشنگر راه مسلمانان است. وائل بين حجر مي گويد: "رأيت النبيّ صلي الله عليه [وآله] و سلم إذا سجد وضع جبهته و أنفه علي الارض" (6) آنگاه كه پيامبر سجده مي نمود، پيشاني و بيني خود را بر زمين مي نهاد.
انس بن مالك و ابن عباس و برخي از همسران پيامبر مانند عايشه و ام سلمه و گروه بسياري از محدثان چنين روايت كرده‌اند: "كان رسول الله "ص" يصلي علي الخمرة" (7) پيامبر، بر خمره كه نوعي حصير بود و از ليف خرما ساخته مي شد، سجده مي نمود.
ابوسعيد ـ از صحابة رسول خدا ـ مي گويد: "دخلت علي رسول الله صلي الله عليه [وآله] و سلم و هو يصلي علي حصير"(8) به محضر پيامبر وارد شدم در حالي كه بر حصيري نماز مي گزارد.
اين سخن گواه روشن ديگري بر نظرية شيعه است مبني بر اين كه سجده بر آنچه از زمين مي رويد، در صورتي كه خوردني و پوشيدني نباشد، جايز است.
4- گفتار و رفتار صحابه و تابعان پيامبر نيز گوياي سنت آن حضرت است:
جابر بن عبدالله انصاري مي گويد: "كُنتُ اُصلي الظُّهر مع رسول الله صلي الله علي [و آله] و سلم فآخذ قبضة من الحصاء لتبرد في كفي أضعها لجبهتي أسجد عليها لشدة الحر" (9) با پيامبر گرامي نماز ظهر مي گزاردم، مشتي سنگريزه برگرفته، و در دست خود نگه داشتم تا خنك شود و به هنگام سجده بر آنها پيشاني گذاردم و اين به خاطر شدت گرما بود.
سپس راوي مي افزايد: اگر سجده بر لباسي كه بر تن داشت جايز بود، از برداشتن سنگريزه ها و نگهداري آنها، آسان تر بود.
ابن سعد (متوفاي 209) در كتاب خود "الطبقات الكبري" چنين مي نگارد: "كان مسروق إذا خرج يخرج بلبنة يسجد عليها في السفينة" (10) مسروق بن اجدّع، به هنگام مسافرت، خشتي را با خود بر مي داشت تا در كشتي بر آن سجده نمايد.
لازم به تذكر است كه مسروق بن اجدع، يكي از تابعين پيامبر و اصحاب ابن مسعود بوده است و صاحب "الطبقات الكبري" وي را جزء طبقه اول از اهل كوفه پس از پيامبر از كساني كه از ابوبكر و عمر و عثمان و علي "ع" و عبدالله بن مسعود، روايت نموده اند، به شمار آورده است.
اين سخن روشن، بي پايگي گفتار كساني را كه همراه داشتن قطعه اي تربت را شرك و بدعت مي پندارند، اثبات مي كند و معلوم مي گردد كه پيشتازان تاريخ اسلام نيز، بدين كار مبادرت مي ورزيدند. (11)
نافع مي گويد: "إن ابن عمر كان إذا سجد و عليه العمامة يرفعها حتي يضع جبهته بالارض" (12) عبدالله بن عمر به هنگام سجده، دستار خود را بر مي داشت تا پيشاني خود را بر زمين بگذارد.
رزين مي گويد: "كَتب إلي بن عبدالله بن عباس رضي الله عنه أن ابعث إلي بلوح من أحجار المروة أسجد عليه" (13) علي بن عبدالله بن عباس به من نوشت: لوحي از سنگ هاي كوه مروه را براي من بفرست تا بر آن سجده نمايم.
5- از سوي ديگر، محدثان اسلامي رواياتي را آورده اند حاكي از آن كه پيامبر گرامي "ص"كساني را كه به هنگام سجده، گوشة دستار خود را بين پيشاني خود و زمين قرار مي دادند، نهي نموده است.
صالح سبايي مي گويد: "إن رسول الله صلي الله عليه [و آله] و سلم رأي رجلاً يسجد بجنبه و قد اعتم علي جبهته فحسر رسول الله صلي الله عليه [و آله] و سلم جبهته" (14) پيامبر گرامي، شخصي را در حال سجده كنار خود مشاهده فرمود، در حالي كه بر پيشاني خود، دستار بسته بود، پيامبر "ص" عمامه را از پيشاني وي كنار زد.
عياض بن عبدالله قرشي مي گويد: "رأي رسول الله "ص" رجلا يسجد علي كور عمامة فأومأ بيده: إرفع عمامتك و أومأ إلي جبهته" (15) رسول خدا مردي را در حال سجده مشاهده فرمود كه بر گوشة عمامة خود سجده مي نمود، به وي اشاره كرد كه دستار خود را بردار، و به پيشاني او اشاره فرمود.
از اين روايات نيز به روشني معلوم مي گردد كه لزوم سجده بر زمين، در زمان پيامبر گرامي،‌امري مسلم بوده است، تا جايي كه اگر يكي از مسلمانان، گوشة دستار خود را روي زمين قرار مي داد تا پيشاني خود بر زمين نگذارد، مورد نهي رسول خدا قرار مي گرفت.
6- پيشوايان معصوم شيعه كه از طرفي ـ بنا بر حديث ثقلين ـ قرين جدايي ناپذير قرآن و از سوي ديگر اهل بيت پيامبرند، در سخنان خود به اين حقيقت، تصريح نموده اند:
امام صادق "ع" مي فرمايد: "السجود علي الارض فريضة و علي الخمرة سنة" (16) سجده بر زمين، حكم الهي و سجده بر حصير، سنت پيامبر است.
و در جاي ديگر مي فرمايد: "السجود لا يجوز إلا علي الارض أو علي ما أنبتت الأرض إلا ما أكل أو لبس" (17) جايز نيست سجده نمودن جز بر زمين و آنچه مي روياند مگر خوردني ها و پوشيدني ها.
نتيجه
از مجموع دلايل ياد شده، به روشني معلوم گرديد كه نه تنها روايات اهل بيت پيامبر "ص"، بلكه سنت رسول خدا و رفتار صحابه و تابعان آن حضرت، بر لزوم سجده كردن بر زمين و آنچه از آن مي رويد ( مگر خوردني ها و پوشيدني ها) گواهي مي دهد.
علاوه بر آن قدر مسلم آن است كه سجده نمودن بر اشياي ياد شده جايز است در حالي كه جايز بودن سجده بر ساير چيزها، مورد ترديد و اختلاف است. بنابراين، به مقتضاي احتياط ـ كه راه نجات و رستگاري است ـ سزاوار است در هنگام سجده كردن، به همين اشياي ياد شده اكتفا شود.
در پايان يادآور مي شويم كه اين بحث، يك مسأله فقهي است و اختلاف ميان فقهاي اسلامي در اين گونه مسائل فرعي، فراوان به چشم مي خورد، ولي يك چنين اخلاف فقهي نبايد موجب نگراني گردد؛ زيرا اينگونه اختلافات فقهي، در ميان چهار مذهب اهل سنت نيز به وفور ديده مي شود به عنوان مثال، مالكي ها مي گويند: گذاشتن بيني بر سجدگاه، مستحب است در حالي كه حنابله آن را واجب مي دانند و ترك آن را از موجبات باطل شدن سجده مي شمارند. (18)
پی نوشتها:
1. سورة مباركة رعد/ آيه15
2. صحيح بخاري، كتاب الصلوه، ص91
3. بحار الانوار، ج 85، ص147، به نقل از "علل الشرايع"
4. سنن بيهقي، ج1، ص212، [باب التيمم بالصعيد الطيب]؛ صحيح بخاري، ج1، كتاب الصلاه، ص 91، اقتضاء الصراط المسقيم ابن تيميه)، ص332
5. كنزالعمال، ج7، ط حلب، ص 465، ح 19809، كتاب الصلوه، السجود و مايتعلق به
6. احكام قرآن، (جصاص حنفي)، ج3، ص209، طبع بيروت، باب السجود علي الوجه
7. سنن بيهقي، ج2، ص421، كتاب الصلوه ،باب الصلوه علي الخمره
8. سنن بيهقي، ج2، ص421، كتاب الصلوه ، باب الصلوه علي الحصير
9. سنن بيهقي، ج1، ص439، كتاب الصلوه، باب ما روي في التعجيل بها في شده الحر
10. الطبقات الكبري، ج6، ص79، ط بيروت، در احوالات مسروق ابن اجدع
11. براي آگاهي بيشتر به شواهد ديگر، به كتاب "سيرتنا"، نگارش علامه اميني، مراجعه شود
12. سنن بيهقي، ج2، ص105، ط 1 (حيدرآباد دكن)، كتاب الصلوه، باب الكشف عن السجده في السجود.
13. ازرقي، اخبار مكه، ج3، ص151
14. سنن بيهقي، ج2، ص105
15. سنن بيهقي، ج2، ص105
16. وسائل الشيعه، ج3، ص593، كتاب الصلوه، ابواب ما يسجد عليه، جديث7
17. وسائل الشيعه، ج3، ص591، كتاب الصلوه، ابواب ما يسجد عليه، حديث1
18. الفقه علي المذهب الأربعه، ج1، ص161، طبع مصر، كتاب الصلوه، مبحث السجود
برگرفته از كتاب شيعه پاسخ مي دهد، تأليف: سيد رضا حسيني نسب، زير نظر آيت الله جعفر سبحاني
www.eporsesh.com
نسخه چاپی