يکشنبه، 28 دی 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

اهل سنت معتقدند در جريان غدير حديث «من کنت مولاه فهذا علي مولاه» ادامه دارد که شيعه از ترس روشن شدن حقيقت آن را پنهان کرده است؟


پاسخ :
بر هيچ متتبّع منصف پوشيده نيست که حديث شريف غدير از احاديث صحيح و متواتر است، و از يکصد و ده نفر صحابي، و هشتاد و چهار تن تابعي نقل شده، و اکثر محدثين و مفسرين و متکلمين و مورخين از شيعه و سني آن را در کتاب هاي خود آورده اند، و جمعي از بزرگان محققين پيرامون اين حديث کتاب هاي مستقل وجداگانه در مجلدات متعدد تأليف نموده اند، و بسياري از بزرگان و حفّاظ اهل سنت به صحت وکثرت طرق، بلکه متواتر لفظي و يا معنوي آن اعتراف نموده اند، چنان که مير حامد حسين در عبقات الانوار وعلامه اميني در الغدير، گفتار قريب به چهار صد نفر از آنها را به طور مفصل و مشروح نقل کرده اند.[1]
با کمال تأسف حديثي که در طول چهارده قرن از مشهورترين احاديث بوده و مورد تأييد بزرگان و حفاظ هر عصر قرار گرفته، هنوز تعصب و بي انصافي باعث مي شود که جمعي از اشعه ولايت، دور، و از درک حقيقت و فضيلت مهجور، گرد و غبار عناد را برانگيزانند، تا بلکه فضاي معنويت را تيره و تار و در نتيجه مردم را از پرتو نور ولايت و امامت محروم سازند، از اين روي مي گويند که شيعه از ترس روشن شدن حقيقت ادامه حديث من کنت مولاه فهذا علي مولاه، را پنهان کرده است.
اينجا جا دارد به منظور روشن شدن پاسخ، از آقايان پرسيد که آيا زحمت تحقيق و مطالعه خطبه غدير را در منابع شيعه به خود نمي دهند؛ يا تعصب و عناد مانع از ديدن حق و پذيرفتن آن است؟ در غير اين صورت، بسيار شگفت آور است کساني که خود از ترس روشن شدن حقيقت از مجموع خطبه مفصل رسول اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ اسلام در روز غدير، بخشي از يک فراز آن خطبه را در کتاب هاي خود آورده اند، نسبت ترس و پنهان کردن ادامه حديث را به کساني بدهند که آن خطبه نوراني را که مشتمل بر 55 فراز است، به تمام و کمال در منابع خود ثبت و ضبط کرده اند.
اينک به منظور آشکار شدن حقيقت به ادامه حديث غدير و جملاتي از فرازهاي ديگر خطبه اشاره مي شود:
رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در فراز دوازدهم از خطبه فرمود: معاشر الناس: تدبرّوا القرآن و افهموا آياته و انظروا الي محکماته و لا تتّبعوا متشابهه فوالله لن يبين لکم زواجره و لا يوضح لکم تفسيره الا الذي انا آخذ بيده و مصعده الي و شائل بعضده و معلمکم انّ من کنت مولاه فهذا علي مولاه، و هو علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ اخي وصيّ و موالاته من الله عزوجل انزلها عليّ؛ اي مردم در قرآن تأمل کنيد و به آيات آن پي ببريد و در محکماتش دقت نمائيد از متشابهاتش بپرهيزيد. به خدا سوگند هيچ کس مشکلات آن را براي شما نمي سازد و تفسيرش را براي شما آشکار نمي سازد، و تفسيرش را براي شما شرح نمي دهد مگر آن که نزد من است و دستش در دستم قرار دارد ـ و بازوي علي ـ عليه السلام ـ را گرفت و بلند کرد و به شما اعلام مي کنم که هر کس من مولاي اويم، اين علي مولاي اوست. و او علي فرزند ابوطالب ـ عليه السلام ـ و برادر و وصي من، و کسي است که دوستي اش از سوي خداي عزوجل بر من فرود آمده است.
در فراز سيزدهم مي فرمايند: معاشر الناس: انّ عليا و الطيبين من ولدي هم الثقل الاصغر و القرآن الثقل الاکبر و کل واحد متبي عن صاحبه و موافق له لن يفترقا حتي يردا علي الحوض، هم امنا الله في خلقه و حکمائه في ارضه، الا و قد اديت، الا و قد بلغت الا و قد اسمعت الا و قد اوضحت الا و ان الله عزوجل قال و انا قلت عن الله عزوجل، الا انه ليس امير المؤمنين علي ـ عليه السلام ـ غير اخي مورد، و لا تحّل امرة المؤمنين بعدي لاحد غيره؛ اي گروه مردم، علي و پاکان از فرزندان من، ثقل اصغراند، و قرآن ثقل اکبر است. هر يک از آنان نشان دهنده و موافق ديگري است، اين دو از هم جدا نمي شوند، تا اين که در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. آنان امناي الهي در بين مردم و حکمرانان او در زمين اند. هشدار، که من رسالت خود را انجام دادم، آگاه باشيد که من پيغام الهي را رساندم، بدانيد که من فرمان خدا را به شما خبر دادم، هشدار که من مطلب را آشکار نمودم، آگاه باشيد که آنچه خداي عزوجل فرمود، از سوي او براي شما گفتم. بدانيد که جز اين برادر من، کسي اميرمؤمنان نيست، و پيشوايي مردمان، جز براي او روا نباشد.
در فراز چهاردهم مي فرمايد: معاشر الناس: هذا علي اخي و وصّي و واعي علمي و خليفتي علي امتي و علي تفسير کتاب الله عزوجل والداعي اليه و العامل بما يرضاه... اقول، و ما يبّدل القول لديّ بامر ربّي، اقول اللّهم وال من والاه و عاد من عاداه و العن من انکره و اغضب علي من جحده حقّه؛ اي گروه مردم، اين علي، برادر، وصي، و حافظ علم من، و جانشين من براي امت است، و طبق تفسير کتاب خدا عمل مي کند و دعوت کننده به سوي آن است. و آنچه را خشنودي خدا در آن است انجام مي دهد... آنچه مي گويم به فرمان پروردگار تغيير نخواهد کرد. مي گويم: خدايا، دوستداران علي را دوست بدار و دشمنانش را دشمن، بر انکار کنندگان او نفرين فرست و تکذيب کنندگان حقش را مورد خشم و غضب خود قرار ده.[2]
با توجه به آنچه که در ادامه حديث غدير آمده است و به عنوان نمونه به آن اشاره شد، به خوبي معلوم و آشکار است، که اهل سنت ادامه حديث غدير، بلکه خطبه غدير را، از ترس آشکار شدن حقيقت، پنهان و انکار کرده اند.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ الغدير، علامه اميني.
2ـ امام شناسي، علامه سيد محمد حسين طهراني، ج2.
2ـ شب هاي پيشاور، سيد محمد سلطان الواعظين.

پی نوشتها:
[1]. رضواني، علي اصغر، شيعه شناسي، قم، انتشارات مشعر، 1384ش، ص635.
[2]. طبرسي، احمد بن علي، احتجاج، ترجمه جعفري، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1385ش، ج1، ص118ـ145.
منبع: اندیشه قم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.