دوشنبه، 29 دی 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

مشکوة يعني چه؟ چرا در احاديث گاهي به پيامبر اسلام (ص) و گاهي به حضرت زهرا (س) نسبت داده شده است؟


پاسخ :
واژه «مشکوة» در سوره نور آيه 35 مطرح شده که مي فرمايد: «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کمِشْکاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ ...؛ خدا نور آسمان ها و زمين است. مثل نور در چراغداني است که در آن چراغي باشد...».
واژه «مشکوة» به معناي طاقچه و شکاف منفذ و روزنه اي است که در ديوار خانه مي سازند، تا چراغ خانه را در آن بگذارند و اين غير از فانوس است.[1]
درباره آيه فوق حديثي از امام صادق ـ ـ عليه السلام ـ ـ نقل شده که فرمود: «آن مثلي است که خداوند براي ما زده است، پيامبر و امامان ـ عليهم السلام ـ از دلالتهای آيات الهي هستند».[2]
در حديث ديگري نقل شده که: «مشکوة، فاطمه و مصباح، امام حسن و زجاجه، امام حسين و شجره مبارکه، ابراهيم ـ عليهم السلام ـ است».[3]
سؤالي که مطرح است چرا در روايات تفسيرهاي مختلفي شده است؟
در پاسخ بايد گفت: قرآن کريم همان طور که داراي ظاهر است همچنين داراي باطني نيز مي باشد و روايات اسلامي اين حقيقت را تاييد کرده اند. درباره اين که منظور از باطن قرآن چيست، نظرات مختلفي وجود دارد از جمله:
1. باطن به معناي تأويل است. چنان که فضيل بن يسار مي گويد: از امام باقر ـ عليه السلام ـ درباره روايتي پرسيدند که مي گويد: هيچ آيه اي در قرآن نيست مگر اين که ظهر و بطن دارد. حضرت فرمود: «ظهر آن تنزيل آن و بطن آن تآويل آن مي باشد». برخي از آيات قرآن درباره امور گذشته است و برخي درباره چيزهايي مي باشد که هنوز پديد نيامده است اين حقايق، همچون جريان خورشيد در بسترش جريان دارد، چون تأويل برخي از اين بطون فرا رسد، درباره مردگان جاري خواهد بود همان گونه درباره زندگاني جريان دارد، خداوند متعال فرموده است: «تأويل آن را جز خدا و راسخان در علم نمي دانند» ما آنها را مي دانيم.[4]
2. باطن به معناي «جري و انطباق» باشد که بر اين معنا نيز رواياتي وارد شده است، چنان که حمران بن اعين مي گويد: از امام باقر ـ عليه السلام ـ در باره ظهر و بطن قرآن پرسيدم، حضرت فرمود: ظهر قرآن، کساني هستند که در باره آنان نازل شده است، و بطن قرآن کساني هستند که به شيوه آنان رفتار کرده اند آن چه در باره آنان بوده در مورد اينان نيز صدق مي کند.[5]
علامه طباطبايي(ره) مي گويد: «اين که در روايت درباره قرآن کريم آمده است: (همچون خورشيد و ماه، سير و جريان دارد) مي رساند که: سير و جريان قرآن در تنزيل و تأويل هر دو خواهد بود، سير و جريانش در ناحيه (تنزيل) همانا انطباقي است که کلام به مصاديق خود پيدا مي کند، و به عبارت ساده تر سير و جريانش در ناحيه تنزيل، همان مطالبي است که در اصطلاح اخبار نامش را (جري) نهاده اند».
مرحوم علامه طباطبايي(ره) سپس مي گويد: «ظاهر همان معناي آشکاري است که در ابتداي امر از آيه به دست مي آيد، و باطن آن معنايي است که در زير پوشش ظاهر قرار دارد، چه يک معنا باشد و چه معاني زيادي، چه معناي نزديکي باشد يا معاني دوري که نيازمند به واسطه باشد».[6]
در نتيجه روايتي که در باره مشکوة صادر شده از باب مصاديق و يا جري و تطبيق مي باشد.یعنی بیان و تطبیق بر یکی از مصادیق است، البته برترین مصداق.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ تفسير نمونه، ناصر مکارم شيرازي، تهران، دارالکتب الاسلاميه، ج1، ص19ـ30 و ج23، ص133 و ج26، ص11 و... .
2ـ تفسير نور، محسن قرائتي، قم، مؤسسه در راه حق، ج2، ص16.
3ـ علوم قرآني، محمد هادي معرفت، قم، مؤسسه انتشاراتي التمهيد.
4ـ ظاهر قرآن ـ باطن قرآن، سيد محسن ميرباقري، انتشارات رايزن.

پی نوشتها:
[1]. راغب اصفهاني، مفردات، ذيل واژه مشکوة.
[2]. طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، ذيل آيه بحث روايي.
[3]. قرشي، علي اکبر، احسن الحديث، تهران، انتشارات بنياد، ج7، ص223.
[4]. الطوسي، محمد بن جرير، التبيان في تفسير القرآن، بيروت، داراحياء التراث العربي، ج1، ص9.
[5]. بحارالانوار، همان.
[6]. طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، تهران، دارالکتب الاسلاميه، ج3، ص74.
منبع: اندیشه قم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.