شنبه، 25 بهمن 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

چرا با ولايتعهدي در زمان يزيد مخالفت شد ولي در زمان مأمون اين مخالفت با ولايتعهدي امام رضا (ع) نشد؟


پاسخ :
مخالفت با يزيد هم به خاطر فسق و اعمال ناشايست او بود و هم به خاطر خود عنوان «ولايتعهدي». هرچند به مسئله «ولايتعهدي» (طبق فرمايش شهيد مطهري كه به آن اشاره خواهد شد) فقط عدة خاصي همانند امام حسين ـ عليه السّلام ـ توجه داشتند و با آن مخالفت مي كردند. ثانياً: با ولايتعهدي امام رضا ـ عليه السّلام ـ هم مخالفت صورت مي گرفت هم شيعيان (علويان) به امام ـ عليه السّلام ـ اعتراض مي كردند و هم عباسيان به مأمون اعتراض داشتند، علاوه بر اينكه امام رضا ـ عليه السّلام ـ هم خودشان به اين عنوان اعتراض داشتند. معاويه در سالهاي پاياني عمرش مسئله ولايتعهدي يزيد (لعنت الله عليهما) را علني ساخت؛ در منابع اهل سنت گزارش شده : «معاويه در سال 56 هـ بيعت با يزيد را رسماً اعلان كرد. جشن هاي انتخاب او در دمشق برگزار شد. و فقط جاي حجاز در اين مشاركت خالي بود.»[1] اين اقدام دقيقاً بر خلاف صلح نامه اي بود كه بين معاويه و امام حسن ـ عليه السّلام ـ به امضا رسيده بود در اين صلح نامه آمده است: «معاويه هيچ كس را به وليعهدي نصب نكند و كار خلافت را به شورا واگذارد...»[2]
«مدينه بيش از ديگر شهرهاي اسلامي با جريان ولايتهدي يزيد مخالف بود. حسين بن علي، عبدالله بن زبير و عبدالله بن عمر زمينه چيني براي خلافت يزيد را رد كردند، آنها قائل بودند كه اگر خلافت موروثي است پس ايشان بيشتر از يزيد استحقاق خلافت دارند و اگر دليلِ گزينش خليفه انتخاب افراد برتر است پس يزيد از اين حق دور خواهد شد به علت اينكه هيچ صفت مطلوبي در او وجود ندارد.»[3] امام حسين ـ عليه السّلام ـ در حضور معاويه علناً به فسق يزيد اشاره كرد و او را لايق مقام خلافت ندانست. امام حسين ـ عليه السّلام ـ در جواب معاويه كه يزيد را برتر از آن حضرت معرفي كرد، فرمود: «سخن به انصاف گوي اي معاويه! آن كيست كه امت جدّ مرا بهتر از من باشد؟ يزيد خمّارِ فاسقِ فاجر را بهتر از من مي گويي؟»[4]
شهيد مطهري (ره) گفته است كه آن زمان هنوز فقط عدة كمي كه خطرات «ولايتعهدي» را درك مي كردند با اين عنوان مخالف بودند ايشان مي نويسد: «آن وقت[5]هنوز ديگران به خطرات اين مطلب «ولايتعهدي» توجه نكرده بودند فقط عدة كمي توجه داشتند و اين بدعتي بود كه براي اولين بار در دنياي اسلام به وجود آمد و علّت آن عكس العمل شديد امام حسين ـ عليه السّلام ـ نيز همين بود كه بي اعتباري و بدعت بودن و حرام بودن اين كار را مشخص كند، كه كرد.»[6] در زمان مأمون هم با ولايتعهدي امام رضا ـ عليه السّلام ـ مخالفتهايي صورت گرفت. بعد از اينكه مأمون آن حضرت را وادار به پذيرش اين مسئوليت كرد اين سؤال براي علويان و شيعيان هم بوجود آمده بود كه چرا حضرت ولايتعهدي مأمون را پذيرفته است. آنها مي گفتند: «شما با آن همه اظهار زهد در دنيا چرا ولايتعهدي مأمون را پذيرفتيد. امام رضا ـ عليه السّلام ـ مي فرمود: «خدا مي داند كه من از اين امر چقدر كراهت داشتم من چون بين قبول اين امر و كشته شدن مخير شدم، قبول اين امر را بر قتل ترجيح دادم»[7] و يا در موردي ديگر ابن عرفه، از حضرت پرسيد: اي فرزند رسول خدا ! به چه انگيزه اي وارد ماجراي وليعهدي شدي؟ امام پاسخ داد: به همان انگيزه اي كه جدم علي (ع) را وادار به ورود در شورا نمودند.[8] علاوه بر اينكه مأمون با مخالفت عباسيان نيز روبرو شد. محمد سهيل طقوش مي نويسد: «از جنبه نتايج ولايتعهدي شايد آشكارترين آن انتقال خلافت اسلامي از خاندان عباسي به خاندان علوي و واكنش شديد در بغداد و برخي از شهرهاي بزرگ باشد كه گرايش منفي در مقابل اين رخداد داشتند و به گونه اي كه اهالي محله حربيه بغداد با ابراهيم بن مهدي بيعت كردند.[9] «استاندار عباسي بصره اسماعيل بن جعفر بن سليمان بن علي، اقدام خليفه را مردود شمرد. و آن را به منزله خروج از خاندان عباسي تلقي كرد و از پوشيدن لباس سبز خودداري كرد و بركناري مأمون را اعلان كرد.»[10] اين مخالفت به گونه اي بود كه «وقتي مأمون به بغداد رسيد و عمق احساسات پنهاني بني عباس را در مقابل علويان درك كرد لباس سبز را از تن بيرون كرد، و لباس سياه (كه مشخصه عباسيان بود) پوشيد»[11]
شهيد مطهري (ره) قائل است كه شخص امام رضا ـ عليه السّلام ـ هم با استفاده مأمون از عنوان ولايتعهدي مخالف بود. ايشان مي نويسد: «در كلمات امام رضا ـ عليه السّلام ـ است كه اصلاً خودِ اين عنوان «ولايتعهد» عنوان غلطي است چون معني ولايتعهد اين است كه حق مال من است و من زيد را براي جانشيني خودم انتخاب مي كنم و آن بياني كه حضرت فرمود: اين (خلافت) مال توست يا مال غير تو و اگر مال غير است تو حق نداري بدهي، شاملِ ولايتعهد هم هست»[12]
نتيجه گيري:
نتيجه : مخالفت با فسق يزيد در آن زمان بيشتر از مخالفت عنوان ولايتعهدي بود چرا كه مسئله ولايتعهدي و موروثي شدن خلافت ، امر جديد و به گفته شهيد مطهري (ره) بدعتي بود كه تنها افراد خاصي همانند امام حسين ـ عليه السّلام ـ از ماهيت آن آگاه بودند. علاوه بر اينكه با ولايتعهدي امام رضا ـ عليه السّلام ـ هم مخالفتهاي زيادي صورت گرفته است علاوه بر اينكه ايشان خودشان به اين عنوان و منصب اعتراض داشتند، و به اكراه آن را پذيرفتند، علويان و عباسيان هم با اين مسئله مخالفت مي كردند.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. حیات فکری سیاسی امامان شیعه ؛رسول جعفریان .
2. زندگی چهارده معصوم؛ عماد زاده .

پی نوشتها:
[1] . الكامل، ابن اثير، ج 3، بيروت، دارالكتاب العربي، 1420، ص 130.
[2] . ابن اعثم كوفي، الفتوح، ترجمة محمد مستوفي هروي، چ 1، تهران انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، سال 1372، ص 765.
[3] . محمد سهيل طقوش، دولت امويان، ترجمة حجت الله جودكي، قم، پژوهشكده حوزه و دانشگاه 1380، ص 34.
[4] . ابن اعثم كوفي، پيشين، ص 802.
[5] . زماني كه معاويه يزيد را به عنوان وليعهد خود مطرح ساخت.
[6] . شهيد مطهري، سيري در سيره ائمه اطهار، چ 27، تهران، صدرا، 1384، ص 207.
[7] . علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 49، ص 130.
[8] . شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا، ج 2، تهران، دارلكتب الاسلاميه، ص 141.
[9] . محمد سهيل طقوش، دولت عباسيان، ترجمة حجت الله جودكي، چ اول، قم، پژوهشكده حوزه و دانشگاه، 1380، ص 128 به نقل از طبري، ج 8،
ص 554.
[10] . يعقوبي، تاريخ اليعقوبي، ج 2، بيروت مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، سال 1413، ص 402.
[11] . محمد بن جرير طبري، تاريخ طبري، ج 13، ترجمة ابوالقاسم پاينده، تهران، نشر اساطير، 1364، ص 5683.
[12] . شهيد مطهري، پيشين، ص 207.
منبع: اندیشه قم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما