شنبه، 23 اسفند 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

چرا امام حسين(ع) از شير شتران براي رفع تشنگی استفاده نكرد؟


پاسخ :
در پاسخ به اين سوال كه چطور با وجود شترانی كه داشته اند تشنه بوده اند بايد گفت:
اولا موضوع تشنگى و عطش امام حسين(ع) و اصحابشان در كربلا حقيقتي است كه نه تنها مورخان (در اين مورد علاوه بر منابع متعدد تاريخى، مي‌توان به انبوهى از ادبيات شكل گرفته پس از واقعه كربلا نيز اشاره كرد؛ يعنى، موضوع به قدرى مسلّم و جدّى بوده است كه، شاعران نامدار، براساس آن شعر سروده ‏اند. (1) حتي امام زمان (عج) نيز در زيارت ناحيه مقدسه به آن اشاره نموده، مي‌فرمايند:«فَمَنَعُوكَ الماءَ وَ وُرُودَه»«پس آب و ورود بر آن را بر تو ممنوع كردند». براى كسى كه اندكى در منابع تاريخى و ادبى سير كند، ترديدى باقى نمى‏ماند كه يكى از ويژگى‏ هاى واقعه عاشورا، محدوديت آب براى اهل بيت(ع) بوده است. مدّت زمان محاصره و قطع راه ارتباط با آب از روز هفتم محرم بوده است؛ و در اين فاصله امام حسين(ع) به طرق گوناگون آب مورد نياز اردوي خويش را تامين مي‌كرده است. بنابر روايت ابن اعثم و ابن شهراشوب، امام حسين(ع) در جلوي خيمه چاهي حفر كرد كه آب گوارايي داشت. ابن اعثم در اين باره اظهار مي دارد كه: «چون عطش بر ايشان غالب گشت، حسين(ع) تبري برگرفت و از سمت خيمه زنان، نوزده گام به سوي قبله رفت، و زمين را كند. چشمه آبي ظاهر شد، ‌آبي گوارا و شيرين. سپس به اصحابش دستور داد آب بخورند و مشك‌ها را پر كنند»(2)
حفر چاه با آبي گوارا به دست مبارك امام با توجه به مقام امامت آن حضرت امري طبيعي بود؛ زيرا بنابر رواياتي، مردم آن عصر بين آن حضرت و گوارايي و بركت آب، ارتباطي معنادار قايل بودند. بنابر روايت ابن عساكر امام حسين هنگامي كه از مدينه به مكه مي‌رفتند با عبدالله بن مطيع برخورد كردند كه در حال حفر چاهي بود. ابن مطيع به امام عرض كرد: «اين چاه را من به آب رسانده ام و امروز ابتداي آب دهي آن است كه با دَلْو خارج مي‌شود پس اي كاش براي ما در آن از خدا بركت مي‌خواستي». امام فرمودند: «‌از آب آن بياور»‌ وي نيز چنين كرد و آن حضرت آشاميد و مضمضه نمود سپس آب را به چاه برگرداند. پس آب چاه گوارا و زياد شد»(3)
در نتيجه امام حسين وقتي كه مشاهده كرد كه دشمن بين او و آب حايل شده است آب مورد نياز اردوي خود را تا قبل از روز نهم از طريق حفر چاه تامين نمود. و اين مطلب‌ از گزارشي كه براي عبيدالله بن زياد فرستاده‌اند به خوبي معلوم مي‌شود. او طي نامه‌اي به عمر سعد مي‌نويسد: «اما بعد به من چنان رسانيده اند كه حسين و ياران او چاه كنده و آب بر مي‌دارند، لذا آنان را هيچ فروماندگي نيست. چون بر مضمون نامه وقوف يابي بايد كه حسين و ياران او را از كندن چاه منع كني و نگذاري كه به آب دست يابند(4).
نقل شده پس از اين كه همه از آب چاه استفاده كردند حضرت اين چاه را پوشاند و ديگر از آن استفاده نكرد.
ثانيا علاوه بر مطالبي كه عرض شد بايد گفت در هيچ يك از منابع تاريخي به اين مطلب نيز اشاره اي نشده است كه حضرت و ياران و اهل بيتش براي رفع تشنگي از شير شتر استفاده كرده باشد. با اين حال اگر هم فرض كنيم بتوانند از شير شتر استفاده كنند بايد گفت چطور امكان دارد اين تعداد انساني كه در روز عاشورا چه از ياران و چه از اهل بيت حضرت كه بيش از دويست نفر بوده اند همگي بتوانند از شير چند شتري كه همراه حضرت بودند سيراب شوند با توجه به اينكه تنها شتر ماده مي تواند شير دهد و معلوم نيست كه چه تعداد از شترهايي كه به همراه آنان بوده است ماده بوده اند گو اينكه براي رفع تشنگي هيچ چيز جاي آب را نمي گيرد.
به هر حال دست ناپاك شبهه گران و بي دينان امروزه همان كاري را مي كند كه مزدوران و ايادي يزيد و ابن زياد و عمر سعد در واقعه جانسوز كربلا با امام حسين عليه السلام و ياران و اهل بيت پاكش انجام داد و هنوزهم صداي ناله جانسوز هل من ناصر ينصرني سيد الشهداء به گوش مي رسد و اين ما هستيم كه در آزمون بزرگ ديگري به سر مي بريم كه مهمترين و سخت ترين آزمون آن، ميزان ارادت و جان نثاري ما در نگاه داشت اين واقعه جانسوز و ياد آن مظلوم تاريخ مي باشد.

پي نوشتها:
1. براى مطالعه بيشتر ر.ك: 1- طبرى، تاريخ الامم والملوك، (م310)ترجمه ابو القاسم پاينده، تهران، اساطير، چ پنجم، 1375ش، ج7، ص 2963 به بعد؛ 2- ابوالفرج اصفهانى، مقاتل الطالبيين، (م 356)، تحقيق سيد احمد صقر، بيروت، دار المعرفة، بى تا، ص84 به بعد؛ 3- أبو الفداء اسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقى، 4- البداية و النهاية، (م 774)، بيروت، دار الفكر، 1407ق، ج8، ص 174 به بعد؛ 5- سيد ابن طاووس، اللهوف في قتلى الطفوف، قم، انوارالهدي، 1417ق، ص47 به بعد؛ 6- ابن قولويه قمي، كامل الزيارات، تحقيق: جواد قيومي، نشرالفقاهه، 1417ق؛ 7- علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 45، ص 149 - ج 101، ص 46)
2. ابن اعثم كوفي، كتاب الفتوح، مصحح: طباطبايي مجد، مترجم: مستوفي هروي، آموزش و پرورش، تهران، 1372ش، ص 893؛ ، ابن شهراشوب، مناقب آل ابي طالب،مصحح: رسولي محلاتي، موسسه انتشارات علامه، بي‌تا، ج4، ص50
3. ابن عساكر،‌ ترجمه الامام الحسين من تاريخ مدينه دمشق،‌ مصحح: محمودي، موسسه المحمودي للطباعه و النشر،‌ بيروت، 1398ق،‌ ص 155. اين امر در مورد ساير ائمه نيز صادق است كه در اين مورد مي‌توان به روايات شيخ صدوق و ابن شهراشوب اشاره نمود
4. ابن اعثم كوفي، كتاب الفتوح، مصحح: طباطبايي مجد، مترجم: مستوفي هروي، آموزش و پرورش، تهران، 1372ش، ص 893
منبع:سایت انوار طاها


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.