سه‌شنبه، 28 دی 1395
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

منش و رفتار رهبر معظم انقلاب در مقابل ادبیات چگونه است؟


پاسخ :
پاسخ از آقای ابوالفضل زرویی نصرآباد:

اینکه می‌خواهم بگویم تنها یک خاطره نیست، بلکه برای بنده یک الگوست. ما شاعران و نویسنده‌ها به یکدیگر کتاب هدیه می‌دهیم. من گاهی اوقات دوستی را می‌بینم می‌گوید فلان کتاب من را خوانده‌ای؟ می‌گویم بله، کلی هم لذت بردم. بعد به ذهنم فشار می‌آورم بیتی، مصرعی یادم بیاید یا یک سرفصلی از قصه‌اش بگویم که آن دوست باورش شود من کتابش را خواندم. واقعیت این است که خیلی وقت‌ها واقعاً نخوانده‌ام. چند وقت پیش با گروهی از دوستان خدمت آقا بودیم. تعدادی از دوستان نویسنده بودند و داشتند در مورد کتاب‌هایشان صحبت می‌کردند. یکی از دوستان داستان‌نویس بالغ بر چهل پنجاه کتاب از آثارش را آورده بود. با اینکه بنده دوست ایشان هستم، شاید تا به حال ده دوازده کتاب از ایشان بیشتر نخوانده بود. آن‌هم با این وقت آزادی که من دارم و هیچ مقام سیاسی یا اداری دیگری ندارد. آن دوست بنده، یک یک کتاب‌ها را برمی‌داشت تا معرفی کند به آقا. اما همین‌ که موضوع کتاب را می‌گفت، آقا می‌گفتند بله این کتاب را خوانده‌ام و توضیحاتی درباره‌ی محتوای کتاب می‌دادند. هر کتابی را که اسم می‌برد، آقا دلیل می‌آوردند که خوانده‌اند. حتی کتابی بود که در سال ۶۳، تنها ۱۲۰۰ نسخه از آن منتشر شده بود و خود نویسنده هم دیگر آن کتاب را نداشت، اما آقا آن را هم خوانده بودند و درباره‌ی آن تحلیل داشتند. این‌طور نبود که مثلاً به‌تعریف بگویند اتفاقاً شما همه‌ی کارهایت خوب است، بلکه تحلیل و توضیح داشتند.

یا خیلی از وقت‌ها که در شب شعر نشسته‌ایم، دوستمان روی سن رفته‌ و شعر خوانده است و بنده سرم را تکان داده‌ام، اما فکرم جای دیگری بوده است. وقتی هم شعرش را خوانده و پایین آمده است، گفته‌ام خیلی حظ بردم، خیلی خوب بود. ولی وقتی به انصافم رجوع می‌کنم، می‌بینیم حواسم زیاد نبوده است. تازه بنده که زیاد دغدغه‌ی جهانی ندارم و فکرم درگیر این است در راه بازگشت به خانه یادم نرود نان بخرم. اما رهبر این کشور با این همه دغدغه‌ی کشوری و امنیتی و جهانی، با آرامش در جلسه‌ی شعر می‌نشینند و درباره‌ی اشعار نیز دیدگاه‌های کارشناسانه ارائه می‌دهند. بنده شاید اگر این مسائلی که ایشان از آن مطلع هستند را بدانم، تا دو ماه اصلاً نتوانم غذا بخورم. اما این برای من اعجاب‌انگیز است که می‌بینیم تک‌تک بیت‌ها را ایشان با تمام وجود می‌شنوند. در جلسه‌ی شعر اتفاق می‌افتد لحظه‌هایی متوجه ظرایف و دقایق ابیاتی که در جلسه خوانده می‌شود، نیستیم یا چند بیت را هم متوجه نمی‌شویم، اما با خودمان می‌گوییم عیبی هم ندارد، مثلاً شعر ابوالفضل زرویی که شعر حافظ نیست، شعر حافظ را هم گاهی اوقات آدم می‌خواند دو خط وسطش را نمی‌فهمد. اما دیده‌ام در این جلسات شعر نیمه‌ی ماه مبارک رمضان، گاهی اوقات مثلاً یک جوان شهرستانی در حال خواندن شعری معمولی است، یک‌دفعه پچ‌پچ‌های می‌شود یا کسی می‌آید خبری به آقا می‌دهد و می‌رود، بعد آقا می‌گوید: ببخشید یک‌بار دیگر شما آن بیت را بخوانید. یعنی پس از یک روز روزه گرفتن و کار می‌بینید آقا کاملاً حواسشان به همه‌ی ابیات هست.

یک خاطره‌ی دیگر بسیار عجیب هم الآن یادم آمد. این را برای نمونه عرض می‌کنم که بدانید مداهنه نیست. سال ۸۵ شعری را خدمت رهبر انقلاب خواندم. شعر بلندی هم بود اتفاقاً. شعر کوتاهی نبود که با متوجه نشدن یک بیت، اتفاق خاصی رخ دهد. در ضمن اواخر جلسه هم بود و همه خسته بودند. در این شعر بیتی هست که در زمان سرودن آن متوجه این ایراد شدم، ولی چون شعر روزانه‌ای بود که در یک روزنامه‌ای چاپ می‌شد، با خودم گفتم کسی متوجه این ظرایف نمی‌شود. آن نکته این بود که «ی نکره» را نمی‌توان با «ی نسبت» یا «ی مصدری» هم‌قافیه کرد. این نکته را خیلی از دوستان شاعر هم نمی‌دانند. شاید حدود نود درصد این قاعده را ندانند. حالا من تازه با افتخار می‌گویم که این نکته را می‌دانم، ولی در آن مورد خاص چون کار روزانه بود و فرصت زیاد نبود، مته به خشخاش نگذاشتم و از آن عبور کردم. پس از انتشار هم به‌دلیل برهم نخوردن اجزای شعر، از اصلاح آن صرف‌نظر کردم. شعر درباره‌ی انتخاب یک مدیر جدید بود و در آن بیت چنین گفته بودم: «انتخاب شما ربوبی بود/ چقدر انتخاب خوبی بود». خوب اینجا ایراد قافیه دارد. «ربوبی» یعنی ربانی، پس آن مصرع دیگر باید «خوبی» باشد، یعنی خوب بودن. دقیقاً وقتی من این بیت را خواندم، تند هم داشتم می‌خواندم، آقا متوجه شدند و گفتند خوبی بود؟ گفتم بله و سریع ادامه دادم که آبرویم نرود، چون اگر مکث می‌کردم ایشان مجبور بودند توضیح دهند آن «ی» با این «ی» فرق دارد. خیلی از بچه‌هایی که آنجا بودند حتی متوجه این اشاره‌ای که ایشان کرد و بله‌ای که من گفتم برای حفظ آبرو نشدند.

یا خیلی اوقات آقا، وقتی شاعران در حال خواندن شعر هستند، قافیه‌ی ابیات را زودتر از شاعر حدس می‌زنند و می‌گویند. به‌نظرم این خیلی شجاعت و تسلط بر ادبیات می‌خواهد، چون ممکن است در صورت خطا، آبروی آدم برود. اما ایشان آن‌قدر تسلط بر ادبیات دارند که این کار را می‌کنند.

من از زبان کسانی شنیده‌ام که واقعاً در ادبیات حرفشان و نظرشان برای من سند است؛ کسانی که شاید از نظر ظاهری هیچ نسبتی با امام یا ولی نداشته باشند. اما همین افراد درخصوص شناخت آقا درباره‌ی موسیقی و ادبیات متفق‌القول هستند که ایشان در این زمینه واقعاً تافته‌ی جدابافته است. تعارف نیست. من به‌اندازه‌ی سواد خودم عرض می‌کنم. واقعاً هرکسی هم جز این بگوید، دارد بی‌انصافی می‌کند. نظرات ایشان هم در مورد موسیقی برای من خیلی جالب و جذاب بوده است، هم در مورد ادبیات. این دو مورد واقعاً سندیت دارد.

منبع: khamenei.ir


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.