جمعه، 26 آبان 1396
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

اگر خدا خیر مطلق است پس چگونه از خیر مطلق شر مثل سیل و زلزله صادر می‌شود؟


پاسخ :
روشن است كه شر در مقابل خیر است؛ خیر در مورد ما انسان‏ها به چیزی گفته می‌شود كه با وجود ما هماهنگ بوده، مایه پیشرفت و بهره‌مندی و منفعت ما شود. در نتیجه شر چیزی است كه ناهماهنگ با وجود ما باشد. مایه ضرر و نقصان و زیان ما گردد؛ اما آیا شر امری وجودی است كه خلق شده باشد یا عدم وجود است و به لحاظ نبود خیری كه مد نظرمان است، عنوانی برای آن قرار داده‌ایم؟
شر امر وجودی نیست، بلكه به نوعی نبود یا منشا نبودی است؛ مثلا كوری، نبود بینایی است.
نادانی، نبود دانایی است. فقر، نبود دارایی است. موجودات شر موجوداتی هستند كه منشا فقدان می‌گردند؛ مثلا گزندگان با گزیدن سبب از دست دادن سلامتی و مرگ می‌شوند و گرنه شر به معنای چیزی كه در خارج وجود داشته باشد، بی معنا است. بنا براین، شر چیزی نیست تا مخلوق باشد و نیاز به خالق داشته باشد.(1)
اما می‌توان پرسید فارغ از این كه آنچه وجود دارد، چیست و چه نام و عنوانی دارد، چرا خداوند عالم را به گونه‌ای آفرید كه چنین مشكلات و نابسامانی‌هایی در آن وجود داشته باشد؟ قبول داریم كه شر در عالم نیست؛ اما یقینا برخی عوامل هستند كه مانع بهره‌مندی ما از همه خیرها و خوبی‌ها هستند؛ مانند: بیماری‌ها و یا حیوانات درنده یا حوادث ناگوار طبیعی مانند سیل و زلزله و ... چرا این‌ها در عالم قرار گرفت و خداوند، عالم را خالی از بدبختی‌ها و مشكلات و موانع خوشبختی خلق نكرد؟
در پاسخ می گوییم: اگر این‌گونه امور شر محسوب گردند، باید ببینیم كه این گونه امور حقیقتا چیستند؛ آیا این شرور كاملا شر هستند یا به نوعی خیر هم محسوب می‌شوند؟
در عالم شر مطلق وجود ندارد، زیرا بر حسب فرض خیر و شر بر سه گونه است:
أ) خیر مطلق كه هیچ گونه بدی در آن راه ندارد، مانند خداوند كه خیر مطلق است.
ب) شر مطلق كه هیچ گونه جهت مثبتی در آن وجود ندارد.
ج) خیر و شر نسبی كه بین دو قسم بالا است.
با تحقیق و تجربه می‌توان به یقین رسید كه هیچ موجودی در جهان هستی نیست كه شر مطلق بوده و هیچ جهت خیری در آن نباشد؛ در تفكر دینی، از شیطان شرتر سراغ نداریم، ولی شیطان شر مطلق نیست، بلكه برای آشكار شدن انسان‌های خدا ترس از غیر خدا ترسان، وجود این موجود دعوت كننده به گمراهی لازم است.
وقتی شیطان تمام توانش را برای گمراه كردن بنده به كار می‌گیرد و بنده خداترس با توكل و پناه بردن به خدا، از مبارزه با او سربلند بیرون می‌آید، ارزش بنده برای كائنات آشكار می‌گردد. شایسته این می‌شود كه خدا به بنده بر موجودات مباهات كند. بنابر این وجود شیطان به عنوان دام گمراهی بر راه مؤمن لازم آمد. از جهت این لزوم، شیطان از شر مطلق بودن خارج شد.
از نظر دیگر می‌توان دید كه غالب شرور "نسبی" هستند، یعنی به خودی خود بد نیستند، بلكه وقتی نسبت به چیزی سنجیده می‌شوند، شر به حساب می‌آیند. گرگ ذاتاً حیوان خوبی است كه دارای خلقتی عجیب و یكی از مخلوقات الهی است كه باعث تعادل چرخه طبیعت می‌شود. گرگ نسبت به ذات خود و مجموع نظام هستی مفید و خیر است. اگر گرگ با درختان، گیاهان و سنگ‏ها سنجیده شود، نسبت به آن‏ها هیچ گونه بدی ندارد، لكن نسبت به گوسفند یا انسان شر است.(2)
نیز عقرب و مارهای گزنده كه نیش آن‏ها برای جانداران مضر است، ولی برای خودش لازم است. مولوی می‌گوید:
پس بد مطلق نباشد در جهان / بد به نسبت باشد، این را هم بدان
زهر مار آن مار را باشد حیات / نسبتش با آدمی باشد ممات
پس در عالم، شر و بدی مطلق وجود ندارد. آنچه شر دانسته می‌شود، نسبی است، یعنی به نسبت با حیات موجودی مانند ما انسان‌ها بد و شر خوانده می‌شود، ولی به خودی خود خیر است، اما این كه چرا خداوند آن‏ها را آفریده است، مصالح و فواید بسیاری می‌تواند داشته باشد.
باید در مجموع جهان هستی سنجیده شود، یعنی فلسفه این گونه مشكلات و به اصطلاح شرور در زندگی را باید در نگاهی عمیق و گسترده كه دنیا و آخرت و فلسفه خلقت انسان و قرار گرفتنش در جهان ماده را مد نظر داشته باشد، مورد توجه قرار داد.
در این باره نسبت به انسان‏ها می‌توان گفت هدف این بوده كه آدمی دل بسته و اسیر زَرق و برق جهان نباشد. آن را جاودانه نپندارد، زیرا دل بستگی مانع تكامل انسان است. برخی از شرور و مصائب، شكننده تفاخر و غرور انسان‏ها هستند. خطراتی كه می‌تواند باعث غفلت فرد از حیات حقیقی آخرتی گردد و او را در دنیا و دنیا طلبی غرق نماید. اصولا شرور و مشكلات دارای آثار تربیتی فراوانی هستند، مانند شكوفایی استعداهای نهفته، زیرا انسان در پرتو مصائب و مشكلات، قوای ادراكی خود را به كار می‌اندازد و به قله‏های رفیع علم و آگاهی می‌رسد.
اگر سختی‏ها و محرومیت‏ها نبود، هرگز بشر از نردبان علم بالا نمی‏رفت. شرور در انسان روح مقاومت و پایداری را تقویت می‌كند. او را در برابر حوادث، صبور و بردبار بار می‌آورد. طوفان حوادث نمی‏تواند درخت و جود او را از جا بركند. نیز زندگی او را از یكنواختی بیرون می‌بَرد و او را از غفلت بیدار می‌كند.(3)
البته خداوند هیچ گاه سختی و بلا و مصیبت ما را نخواسته، باید تلاش كنیم با تلاش علمی و كوشش‌های اجتماعی جلوی بسیاری از بیماری‌ها و حوادث طبیعی را بگیریم. بلا بودن یک زلزله كوچک تنها به خاطر كمبود و رفتار ما در مقاوم سازی ساختمان‌ها و ... است.
سیل بزرگ با وجود سدهای محكم و سیل بندهای متعدد بزرگ‌ترین رحمت خداوند است، نه بلایی خانمان برانداز؛ همچنین آشوب‌ها و مشكلات بشر در غالب موارد مربوط به رفتارهای غیر عقلانی و غیر انسانی ما است و ربطی به خداوند ندارد.

پی نوشت‏ها:
1. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار (عدل الهی)، نشر صدرا، 1370 ش، ج 19، ص 216.
2. سبحانی، جعفر، الهیات و معارف اسلامی، نشر موسسه ا مام صادق(ع)، 1376 ش، ص 158.
3. مكارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، نشر مدرسه امیر المومنین، قم 1374 ش، ج 4، ص 123.

منبع: pasokhgoo.ir


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.