دوشنبه، 23 ارديبهشت 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

منشاء ایثار

پرسش :

چه چیز انسان را به ایثار و از خود گذشتگی وادار می کند؟


پاسخ :
پاسخ اجمالی:
«ایثار» این است که انسان کارى را بدون«چشم داشت» و انتظار عوض از فرد یا جامعه انجام دهد و در انجام عمل، محاسبات مادّى نادیده گرفته شود. عشق به چیزى یا کسى، گاهى به جایى مى رسد که انسان غیر معشوق را فراموش مى کند و حتی خویشتن را به دست فراموشى مى سپارد چه رسد به منافع خویش؛ اساساً در این حالت خود را نمى بیند و نمى شناسد تا چه رسد به لذّات مادّى و معنوى خود؛ و این همان چیزى است که گاهى از آن به مرحله«فنا» تعبیر مى شود .بسیارى از پیشوایان بزرگ ما در برابر ذات خداوند چنین حالى را داشتند.

پاسخ تفصیلی:
مى گویند تمام فعّالیّتهاى انسان به منظور به دست آوردن یک رشته منافع مادّى و روحى و یا دفع ضرر از ناحیه جسم و روان صورت مى گیرد، حتّى آن رشته از کارهاى انسانى مانند کمک به بینوایان و تربیت فرزندان که جنبه عاطفى و نوع دوستى دارد، باز از این اصل مستثنا نیست؛ زیرا انسان از طریق کمک و ابراز محبّت و علاقه به آنان، بر روان مضطرب خود آرامش بخشیده و خویشتن را از شکنجه وجدان که نتیجه مشاهده این مناظر رقتّبار است رها مى سازد.

با توجّه به این اصل که محرّک انسان در تمام فعّالیّتها و کارها، همان موضوع منفعت طلبى و سودجویى جسمى و روانى اوست، چگونه مى شود که برخى از کارها یک نوع ایثار و فداکارى و جانبازى و از خود گذشتگى شمرده مى شود؟

مهر و عاطفه مادر عالى ترین مظهر جانبازى و فداکارى است، در حالى که مادر از ابراز هر نوع مهر و علاقه به فرزند خویش لذّت مى برد و خوددارى از کمک و تربیت کودک او را شکنجه مى دهد و ناراحت مى سازد ـ مع الوصف ـ چگونه مى توان مهر مادر را عشق پاک و دور از هر نوع آلایش شمرد و عمل او را یک نوع جانبازى و فداکارى صد در صد نامید؟

جواب: این پرسش را مى توان از دو راه پاسخ داد:
1ـ مقصود از «ایثار» و «فداکارى» این است که انسان کارى را بدون «چشم داشت» و انتظار عوض از فرد یا جامعه انجام دهد، در برابر آن کارى که جنبه معامله و معاوضه دارد و شخص به منظور کسب منافع مادّى زیر بار عمل مى رود.
فرض کنید مردى است که از مشاهده مناظر رقّت بار بینوایان و یتیمان، سخت رنج مى برد و یا از کمک به این گروه خوشحال و شادمان مى گردد، هر گاه همین فرد بدون ریا و تظاهر، قسمتى از زندگى خود را که از آن نیز بى نیاز نباشد در اختیار این گروه بگذارد، در این موقع این عمل را «ایثار» و از خود گذشتگى مى نامند؛ درست است که این کار او را از ضربات شکننده وجدان آزاد مى سازد و به زندگى او نشاط و شادى مى بخشد، امّا چون او در این کار محرّک مادّى و سود دنیوى ندارد و حسّ مقابله و معاوضه او را بر این کار وادار نساخته است، از این نظر یک چنین کارى از نظر عقل و شرع، عملى شایسته و یک نوع فداکارى شمرده مى شود.

به عبارت دیگر: در قضاوت و داورى خود که، کدام عمل ایثار و از خود گذشتگى است؟ باید انگیزه ها را در نظر گرفت. کارهاى عاطفى و انسانى که گاهى از آن به ایثار و از خود گذشتگى و جانبازى تعبیر مى آورند، فعّالیّتهایى است که در آن حساب و کتابى مطرح نباشد و شخص هنگام عمل، هیچ نوع سود مادّى را در نظر نگیرد و انگیزه هاى کار در درون او نهفته و در اعماق قلب او لانه گزیند و بدون تشویق و تقدیر، بدون تظاهر و ریا، بدون انتظار نفع و سود از فردى یا جامعه اى، آن را انجام مى دهد.

ولى هرگاه در انجام عمل، محاسبات مادّى نادیده گرفته نشود و محرّک وى براى عمل، انتظار عوض مادّى از فردى یا اجتماعى باشد، در این صورت باید این عمل را یک نوع معامله و معاوضه نامید و شخص را یک فرد معامله گر شمرد.

2ـ عشق به چیزى و یا به کسى گاهى به جایى مى رسد که انسان غیر آن چیز و یا آن کس را فراموش مى کند و خویشتن را به دست فراموشى مى سپارد و کسى که خویشتن را فراموش کند، منافع خویش را نیز فراموش خواهد کرد؛ در این جاست که غیر از محبوب و یا مقصد، چیزى را نمى بیند و جز هدف مقدّسش، چیزى را نمى شناسد و جز به منافع محبوب خود به چیزى نمى اندیشد و قانون تجارت و مبادله را که در حال عادى صورت مى گیرد و در برابر از دست دادن چیزى، چیز دیگرى را به دست مى آورد به کلّى رها مى کند و کنار مى گذارد و مرحله فداکارى و ایثار و از خود گذشتگى در راه هدف به جایى مى رسد که خدمت به محبوب که عالى ترین لذّت روحى شمرده مى شود و به جسم و جان او آرامش مى بخشد نیز به دست فراموشى سپرده مى شود؛ زیرا اساساً در این حالت خود را نمى بیند و نمى شناسد تا چه رسد به لذّات مادّى و معنوى خود و این همان چیزى است که گاهى از آن به «مرحله فنا» تعبیر مى شود.

بسیارى از پیشوایان بزرگ ما در برابر ذات خداوند چنین حالى را داشتند و همین موضوع سبب مى شد که او را به خاطر ذات پاکش بپرستند و به خاطر ذاتش که عین کمال و جمال است، عشق بورزند و او را براى خودش بخواهند و در راه او براى خودش جانبازى و فداکارى کنند.

شاید حدیثى که از امام امیر مؤمنان على (علیه السلام) در مورد عبادت نقل شده است اشاره به همین حقیقت باشد، آن جا که مى فرماید: «ما عَبَدْتُک خوفاً مِنْ نارِکَ وَلا طَمَعاً فى جَنَّتِکَ بَلْ وَجَدْتُکَ أهْلا لِلْعِبادَةِ»(1)؛ (بارالها! من تو را به منظور ترس از آتش و یا چشم طمع در بهشت نمى پرستم، بلکه انگیزه من براى پرستش تو، این است که تو را شایسته عبادت یافتم).

نمونه آن، نیایش ها و رازها و مناجاتهاى خود على (علیه السلام) است؛ زیرا او در آن حالى که آنچنان غرق جمال حق و کمال بى مثال خدا مى شد که به بیرون کشیدن پیکان تیر از پاى خویش توجّهى پیدا نمى کرد؛ چنین کسى در حالت انجام عمل و پرستش خداوند، نمى تواند به سود و ضرر خویش بیندیشد؛ زیرا هر چه مى بیند خدا مى بیند و هر چه مى کند به خاطر او انجام مى دهد، نه به خاطر خویشتن.

پی نوشت:
(1). بحارالأنوار، ج41، ص 14، باب: عبادته و خوفه (ع).

منبع: پاسخ به پرسشهاى مذهبى‏، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، آیت الله العظمى جعفر سبحانی، نسل جوان، چاپ سوم، ص 621.

پرسش های مرتبط:

ایثارگری و جانفشانی در راه حق و حقیقت چه نقشی در پیروزی آرمان های انقلاب دارد؟

تقوا در زمینه تلطیف احساسات چه نقشی می تواند ایفا کند؟

انسان چه وظایفی در قبال همسایگان دارد؟

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.