جمعه، 24 خرداد 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

نوع برخورد والدین با فرزند کاهل نسبت به نماز اول وقت

پرسش :

من یک دختر دوازده ساله دارم. من همیشه نماز را اوّل وقت می خوانم؛ ولی وقتی به او می گویم که بیا با هم نماز اوّل وقت بخوانیم، [توجّه نمی کند]. البته چند باری نیز با هم نماز را در اوّل وقت خوانده ایم و متوجّه شده است که وقتی نماز را اوّل وقت می خواند، چقدر حسّ خوبی دارد؛ ولی همیشه می گوید: بگذار بعدا می خوانم! یک وقت هایی هم آن قدر نماز ظهر و عصر را دیر می خواند، که نزدیک نماز مغرب می شود؛ [آن وقت] به من می گوید: الان نیم ساعت به نماز مغرب مانده و من هم به او می گویم: نماز ظهرت که الان قضا شده است و نماز عصرت هم نزدیک به قضا شدن است و این نماز درست نیست. ولی باز چیزی به او نمی گویم. حس می کنم که اگر خودم نماز را اوّل وقت بخوانم، کم کم در او اثر می گذارد. بعضی اوقات به من می گوید: خدا که به نماز ما احتیاجی ندارد، چرا ما باید نماز بخوانیم؟ یا می گوید: وقتی من نماز اوّل وقت می خوانم، چرا وقتی چیزی را از خدا می خواهم، خدا به من نمی دهد؟ پس من دیگر نماز اوّل وقت نمی خوانم؛ چون من در نمازم از خدا چیزی را خواستم، ولی خدا به من آن را نداد!


پاسخ :
پاسخ از حجت الاسلام سیدعلیرضا تراشیون (کارشناس و مشاور تربیت کودک و نوجوان):

خیلی ممنونم از این مادر بزرگوار. چند نکته در سوال ایشان وجود دارد که باید انشاالله تک تک آن ها را پاسخ بدهیم. من از بخش آخر سوال شروع می کنم. این مادر بزرگوار اشاره فرمودند که وقتی فرزندم نمازش را می خواند، می گوید: من درخواستی را از خدا دارم و خدا به من پاسخ نمی دهد؛ پس من دیگر نماز اوّل وقت نمی خوانم.

ما نباید هیچ وقت در ذهن فرزندان خود این تصوّر را ایجاد کنیم که نماز یک وسیله است برای برآورده شدن خواسته های آدم ها؛ یعنی نباید این طور ذهنیّت برای آن ها ایجاد شود؛ بلکه [باید به آن بگوییم که] نماز در برابر نعمت هایی که خداوند متعال به ما ارزانی فرموده، یک تکلیف و وظیفه ی الهی است و به نوعی این ابزار برای تشکر است؛ البته یکی از فلسفه های نماز این مورد است. مثلا بعضی از مادر ها موقعی که نزدیک کنکور بودیم، به فرزندان خود می گفتند که نماز بخوان و از خدا بخواه که حتما نفر چندم کنکور بشوی! خب این حرف به معنای کامل درست نیست؛ بلکه نماز، دعا  و این ها یک ابزار و وسیله ای است که گاهی اوقات در کنار تلاش انسان ها معنا پیدا می کند یا در کنار سایر اسباب معنا پیدا می کند و این ها خاصیّت های خاص خودش را دارد.

مثلا ما در روایت داریم که لزوما وقتی دعا می کنیم، منتظر استجابت آن نباشیم؛ حتی ممکن است که خدا به هر دلیلی این دعا را در دنیا مستجاب نکند. نماز هم به این صورت است. نماز وسیله ی شکرگذاری خدا است؛ نه وسیله ای که درباره ی آن بگوییم حالا تو اوّل وقت نماز بخوان، بعد ببین که خدا هر چه می خواهی، به تو می دهد! مگر ما در جای خدا نشسته ایم که بخواهیم از منظر الهی وعده ای بدهیم؟ در جایی از دین هم نداریم که بگوید: هر کس که نماز را در اوّل وقت بخواند، هر چه خواست خدا به او می دهد، تا حداقل بگوییم که با این کار، نقل قولی از روایت دینی و یا آموزه دینی می کنیم.

حُسن نماز اوّل وقت، برای خود ما است. این کار برکتی دارد که خداوند متعال به واسطه آن ثواب بیشتری را به بندگانش می دهد؛ لذا هیچ وقت نباید نگاه ما به نماز به این صورت باشد و نباید بچّه های خود را هم به این صورت به نماز معطوف کنیم. این نکته اول بود.

نکته دوّم این است که آیا خدا نیازی به نماز ما دارد یا نه؟ قطعا نه، خداوند متعال بی نیاز مطلق است؛ بلکه این ما هستیم که به نماز نیاز داریم.

این نماز، ستون دین ما است و اگر ما بخواهیم دین خود را حفظ کنیم، اگر ما بخواهیم به سمت گناه نرویم، «تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر»، اگر ما بخواهیم [چیزی را بیابیم که] وسیله ای شود برای تقوای ما، بدانیم که این وسیله، تنها نماز است. یعنی ما به نماز نیاز داریم و باید همیشه هم به بچّه های خود بگوییم که این ابزار نیاز ما است و عرض کردم که آن بُعد شکرگذاری از خدا به وسیله نماز نباید فراموش شود.

 البته سوال خیلی از نوجوانان این است که حالا که خدا به نماز ما نیاز ندارد و من هم به آن نیاز ندارم، پس نمی خوانم. ما باید از فلسفه نماز تفسیر درستی داشته باشیم تا بتوانیم آن ها را به فرزندانمان ارائه دهیم که نمونه هایی از آن ها را عرض کردم.

یکی دیگر از مواردی که در بین پرسش این خواهر گرامی مطرح شد، این بود که خب چرا یک دختر خانم دوازده ساله انگیزه اش به نماز کم می شود؟ من می خواهم یک دلیل دیگر را در کنار دلایلی که امروز برای خانواده های محترم مطرح کردم، خدمت شما عرض کنم. گاهی اوقات ما باید بینش فرزند های خود را در کنار بسترهای محیطی که فراهم می کنیم، افزایش بدهیم.

به یاد دارید که در هفته های پیش و در ابتدای بحث که شما اشاره فرمودید، گفتم که از یازده سالگی به بعد، سنّی است که بچّه ها با برهان و دلیل می خواهند مطالب را بپذیرند. ما باید سوالاتی را که همین دخترخانم می پرسد، مبنی بر این که خدا به نماز ما نیاز ندارد، یا چرا وقتی نماز خواندیم، آن نیازی را که ما داشتیم خدا به ما نداد؟ [با برهان و دلیل عقلی جواب بدهیم و اگر به آن ها پاسخ ندهیم]، چراهای این ها زیاد می شود؛ پس ما باید برای این چراها دلیل داشته باشیم. البته من می خواهم یک مقدمه ی مهمتری را  عرض کنم.
​​​​​​​
آن نکته این است که ما باید پایه های اعتقادی بچّه ها را قوی کنیم؛ یعنی ما باید توحید را در بچه ها نهادینه کنیم. بچّه ای که خدا را شناخت، ما دیگر با نماز او مشکلی نداریم. حال چه طور می شود این بنیادهای اعتقادی بچّه ها را تقویت کرد؟ این نیاز به جلسات بعدی دارد که انشاالله در خدمت شما باشیم.
​​​​​​​
​​​​​​​سایر پرسش های تربیتی:

پدر و مادری که از نظر اعتقادی با هم تفاوت دارند، چه طور بچّه های خود را تربیت کنند؟

فرزند من گاهی اوقات شب ادراری دارد؛ راه درمان آن چیست؟

دلایل گریه کردن فرزندان در نوزادی چیست؟



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.