پنجشنبه، 21 شهريور 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ویژگى هاى دوست خوب

پرسش :

ویژگى هاى دوست خوب چیست و چگونه دوست خوب را به دست آوریم؟


پاسخ :
داشتن دوست و برخوردار بودن از ارتباط عاطفى دوستانه، یک ضرورت انسانى است. حتى اگر آدمى را موجودى اجتماعى نشناسیم؛ داشتن دوست ـ به مقتضاى تدبیر عاقلانه و تأمین خواسته هاى فطرى و غریزى ـ یک پدیده ضرورى و انکارناپذیر است. اکنون باید مشخص کرد که معیارهاى انتخاب دوست چیست و بهترین همنشین کیست؟

در مرام مسلمانان، هدف تمام اعمال و رفتارها، به آخرت و خشنودى خدا بر مى گردد؛ از این رو هرگاه در پى انجام عملى بر مى آییم، اولین سؤال آن است که آیا این عمل، موجب خرسند شدن حضرت حق مى شود یا نه؟ آیا خداوند به انجام دادن این عمل رضایت دارد یا نه؟ زیرا همگى بنده اوییم و باید در پى تحصیل رضایت مولاى خود باشیم.

سه شرط دوستى:

دوستى قبل از هر چیز، داراى سه شرط اساسى است که مقدم بر دیگر شرایط، باید رعایت گردد. شخصى سزاوار دوستى است که:

1. دیدار او خدا را به یاد شما آورد؛ یعنى، زیارت وى سبب ذکر خدا باشد.

2. گفتار او به دانش و معلومات شما بیفزاید و از هر کلام او، ثمره اى علمى فراهم آید.

3. عمل و کردار او، آخرت را به یاد آورد؛ به گونه اى که به اعمال و رفتار شما رنگ آخرتى ببخشد.1

اگر کسى را با سه شرط فوق یافتید، سعى کنید با او دوست شوید و وجود وى را غنیمت شمارید؛ و گرنه درجست و جوى چنین دوستانى باشید. تا زمانى که یک شخص را با چنین ویژگى هایى نیافته اید، به سادگى با او دوستى برقرار نکنید. فضاى دوستى بهترین فضاى استفاده از کمالات معنوى است و باید زمینه ساز دیندارى، بندگى، رشد علمى و اخلاقى گردد. در مقابل، دوستى اى که موجب انحطاط اخلاقى و زمینه ساز مفاسد دینى و دنیوى شود، دوستى نیست؛ بلکه دشمنى و عداوت است و از این دوستى ها باید سخت اجتناب کرد.

شرایط سنى و طبقه اجتماعى نیز تا حدودى زمینه ساز برخى از شرایط قبلى است. افرادى که اختلاف سنى دارند، کمتر مى توانند از حضور یکدیگر بهره علمى و عملى ببرند و زمینه ارتباط روحى و رشد معنوى را براى هم فراهم سازند. پس به صورت عمومى، بهتر است شرایط سنى و طبقه اجتماعى و سطح شناختى، تحصیلى و ... نیز رعایت گردد.2

ملاک هاى دوست خوب:

افزون بر آنچه گذشت، در قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهم السلام، ملاک هاى مهم دیگرى براى دوست خوب بیان شده که به اختصار بعضى از آنها بیان مى شود:

1. کسى که به یاد خدا است و هدفش جز رسیدن به او نیست3.

2. عاقل و خردورز است؛ حضرت على علیه السلام فرمود: «بیشترین درستى ها و خوبى ها، در همراهى و دوستى با صاحبان عقل و درایت است»4.

3. خیانت پیشه، ستم کار و سخن چین نباشد؛ امام صادق علیه السلام فرمود: «از سه گروه بر حذر باش! خیانت کار، ظالم و سخن چین؛ زیرا کسى که به نفع تو به دیگران خیانت کند، روزى خواهد آمد که به خودت نیز خیانت کند! شخصى که به جانبدارى از تو، حق دیگران را پایمال نماید و به ظلم عادت کند، بالاخره به تو نیز ظلم خواهد کرد! انسان سخن چین، همان طور که سخن دیگران را پیش تو مى آورد، سخن تو را نیز نزد اغیار خواهد برد».5

4. آنچه براى خود مى پسندد، براى تو نیز بپسندد و آنچه را براى خویش نمى خواهد، براى تو نیز نخواهد. رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: «در مصاحبت و رفاقت کسى که آنچه را براى خود مى خواهد براى تو نخواهد، هیچ خیر و فایده اى وجود ندارد».6

5. قطع کننده رحم نباشد؛ امام باقر علیه السلام فرمود: «پدرم امام سجاد علیه السلام مرا نصیحت فرمود: اى پسرم! از رفاقت با کسانى که قطع رحم کنند، بپرهیز؛ زیرا من آنها را در قرآن شریف سه بار مورد لعن و نفرین پروردگار یافتم»7.

شخصى که با نزدیکان خود، نتواند معاشرت و هم زیستى صحیح داشته باشد ـ در حالى که آنان با وى از یک خانواده و فرهنگ و گوشت و خون هستند ـ چگونه مى تواند با غیر خویشاوندان رفاقت صمیمانه داشته باشد.

6. عیب جو نباشد؛ امام على علیه السلام فرمود: «از رفاقت و نشست و برخاست با کسانى که عیب جو و به دنبال نقاط ضعف دیگران هستند، بپرهیز؛ زیرا دوست چنین اشخاصى، از ضرر آنان سالم نمى ماند و طعمه عیب جویى هاى آنان خواهد شد».8

7. بدکردار نباشد؛ امام على علیه السلام فرمود: «رشته دوستى هاى بدکاران، زودتر از دوستى دیگرى از هم مى گسلد».9

8. از دشمنان خدا نباشد؛ امام على علیه السلام فرمود: «مبادا دشمنان خدا را دوست بدارى یا دوستى ات را نثار کسى جز دوستان خدا کنى!! هر کس مردمى را دوست بدارد، با آنان محشور مى شود».10

راه هاى دوست آزمایى:
در روایات راه هاى متعددى براى امتحان دوستان بیان شده است؛ از جمله:

1. در حال بى نیازى و فقر، دوستى او عوض نشود؛ امام باقر علیه السلام فرمود: «بدترین دوست کسى است که تو را به هنگام بى نیازیت حفظ کند و به وقت تنگدستى رها سازد».11

دوست مشمار آنکه در نعمت زند
لاف یارى و برادر خواندگى
دوست آن باشد که گیرد دست دوست
در پریشان حالى و درماندگى12

2. به هنگام عصبانیت، بدگویى تو را نکند؛ امام صادق علیه السلام فرمود: «دوستى که سه بار از تو عصبانى شد؛ ولى بدگویى تو را نکرد و کلام ناسزا از دهانش خارج نشد، او را براى خود نگه دار».13

3. به نماز اهمیت بدهد؛ قرآن مى فرماید: «اى اهل ایمان! با آن گروه از اهل کتاب و کافران که دین شما را به بازیچه گرفتند، دوستى مکنید. زمانى که شما نداى نماز بلند مى کنید، آن را به مسخره و بازى مى گیرند؛ زیرا آن قوم مردمى نادان و بى خردند»14.

وامش مده آنکه بى نماز است
گرچه دهنش زفاقه باز است
کو فرض خدا نمى گزارد
از قرض تو نیز غم ندارد15

4. در هنگام سختى و راحتى انسان، اهل نیکى باشد؛ امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «دوستان در سختى ها امتحان مى گردند».16

جوانى پاکباز پاک رو بود
که با پاکیزه رویى در گرو بود
چنین خواندم که در دریاى اعظم
به گردابى درافتادند با هم
چو ملاح آمدش تا دست گیرد
مبادا کاندرین حالت بمیرد
همى گفتى میان موج و تشویر
مرا بگذار ودست یار من گیر17

5. هنگام از بین رفتن توانایى انسان، دوستى اش از بین نرود؛ حضرت امیر علیه السلام فرمود: «هنگام از بین رفتن قدرت انسان، دوست از دشمن شناخته مى گردد»18.

در پایان، یادسپارى دو نکته بایسته است:

یکم. این شرایط نسبى است، و شاید نتوان کسى را پیدا کرد که داراى تمام این خصوصیات، آن هم در حد کمال، باشد. از این رو با در نظر گرفتن شرایط خود و دیگر اولویت ها، باید به جست و جوى این خصوصیات در دوستان پرداخت. اگر دوستى داریم که فاقد بعضى از این خصلت ها است، در صورت امکان باید از قطع رابطه با وى خوددارى کنیم و در اصلاح و خودسازى اش بکوشیم. این، خود از وظایف دوستان نسبت به یکدیگر است. البته انجام دادن این وظیفه، مشروط به عدم تأثیرپذیرى منفى انسان در حین کمک و اصلاح آن شخص است.

دوم. نباید انسان فقط در جست و جوى این اوصاف در دیگران باشد؛ بلکه خود نیز باید سعى کند تا موارد یاد شده را رعایت کند. آن گاه خواهد دید که چقدر از صفات نکوهیده وى، از بین رفته و در مقابل، به چه صفات پسندیده اى مزین شده است.

افزون بر آن، اتصاف به چنین اوصافى، بهترین زمینه یافتن این گونه از دوستان است؛ چرا که نیک سیرتان نیز به انسان هاى نیک سیرت عشق ورزیده و در جست و جوى دوستى با آنهایند و با دیدن چنین ویژگى ها و علایقى در اشخاص، زودتر با آنها رابطه برقرار کرده و خود را به آنان ملحق مى کنند. به قول مولوى:

ناریان مرناریان را جاذبند
نوریان مرنوریان را طالبند19

پی نوشت‌ها:
1. کافى، ج 1، ص 39.
2. براى مطالعه بیشتر ر.ک:
الف. بابازاده، آئین دوستى در اسلام؛
ب. سیدهادى، مدرسى، دوستى و دوستان،
پ. محمد، رى شهرى، دوستى در قرآن و حدیث، ترجمه سیدحسن اسلامى، قم: دارالحدیث، چاپ اول، 1379.
3. کهف 18، آیه 28.
4. غررالحکم، حرف الف.
5. بحارالانوار، ج 75، ص 229.
6. همان، ج 71، ص 198.
7. تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 45.
8. غررالحکم، باب الف.
9. منتخب میزان الحکمة، ج 1، ص 225، قم: دارالحدیث، چاپ اول، 1381.
10. همان جا.
11. میزان الحکمه، ج 1، ص 53.
12. سعدى.
13. بحارالانوار، ج 78، ص 251.
14. مائده5، آیه 57.
15. سعدى.
16. غررالحکم، حرف فائ لفظ فى.
17. سعدى.
18. همان، حرف عین، لفظ عند 6.
19. مثنوى معنوى، دفتر دوم.
 
منبع: پرسش‌ها و پاسخ‌هاى برگزیده، حمیدرضا شاکرین؛ نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه‌ها، دفتر نشر معارف، 1384.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.