چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

برخي روايات دلالت دارد بر اينكه هر حكومتي پيش از ظهور امام زمان (عج) تشكيل شود محكوم ‏به شكست است.لذا نظام ولايت فقيه در عصر غيبت، ناموفق خواهد بود و ‏مرضّي معصومين عليهم‌السلام نيست!


پاسخ :
از امام صادق (عليه‌السلام) نقل شده كه فرمودند: «ما خرج ولا يخرج منّا أهل‌البيت إلي قيام قائمنا ‏أحداً ليدفع ظلماً أو ينعش حقاً إلاّ اصطلمته البليّة وكان قيامه زيادة فى مكروهنا وشيعتنا»(1)؛ يعني خارج نشد ‏و خارج نمي‌شود از ما اهل‌بيت پيش از قيام قائم ما كسي براي دفع ظلمي يا گرفتن حقي، مگر آنكه به ‏مصيبت و بليّه دچار مي‌شود و قيام او سبب زياد شدن مكروه و رنج ما و شيعيان ما مي‌گردد.‏‎ ‎اين فرمايش، در سند صحيفه سجّاديّه آمده است. متوكّل بن هارون، راوي صحيفه سجّاديّه مي‌گويد: يحيي بن ‏زيد بن علي، نوه امام زين العابدين (عليه‌السلام) را ملاقات كردم در حالي كه متوجّه خراسان بود. به او سلام ‏كردم و او از حال پسر عموهايش در مدينه پرسيد و خصوصاً از عمويش امام باقر (عليه‌السلام) سؤال مؤكد ‏كرد. من او را از حال ايشان باخبر كردم و حزن آنان را بر پدرش زيد بن علي (عليه‌السلام) به او گفتم. يحيي بن ‏زيد گفت: عمويم محمد بن علي الباقر (عليهما‌السلام)، نظرش اين بود كه پدرم زيد، خروج نكند؛ آيا تو ‏پسر عمويم، جعفر بن محمّد (عليهما‌السلام) را ملاقات كردي؟ گفتم: بله. گفت: آيا شنيدي كه درباره من ‏چيزي بگويد؟ گفتم: بله. گفت: چه چيزي درباره من گفت؟ ميل نداشتم بگويم ولي با اصرار يحيي گفتم: از ‏ايشان شنيدم كه درباره تو مي‌گفت تو نيز مانند پدرت مقتول و مصلوب مي‌شوي.‏‎ ‎متوكّل مي‌گويد: يحيي بن زيد پس از شنيدن خبر كشته شدنش، صحيفه سجّاديّه را كه به املاء امام ‏زين العابدين (عليه‌السلام) و خط پدرش، زيد بود، به من داد و گفت: تا زمان مردنم آن را محافظت كن و سپس ‏به دو پسر عمويم، محمّد و ابراهيم، دو پسر عبدالله بن حسن بن حسن بن علي (عليهما‌السلام) بده كه آنان، ‏دو قائمند پس از من در اين امر (نگهداري صحيفه).‏‎ ‎متوكل مي‌گويد: پس از قتل يحيي بن زيد، به نزد امام صادق (عليه‌السلام) رفتم و گفتگويم را با يحيي خدمت ‏ايشان عرض كردم. ايشان گريه كردند و حزنشان نسبت به يحيي بن زيد زياد شد و فرمودند: خدا رحمت كند ‏پسر عمويم را و ملحق كند او را به آباء و اجدادش… آنگاه فرمودند: «ما خرج ولا يخرج…».‏‎ ‎‏ آنچه از اين روايت و روايات مشابه آن استفاده مي‌شود اين است كه اگر كسي پيش از قيام قائم (عج) قيام ‏كند و داعيه امامت داشته باشد و مردم را به خود دعوت كند، محكوم به شكست است. تنها كسي كه به خود ‏دعوت مي‌كند و داعيه امامت دارد و موفق مي‌شود، وجود مبارك حضرت بقيةالله (سلام‌الله‌عليه) است. علاوه ‏بر اين، اگر كسي قيام كند و امت را به خود دعوت نكند و داعيه امامت نداشته باشد، بلكه جامعه اسلامي را ‏به امام زمان (عج) دعوت كند، ولي شرايط قيامش مهيّا نباشد، آن نيز محكوم به شكست است.‏‎ ‎امّا اگر كسي مردم را به امام زمان دعوت كند ـ خواه خود، امام زمان باشد مانند حضرت حسين بن ‏علي (عليهما‌السلام) و خواه نباشد ـ و از سوي ديگر، «حضور الحاضر وقيام الحجة بوجود الناصر»(2) باشد؛ ‏يعني شرايط قيامش مهيّا باشد، چنين قائدي ممكن است حتي شهيد بشود، ولي دين، با قيام و اقدام او ‏پيشرفت مي‌كند؛ مانند جريان سيدالشهداء (عليه‌السلام) كه آن حضرت شهيد شدند ولي دين خدا حفظ شد. ‏شهادت، منافاتي با ضرورت قيام ندارد. وجود مبارك امام سجاد (عليه‌السلام) در دروازه شام، در پاسخ آن مرد ‏كه گفت: «من غلب؟»؛ چه كسي پيروز شد؟ فرمود: «إذا أردت أن تعلم من غلب، ودخل وقت الصلوة فأذنّ ثم ‏أقم»(3)؛ اگر بخواهي بداني كه چه كسي پيروز شد، وقت نماز، اذان و اقامه بگو تا ببيني نام چه كسي را بر ‏زبان جاري مي‌كني. ما رفتيم اين نام پيامبر و بلكه اصل اسلام را زنده كرديم و برگشتيم. بنابراين، شهادت و ‏اسارت، نشانه شكست رهبر ديني نيست و شكست ظاهري، دليل نادرستي يك قيام نمي‌تواند باشد؛ بلكه ‏به تعبير قرآن كريم، اِحدي الحُسنيين است.‏‎ ‎اگر فرض كنيم كه روايتي يافت شود كه به طور مطلق بگويد هر قيامي صورت بگيرد، محكوم به شكست و ‏نادرست است، اين روايت چون مخالف با خطوط اصلي قرآن و سنت قطعيّه معصومين (عليهم‌السلام) است، ‏مردود و غير قابل پذيرش است؛ زيرا اين همه آيات و رواياتي كه ما در جهاد و امر به معروف و نهي از منكر و ‏احياي كلمه دين و اقامه حدود الهي داريم و اينها مخصوص زمان خاصي نيست، نشان مي‌دهد كه جلوگيري از ‏احياي دين، سخني نادرست و قابل پذيرش نيست. اگر در عصر غيبت، حكومت ديني نباشد، لازمه‌اش ‏حاكميّت قوانين غير ديني و افراد ناصالح بر مردم مسلمان است كه هيچ گاه خداوند و رسول اكرم (صلي الله ‏عليه و آله و سلم) به چنين چيزي راضي نيستند.‏‎ ‎اكنون بايد ببينيم وضع انقلاب اسلامي و حكومت اسلامي چگونه است؛ آيا بنيانگذار جمهوري اسلامي يا مقام ‏معظم رهبري، مردم را به خود دعوت كرده‌اند يا مي‌كنند، يا شرايط حكومت مهيّا نبوده و نيست؟ انقلاب ‏اسلامي، مردم را به امامت ولي عصر (عج) دعوت كرد و مي‌كند و هيچ كس از خود داعيه‌اي نداشت و ندارد؛ ‏نه امام و نه مأموم. هر دو مي‌گويند: ما امت ولي عصر (عليه‌السلام) هستيم و آن حضرت، امام ماست. ‏اكنون، حوزه‌هاي علميه به بركت ولي عصر (عليه‌السلام) زنده است؛ خود كشور نيز به بركت ايشان زنده ‏است و هر تلاش و كوشش مثبتي در اين كشور صورت مي‌گيرد، از يمن وجود ايشان است و امت اسلامي، ‏بي‌صبرانه منتظر است كه با ظهور مبارك ايشان، پرچم نظام اسلامي را به دست با كفايت ايشان بسپارد.‏‎ ‎‏

‏(1) رياض السالكين؛ ج 1، ص 188.‏
‏(2) نهج البلاغه، خطبه‎ ‎‏3، بند 16.‏
‏(3) بحار؛ ج 45، ص 177، ح 27.‏

‏‏مأخذ: (آیةالله جوادی آملی ، ولايت فقيه، ص 372 ـ 375)‏


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.