چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

هدف از كودتاي 28 مرداد چه بود ؟ باني ومسبب آن چه كساني بودند ؟


پاسخ :
براي پاسخ به قسمت اول اين سوال كه هدف از كودتاي 28 مردادچه بوده لازم است به طور هر چند مختصر از وضعيت و شرايط ايران قبل از كودتا آگاهي يابيم:
با آغاز جنگ جهاني دوم كشورهاي استعمار زده جهان سوم شاهد ظهور و رشد حركتهاي ضد استعماري بودند در ايران نيز در پي حمايت رضاخان از نيروهاي آلمان و عدم توجه وي به تهديدات و تذكرات روسيه و انگلستان اين دو كشور ضمن اشغال خاك ايران او را از حكومت عزل و فرزندش محمد رضا را كه فردي سست اراده و بي توجه بود بر تخت نشاندند درچنين شرايطي جامعه ايران نيز به رهبري علما وروشنفكران وارد جريانهاي ضد استعماري شدند و حركتهايي را آغاز كردند. با ورود نيروهاي آزادي خواه مذهبي و ملي به مجلس و دولت كه در واقع نتيجه حمايت همه جانبه مردم بود اين حركتها رشدي مضاعف يافتند فعاليتهاي ضد استعماري ايران با ملي شدن صنعت نفت وارد مرحله جديدي گرديد چرا كه مردم توانستند با اتحاد و همدلي يكي از بزرگترين پيروزيهاي خود را در سالهاي حضور استعمار انگلستان بدست آورند اين موفقيت كه حاصل اتخاذ سياست واحد نيروهاي ملي و مذهبي بود براي حكومت پهلوي نيز گران آمد تا جائيكه محمد رضا كه موقعيت خود را در خطر مي ديد مخالفتهاي خود را با اقدامات مصدق بيشتر نمود كه اين امر در نهايت منجر به استعفاي مصدق شد. در اين زمان حضور و حمايت آيت الله كاشاني از مصدق مردم را در سي تير 1332 به صحنه آورد. رژيم عليرغم كشتار فجيعي كه در اين روز براه انداخت تاب مقاومت در برابر ملتي يكپارچه و يك صدا نياورد لذا مصدق با اختياراتي مضاعف مجددا به نخست وزيري تعيين گرديد. در اين حوادث چند نكته قابل تامل است:
1. مردم هم چنان تابعيت خود را نسبت به رهبران مذهبي اعلام داشتند.
2. اتحاد نيروهاي مذهبي و ملي به عنوان مهم ترين عامل پيروزي شناخته شد.
پس از واقعه 30 تير اگرچه به دلايلي شكاف و جدايي بين نيروهاي مذهبي و ملي ايجاد گرديد ولي هم چنان حضور و بقاء اين نيروها در صحنه سياسي ايران خطري براي استعمار و استبداد تلقي مي گرديد در اين ميان انگلستان كه بزرگترين متضرر در اين حوادث بود وقتي دريافت كه رايزني هاي او در زمينه مقابله با ملي شدن نفت ايران كار بجايي نمي برد در نشستي مشترك با آمريكائيان در سال 1952م، 1331ش طرح اجراي كودتا با هدف سرنگوني دولت مصدق را ارائه نمودند.[1]اين طرح اگر چه در ابتدا مورد مخالفت آمريكا قرار گرفت ولي آمريكائيان نيز زماني كه توانستند از انگلستان امتيازاتي در خصوص نفت ايران دريافت نمايند با طرح موافقت نمودند با اعلام موافقت آمريكا در 18 مارس 1953م، 27 اسفند 1331ش،[2] نشست هايي بين طرفين برگزار شد و زاهدي به عنوان جانشين مصدق تعيين گرديد و مبالغي نيز جهت كمك به اجراي طرح كودتا در اختيار او قرار گرفت[3] از سوي ديگر انگلستان عليرغم آنكه خود طراح اوليه كودتا بود با توجه به شرايط نامساعدي كه در ايران براي او وجود داشت ترجيح داد كه تمام امور كودتا را به آمريكا بسپارد و خود به ظاهر از صحنه كنار رود.[4] در اين ميان روسيه كمونيستي نيز به دور از مسائل نبوده است. شوروي اگرچه به طور مستقيم در اجراي طرح نقش نداشته است اما اقدامات نيروهاي وابسته به او نشانگر حمايت شوروي از سياست هاي آمريكا و انگلستان مي باشد كه در اين ميان به طور اختصار به بعضي از اقدامات شوروي و نيروهاي داخلي او اشاره مي نماييم:
1. تحريك و حمايت از نيروهاي كمونيستي مستقر در آذربايجان به رهبري پيشه وري كه مدعي استقلال بودند. اين امر در جاي خود زنگ خطري براي انگلستان و آمريكا و منافع آنها تلقي مي شد.
2. وقتي دادگاه لاهه در خصوص پرونده نفت ايران و انگلستان آماده راي گيري شد نماينده شوروي در دادگاه با هدف ندادن راي به نفع ايران به بهانه مريضي حاضر نشد.
3. وقتي دولت مصدق در اثر فشارهاي اقتصادي به طور مكرر از شوروي خواست كه نفت ايران را خريداري نمايد شوروي از اين كار خودداري نمود.
4. شوروي از پرداخت 11 تن طلاي بدهي خود به ايران در دوره حكومت مصدق سرباز زد ولي پس از كودتا آن را تقديم دولت كودتا نمود.
5. پس از كودتا شوروي اولين كشوري بود كه رژيم كودتا را به رسميت شناخت.
6. در داخل ايران نيروهاي كمونيستي با ايجاد رعب و وحشت و نا امني در صدد نا اميد نمودن مردم و قطع حمايتشان از حكومت مصدق بر آمدند. همچنين اين نيروها با تمام توان به افزايش شكاف و اختلاف بين نيروهاي مذهبي و ملي مي پرداختند.
7. در زمينه اقتصادي نيز اين نيروها با برگزاري اعتصابات متعدد و گسترده، تحريم خريد اوراق قرضه دولت فشارهاي ديگري بر دولت مصدق مي آوردند.[5]
در يك جمع بندي مي توان اهداف مهم كودتا را چنين دانست:
1. براندازي جنبش هاي ضد استعماري، نيروهاي مذهبي و ملي به رهبري آيت الله كاشاني و دكتر مصدق اگرچه دچار شكاف عميق و اختلافات شديدي شده بودند ولي بقاء اين نيروها در صحنه سياست ايران همچنان خطري براي استعمار تلقي مي شد لذا لازم بود با كودتايي اين نيروها به طور كامل از صحنه بيرون مي رفتند.
2. رفع خطر كمونيست در ايران: حركت كمونيستي كه در دوره رضاخان با توجه به تسلط انگليس بر ايران رشدي در كشور نداشت با ورود نيروهاي شوروي به ايران و سقوط رضا خان در ايران به سرعت رشد نمود.[6] تا حدي كه چنان چه گذشت، مدعي بزرگي همچون پيشه وري خواهان جدايي قسمت اعظمي از خاك اين سرزمين بود از سوي ديگر در پايتخت نيز نيروهاي حزب توده با برگزاري ميتينگ ها، تظاهرات، و ... در صدد بدست گرفتن اوضاع كشور بودند در اين ميان دولت مصدق نيز با سكوت و كم‎كاري در برابر اين حركت‎ها در صدد گرفتن امتياز از آمريكا و انگليس بود. اجراي يك كودتا مي توانست خطر كمونيست را از ايران و در واقع از حوزه منافع استعمار آمريكا و انگليس دور نمايد.
3. حفظ منافع عظيم استعماري در ايران و منطقه: ملي شدن صنعت نفت و اوج گرفتن حركتهاي ضد استعماري در ايران فقط خطر براي منافع انگلستان و آمريكا در ايران نبود بلكه اين امر مي توانست به منافع استعمارگران در تمام منطقه خاورميانه آسيب برساند و الگويي مناسب براي ديگر كشورهاي مسلمان منطقه قرار گيرد.[7]
4. با توجه به اهميت سياسي ايران و واقع شدن در منطقه مهم سياسي و نظامي ادامه روند در ايران مي توانست منجر به سقوط دولت پهلوي گردد و اين به معناي سقوط و از دست رفتن بازارهاي تسليحاتي آمريكا در ايران و منطقه بود چنانچه بعد از كودتا مي بينيم كه آمريكا، ايران را به عنوان پليس منطقه قرار داد لذا او را به خريد سلاحهاي مدرن تشويق نمود از سوي ديگر زنگ خطري براي ساير كشورهاي منطقه به صدا در مي آورد و آنان را مشتري توليدات نظامي خود مي نمود. اگر چنين حكومتي به رهبري شخصيتهاي مذهبي و ملي كنار گذارده مي شد. انتخاب و جايگزين آن هزينه زيادي براي استعمارگران در بر داشت.
براي مطالعه بيشتر مي توانيد از كتاب ارزنده تاريخ سياسي ايران معاصر نوشته مدني مراجعه نمائيد.

--------------------------------------------------------------------------------
[1] . اسرار كودتا، ترجمه دكتر حميد احمدي، چاپ اول، تهران، نشر ني، 1379، ص 29، 30.
[2] . سي. ام. وود هاووس، اسرار كودتاي 28 مرداد، ترجمه نظام الدين دربندي، چاپ اول، تهران، نشر راهنما، 1364، ص 54، 68.
[3] . حسين فردوست، ظهور سقوط سلطنت پهلوي، ج 1، چاپ سوم، تهران: انتشارات اطلاعات، 1370، ص 180.
[4] . وود هاووس، پيشين، ص 55، 56.
[5] . نگرشي كوتاه بر نهضت ملي ايران(بيانيه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي) چاپ دوم، 1358، ص 66، 75.
[6] . همايون كاتوزيان، مصدق و نبرد قدرت، ترجمه: احمد متدين، موسسه خدمات فرهنگي رسا، 1372، ص 19، 32.
[7] . مجله تاريخ معاصر ايران، ص 188، 189.


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما