چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

تفسير به رأي چيست؟ و چه ويژگي‌هائي دارد؟


پاسخ :
يكي از روش‌ها و گرايش‌هاي تفسير قرآن تفسير به رأي است كه در روايات فراواني به شدّت از آن نكوهش و تقبيح شده است قبل از بيان روايات، به معني تفسير و رأي مورد بررسي قرار مي گيرد.
معناي تفسير و رأي:
تفسير از واژه «فَسَرَ» به معاني روشن كردن و آشكار ساختن است و تفسير در اصطلاح مفسران عبارت است از زدودن ابهام از لفظ مشكل و دشوار، كه در انتقال معناي مورد نظر، نارسا و دچار اشكال است.[1] «رأي» عبارت است از آن تصوراتي كه مانند محسوسات مورد رؤيت ذهني باشد و اصطلاحاً به معناي «اعتقاد حاصل از اجتهاد و تفكّر» استعمال مي‌شود[2] و برخي از دانشمندان، رأي در اين‌ مورد را به معناي «هوي و هوس»[3] گرفته‌اند.
روايات در مذمت تفسير به رأي:
احاديثي نقل شده كه مردم را از تفسير به رأي برحذر داشته است. و قائل به اين است که اگر شخصي از يك لفظي قطع به معنايي پيدا کند و بدون دليل شرعي و تنها به رأي و نظر شخصي و استحسان خودش تكيه كند؛ تفسير به رأي است.[4] رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمود: «ما امَنَ بي مَنْ فَسَّر برأيه كلامي»[5] (خداي جلّ‌جلاله مي‌فرمايد: هر كسي به رأي و دلخواه خويش گفتار مرا تفسير كند به من ايمان نياورده است) «من فَسّر القرآن برأيه فليتبوَأ مقعدَه من النّار»[6] (كسي كه قرآن را به رأي و نظر خود تفسير كند، جايگاهش آتش جهنم است) و عيّاشي از امام صادق ـ عليه السّلام ـ نقل مي‌كند كه فرمودند: «مَنْ فسّر القرآن برأيه ان اصابَ لم يُوجَز، و ان اخطاً فهو ابعدُ من السماء»[7] (كسي كه قرآن را به رأي و نظر خويش تفسير كند، اگر درست و مطابقِ با واقع باشد، اجر و پاداشي برايش نيست و اگر خطا رود، هر آينه (از مرز و حق و حقيقت) بيشتر از فاصله آسمان‌ها از يكديگر، دور شده است.
منظور از تفسير به رأي چيست؟
هر چند مفسران در معناي «تفسير به رأي» اختلاف كرده‌اند ولي روايات متعدّدي كه از ناحيه ائمه ـ عليهم السّلام ـ وارد شده است «تفسير به رأي» را به روشني معنا نموده است.[8]
الف. امام محمد باقر ـ عليه السّلام ـ به قتاده مفسِّر معروف فرمودند: «وَيْحَكَ يا قتادة ان كنتَ انما فَسَّرت القرآن من تلقاء نفسِك فَقَدْ هلكتَ و اهلكت و ان اخذتَه من الرجال فقد هلكت و اهلكت» واي بر تو اي قتاده اگر قرآن را از پيش خود تفسير كني، به يقين هلاك مي‌شوي و ديگران را نيز به هلاكت خواهي كشاند (هم‌چنين) اگر تفسير قرآن را از ديگر مردم (درست مانند حالتي كه از پيش خود تفسير كني) فراگيري، سرانجام هلاك شده ديگران را نيز به هلاكت خواهي كشاند.
ب. در تفسير منسوب به امام حسن عسكري ـ عليه السّلام ـ چنين آمده است كه:[9] «آيا مي‌دانيد چه كساني به قرآن، كه آن را شرفي بسي بزرگ و والا است تمسك مي‌جويند؟ آنان كه قرآن و تأويلش را از ما اهل بيت و يا از نمايندگان و سفيران ما به سوي شيعيانمان به دست آورند، نه از طريق قياس بدكاران و آراي اهل جدل. امّا آنان كه به رأي و نظر خود درباره قرآن اظهار نظر مي‌كنند، اگر تصادفاً گفتارشان درست باشد، عملشان از روي ناداني بوده، قرآن را از غير اهلش فرا گرفته‌اند، و امّا اگر دچار خطا و اشتباه شده، سخنشان مطابق با واقعِ امور نباشد، جايگاهشان آتش جهنم خواهد بود.»[10]
پس از نقل دو روايت با تلخيص و دسته‌بندي نظر مؤلف (مقدمه تفسير برهان)[11] در اين مورد بيان مي گردد:
1. شخص رأي دارد و يا عاشق نظر خودش است و لذا آيه قرآن را بر اساس خواسته و هواي خودش تأويل و تفسير مي‌كند و چنان‌چه رأي او نبود هيچ‌گاه آن معنا از آيه استفاده نمي‌شد و اين نوع تفسير به رأي خودش دو نوع است يكي اين‌كه تفسير او از راه جهل و ناداني است. پس مثال مي‌فرمايد مثل اكثر تفاسير مخالفين. دوم آن‌كه با علم و آگاهي اين كار را انجام مي‌دهد مثل آنهايي كه با آيات قرآن براي تصحيح بدعت‌هاي خود استدلال مي‌كند در حالي كه خودش مي‌داند معني آيه چنان نيست كه او مي‌گويد ولي براي اين‌كه خصم خود را به اشتباه بيندازد و او را گمراه كند. سوم اين‌كه همين‌ شخص كه بر اساس هواي نفس قرآن را تفسير مي‌كند و با علم و آگاهي مي‌داند اين تفسير غلط است ولي غرض صحيح ممكن است داشته باشد (مثل اصحاب تأويلات باطنيه) مثلاً براي اين‌كه دليلي از قرآن براي مجاهده با نفس داشته باشد به آيه «اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى»[12] كه اشاره به قلبش مي‌نمايد كه فرعون اين است و اين نوع تفسير هم ممنوع است (البتّه دليلش روشن است اگر راهش باز شود هر كسي براساس خواسته هوي و هوس از قرآن برداشتي مي‌كند همان‌طور كه مجاهدين خلق مي‌گفتند: «الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ»[13] يعني مبارزه زير زميني و همين مطلب خواسته طرفداران «قرائت‌هاي مختلف مي‌‌باشد» پس در اين اقسام سه‌گانه كه بخش نخست بود طرف دنبال تفسير قرآن نيست بلكه خودش ايده و هوي و هوسي دارد كه مي‌خواهد آن را توجيه كند سعي مي‌كند از قرآن براي خودش دليل توجيه‌كننده‌اي بياورد.
2. شخص از پيش خود تسريع دارد در تفسير نمودن قرآن ولي سرمايه عملي‌اش فقط به طور اندك است، ظاهر زبان عربي را بلد است. دنبال طلب روايت و گفتاري كه از ائمه ـ عليهم السّلام ـ در مورد اين آيه است نيستند مخصوصاً رواياتي كه در مورد مطالب بلند و غرائب (دور) و الفاظ مبهمه، الفاظ جابجائي در موارد اختصار حذف، اضمار، تقديم و تأخير، ناسخ و منسوخ، خاص و عام، رخص و عزائم محكم متشابه و چهره‌هاي گوناگون آيات متفرقه وجود دارد كه محتاج به استماع از ائمة ـ عليهم السّلام ـ مي‌باشد. كسي که در چنين موردي مبادرت بورزد در استنباط معاني قرآن (و تفسير آن) به مجرد همان مقدار فهم لغت عربي اشتباه و غلط خواهد شد و جزء آنهاي كه تفسير به رأي دارند مي‌باشد. بنابراين لازم است دنبال شنيدن (اخبار تفسير باشد) تا موارد غلط و اشتباه از بين برود و تازه بعد از شنيدن روايات بايد اهل نظر و استنباط باشد، تا بتواند آن را بفهمد، و از جمله برنامه تفسير، وارد بودن به زبان و لغت عربي است تا با آشنايي به لغت و زبان آن را تفسير نمايد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تفسير تسنيم، ج1، اثر استاد جوادي آملي.
2. البيان، ج1 و 2، اثر مرحوم خويي.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . معرفت، محمدهادي، التفسير و المفسرون، مشهد، الجامعة الرضويه، 1418 ق، ج 1، ص 13.
[2] . عميد زنجاني، عباسعلي، مباني و روش‌هاي تفسير قرآن تهران، چاپ ارشاد، 1373، ص 229.
[3] . معرفت، محمدهادي، همان، ج 1، ص 63.
[4] . مقدس اردبيلي، زبدة البيان، ص 21.
[5] . معرفت، محمدهادي، همان، ج 1، ص 60.
[6] . همان، ص 61.
[7] . مرآة الانوار، مقدمه تفسير قرآن، ص 16، به نقل از: عميد زنجاني، عباسعلي، همان، ص 223.
[8] . تمام اين روايات در مقدمه تفسير برهان كه قبل از جلد اوّل است به عنوان مرآة الانوار و مشكوة الاسرار وجود دارد.
[9] . متن حديث را به علت اختصار پاسخ، حذف نموديم و به ترجمه آن اكتفاء نموديم.
[10] . مقدمه تفسير برهان، (مرأة الانوار)، ص 16.
[11] . همان.
[12] . طه/ 24.
[13] . بقره/ 3.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.