پرسش :
راههاى جلوگيرى از انحراف جنسى پيش از ازدواج چيست؟ آيا مىتوان ازدواج موقت را به دختران و پسران توصيه كرد؟
پاسخ :
اسلام وجود غريزه جنسى را در جوانان به عنوان يك واقعيت پذيرفته و نيز براى اين مشكل كه گاهى بين بلوغ جنسى و امكان ازدواج دائم فاصله مىافتد ازدواج موقت را مطرح كرده است. درست بر خلاف آنچه گاه مطرح مىشود، ازدواج موقت كلاه شرعى براى زنا و ترويج هوسرانى نيست، بلكه دقيقا براى جلوگيرى هوسرانى توصيه شده است. ازدواج موقت، دخترها و پسرها را محدود مىكند، بدين ترتيب كه قطعا دخترها محدود مىشوند و نمىتوانند با بيش از يك پسر رابطه برقرار كنند، چون تعداد دخترها محدود است، طبيعى است كه اين محدوديت بر پسرها نيز تحميل مىشود. يادمان باشد كه اسلام طرفدار سركوبى غريزهى جنسى و در پيش گرفتن رهبانيت نيست و قطعا براى حل اين مشكل، راهحلى به نام ازدواج موقت توصيه كرده است.
البته در اين خصوص به دو نكته بايد توجه كرد: به نظر مىرسد توصيهى ازدواج موقت در حد تمتع جنسى، اصالتا براى پسرها و زنان بيوه )يعنى زنان جوانى كه شوهر خود را از دست داده يا طلاق گرفتهاند( است؛ و اگر براى دخترها مطرح شود به طور خاص است و به همين سبب است كه دختر براى ازدواجش - چه موقت و چه دائم - بايد اجازهى پدر را بگيرد. دليل مطلب اين است كه به لحاظ روانشناسى، پسران بعد از بلوغ طبيعتا متمايل به برقرارى روابط جنسى هستند، اما دختران چنان كه قبلا نيز توضيح داديم، بيشتر مايل به برقرارى روابط عاطفى هستند تا روابط جنسى و تا وقتى تجربهى جنسى نداشته باشند، پيشاپيش نمىخواهند به چنين كارى دست بزنند. )البته اين سخن در شرايط عادى مطرح مىشود، اما در شرايطى كه دختران با مشاهدهى فيلمهاى مبتذل يا شركت در جشنهاى مبتذل تحريك شدهاند، چارهى آنان همان تمتع جنسى از طريق ازدواج موقت است، چرا كه در غير اين صورت، غريزهى جنسى تحريك شدهى خويش را از طريق نامشروع ارضا خواهند كرد. .اما همين كه مدتى اين عمل را تجربه كردند، ميل آنان به اشباع اين غريزه از مردان بيشتر مىشود و لذا همان طور كه جامعهشناسان غربى بسيار تأكيد كردهاند، خطر زنان بيوه براى خانوادههاى متأهل به مراتب بيشتر از دختران مجرد است، زيرا آنان تجربهى جنسى داشتهاند و مايلند آن تجربه را تكرار كنند، اما امكانات لازم را به نحو مشروع در اختيار ندارند. پس تمتع جنسى از طريق ازدواج موقت بيشتر براى پسران و زنان بيوه توصيه مىشود و اين مطلب مورد اتفاق همهى علماست كه اين دو گروه براى انجام اين كار نيازمند اجازهى هيچ كس )حتى پدر( نيستند. اما اين سخن به اين معنا نيست كه دختران حق ازدواج موقت ندارند. مخصوصا با توضيحاتى كه در سؤالات قبل داديم، اگر دختران هم مايل به برقرارى روابط عاطفى با پسران باشند، ازدواج موقت را، كه در واقع يك ازدواج محدود است، يعنى غالبا تا حد محرم شدن است، نه عروسى كردن، مىتوان به آنان معرفى كرد.
نكتهى دوم اين واقعيت تلخ است كه در جامعهى ما متأسفانه به لحاظ عرفى، ازدواج موقت چنان قبحى پيدا كرده است كه جوانان از داشتن دوستى از جنس مخالف و حتى برقرارى روابط جنسى با او آن قدر احساس شرم نمىكنند كه از متهم شدن به »صيغه داشتن« و »صيغه شدن« يا »ازدواج موقت«. اين كاملا ناشى از تعصبات جاهلى و عوامانه و دورى مردم از تعاليم گهربار اسلام است. در واقع مىتوان گفت متأسفانه در جامعهى ما، اين امر حلال، حرمت عرفى پيدا كرده است. و ارتكاب حرام عرفى - كه در شرع حلال باشد - نزد مردم ما به مراتب بدتر از ارتكاب حرام شرعى است.
در حديثى از اميرالمؤمنين عليهالسلام آمده است كه: »اگر عمر متعه را حرام نمىكرد، غير از انسان شقى، كسى زنا نمىكرد.« )قال على )ع(: »لولا تحريم عمر، ما زنى الآشقى.«. اين نكته تلويحا نشان مىدهد كه اگر متعه )ازدواج موقت( در جامعهاى حرام شود، در آن جامعه ممكن است انسانهايى كه واقعا شقى و بد طينت نسيتند، مرتكب زنا شوند، يعنى انسانهايى كه آدم بدى نيستند! اما آيا انسانهايى كه انسان بدى نباشند واقعا زنا مىكنند؟ اين همان واقعبينى شريعت اسلام و توجه كردن به قوت غريزهى جنسى است. اين غريزه به خصوص در اوايل جوانى بسيار قوى و سركش است و اگر راه مشروعى براى اشباع خود نيابد، طبيعى است كه دنبال راههاى ديگر بگردد و انسان را به زنا وادار كند. آيا چنين قبح شديدى كه جامعهى ما براى اين عمل قائل شده، عملا آن را به يك حرام عرفى تبديل نكرده است؟ و آيا جامعهى ما با اين كارش جوانان را به انحراف نكشانده است؟ متأسفانه گاهى مردم مىخواهند از خدا و رسول جلوتر بيفتند و به خيال خودشان حريمها را بيشتر رعايت كنند؛ در حالى كه اگر واقعا مؤمن هستند، بايد سخن خدا را بپذيرند كه: يا أيها الذين آمنوا لا تقدموا بين يدى الله و رسوله. )حجرات 49 / 1.اى كسانى كه ايمان آوردهايد، جلوتر از خدا و رسول )ص( حركت نكنيد. .
حتى خداوند در خصوص رسول هم نمىپذيرد كه حلالى را بر خود حرام كند: يا أيها النبى لم تحرم ما أحل الله لك. )تحريم 66 / 1. اى پيامبر )ص(، چرا آنچه خدا بر تو حلال كرده، ]بر خودت[ حرام مىكنى. .
چه رسد به اين كه عدهاى از مردم، حلالى را براى عدهاى ديگر حرام كنند، و قطعا كسانى كه اين روحيه را دارند و به آن دامن مىزنند، نزد خدا مسؤولند. خوب است در پايان اشاره كنيم كه قطعا از نظر اسلام، تجويز ازدواج موقت براى ترويج هوسرانى نيست و لذا همان طور كه در بحث تعدد زوجات اشاره كرديم، اسلام مرد ذواق - كسى كه دنبال رابطه با زنان مختلف باشد - را لعن كرده است و ائمه اطهار )ع( در مواقع متعدد، مردان ازدواج كردهاى را كه به زنشان دسترسى دارند از متعه بر حذر داشتهاند )به نقل از مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 70. براى تفصيل بحث از ازدواج موقت و شرايط آن و تأثيرش در جلوگيرى از انحرافات جنسى و نقد سوء استفادهها از آن ر. ك: همان، صص 45 - 70. و همين نشان مىدهد قانون متعه براى مردان نيازمند - يعنى افراد مجرد يا افردى كه همسرانشان نزدشان نيست - تشريع شده است، نه براى ترويج هوسرانى.
اسلام وجود غريزه جنسى را در جوانان به عنوان يك واقعيت پذيرفته و نيز براى اين مشكل كه گاهى بين بلوغ جنسى و امكان ازدواج دائم فاصله مىافتد ازدواج موقت را مطرح كرده است. درست بر خلاف آنچه گاه مطرح مىشود، ازدواج موقت كلاه شرعى براى زنا و ترويج هوسرانى نيست، بلكه دقيقا براى جلوگيرى هوسرانى توصيه شده است. ازدواج موقت، دخترها و پسرها را محدود مىكند، بدين ترتيب كه قطعا دخترها محدود مىشوند و نمىتوانند با بيش از يك پسر رابطه برقرار كنند، چون تعداد دخترها محدود است، طبيعى است كه اين محدوديت بر پسرها نيز تحميل مىشود. يادمان باشد كه اسلام طرفدار سركوبى غريزهى جنسى و در پيش گرفتن رهبانيت نيست و قطعا براى حل اين مشكل، راهحلى به نام ازدواج موقت توصيه كرده است.
البته در اين خصوص به دو نكته بايد توجه كرد: به نظر مىرسد توصيهى ازدواج موقت در حد تمتع جنسى، اصالتا براى پسرها و زنان بيوه )يعنى زنان جوانى كه شوهر خود را از دست داده يا طلاق گرفتهاند( است؛ و اگر براى دخترها مطرح شود به طور خاص است و به همين سبب است كه دختر براى ازدواجش - چه موقت و چه دائم - بايد اجازهى پدر را بگيرد. دليل مطلب اين است كه به لحاظ روانشناسى، پسران بعد از بلوغ طبيعتا متمايل به برقرارى روابط جنسى هستند، اما دختران چنان كه قبلا نيز توضيح داديم، بيشتر مايل به برقرارى روابط عاطفى هستند تا روابط جنسى و تا وقتى تجربهى جنسى نداشته باشند، پيشاپيش نمىخواهند به چنين كارى دست بزنند. )البته اين سخن در شرايط عادى مطرح مىشود، اما در شرايطى كه دختران با مشاهدهى فيلمهاى مبتذل يا شركت در جشنهاى مبتذل تحريك شدهاند، چارهى آنان همان تمتع جنسى از طريق ازدواج موقت است، چرا كه در غير اين صورت، غريزهى جنسى تحريك شدهى خويش را از طريق نامشروع ارضا خواهند كرد. .اما همين كه مدتى اين عمل را تجربه كردند، ميل آنان به اشباع اين غريزه از مردان بيشتر مىشود و لذا همان طور كه جامعهشناسان غربى بسيار تأكيد كردهاند، خطر زنان بيوه براى خانوادههاى متأهل به مراتب بيشتر از دختران مجرد است، زيرا آنان تجربهى جنسى داشتهاند و مايلند آن تجربه را تكرار كنند، اما امكانات لازم را به نحو مشروع در اختيار ندارند. پس تمتع جنسى از طريق ازدواج موقت بيشتر براى پسران و زنان بيوه توصيه مىشود و اين مطلب مورد اتفاق همهى علماست كه اين دو گروه براى انجام اين كار نيازمند اجازهى هيچ كس )حتى پدر( نيستند. اما اين سخن به اين معنا نيست كه دختران حق ازدواج موقت ندارند. مخصوصا با توضيحاتى كه در سؤالات قبل داديم، اگر دختران هم مايل به برقرارى روابط عاطفى با پسران باشند، ازدواج موقت را، كه در واقع يك ازدواج محدود است، يعنى غالبا تا حد محرم شدن است، نه عروسى كردن، مىتوان به آنان معرفى كرد.
نكتهى دوم اين واقعيت تلخ است كه در جامعهى ما متأسفانه به لحاظ عرفى، ازدواج موقت چنان قبحى پيدا كرده است كه جوانان از داشتن دوستى از جنس مخالف و حتى برقرارى روابط جنسى با او آن قدر احساس شرم نمىكنند كه از متهم شدن به »صيغه داشتن« و »صيغه شدن« يا »ازدواج موقت«. اين كاملا ناشى از تعصبات جاهلى و عوامانه و دورى مردم از تعاليم گهربار اسلام است. در واقع مىتوان گفت متأسفانه در جامعهى ما، اين امر حلال، حرمت عرفى پيدا كرده است. و ارتكاب حرام عرفى - كه در شرع حلال باشد - نزد مردم ما به مراتب بدتر از ارتكاب حرام شرعى است.
در حديثى از اميرالمؤمنين عليهالسلام آمده است كه: »اگر عمر متعه را حرام نمىكرد، غير از انسان شقى، كسى زنا نمىكرد.« )قال على )ع(: »لولا تحريم عمر، ما زنى الآشقى.«. اين نكته تلويحا نشان مىدهد كه اگر متعه )ازدواج موقت( در جامعهاى حرام شود، در آن جامعه ممكن است انسانهايى كه واقعا شقى و بد طينت نسيتند، مرتكب زنا شوند، يعنى انسانهايى كه آدم بدى نيستند! اما آيا انسانهايى كه انسان بدى نباشند واقعا زنا مىكنند؟ اين همان واقعبينى شريعت اسلام و توجه كردن به قوت غريزهى جنسى است. اين غريزه به خصوص در اوايل جوانى بسيار قوى و سركش است و اگر راه مشروعى براى اشباع خود نيابد، طبيعى است كه دنبال راههاى ديگر بگردد و انسان را به زنا وادار كند. آيا چنين قبح شديدى كه جامعهى ما براى اين عمل قائل شده، عملا آن را به يك حرام عرفى تبديل نكرده است؟ و آيا جامعهى ما با اين كارش جوانان را به انحراف نكشانده است؟ متأسفانه گاهى مردم مىخواهند از خدا و رسول جلوتر بيفتند و به خيال خودشان حريمها را بيشتر رعايت كنند؛ در حالى كه اگر واقعا مؤمن هستند، بايد سخن خدا را بپذيرند كه: يا أيها الذين آمنوا لا تقدموا بين يدى الله و رسوله. )حجرات 49 / 1.اى كسانى كه ايمان آوردهايد، جلوتر از خدا و رسول )ص( حركت نكنيد. .
حتى خداوند در خصوص رسول هم نمىپذيرد كه حلالى را بر خود حرام كند: يا أيها النبى لم تحرم ما أحل الله لك. )تحريم 66 / 1. اى پيامبر )ص(، چرا آنچه خدا بر تو حلال كرده، ]بر خودت[ حرام مىكنى. .
چه رسد به اين كه عدهاى از مردم، حلالى را براى عدهاى ديگر حرام كنند، و قطعا كسانى كه اين روحيه را دارند و به آن دامن مىزنند، نزد خدا مسؤولند. خوب است در پايان اشاره كنيم كه قطعا از نظر اسلام، تجويز ازدواج موقت براى ترويج هوسرانى نيست و لذا همان طور كه در بحث تعدد زوجات اشاره كرديم، اسلام مرد ذواق - كسى كه دنبال رابطه با زنان مختلف باشد - را لعن كرده است و ائمه اطهار )ع( در مواقع متعدد، مردان ازدواج كردهاى را كه به زنشان دسترسى دارند از متعه بر حذر داشتهاند )به نقل از مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 70. براى تفصيل بحث از ازدواج موقت و شرايط آن و تأثيرش در جلوگيرى از انحرافات جنسى و نقد سوء استفادهها از آن ر. ك: همان، صص 45 - 70. و همين نشان مىدهد قانون متعه براى مردان نيازمند - يعنى افراد مجرد يا افردى كه همسرانشان نزدشان نيست - تشريع شده است، نه براى ترويج هوسرانى.