چهارشنبه، 3 آبان 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

محبت و عشق ورزیدن از نظر اسلام چگونه است و آیا عشق مجازى مى‌تواند پلى براى رسیدن به حقیقت باشد؟


پاسخ :
کمال مطلوب در فرهنگ اسلامى، انحصار محبتها به خداى متعال است؛ همان‌گونه که امید و ترس باید منحصر در خداى متعال باشد، محبت هم باید منحصراً به او تعلق بگیرد، ولى انسانهایى که چنین وضعیتى داشته باشند، بسیار کمیابند، فقط اولیاى کامل خدا به این مرحله مى‌رسند. به هر حال، اسلام انسان را به این سمت سوق مى‌دهد، اما فعالیت و طى این مسیر به همت افراد بستگى دارد. او باید به سویى حرکت کند که دلش را از هر محبتى جز محبت خدا پاک کند.
آدمى در دوران طفولیت، جز به لذّات کودکانه نمى‌اندیشد. از دوران بلوغ تا پیرى بیشترین اهمیت را به لذت جنسى مى‌دهد و دوران پیرى هم به فکر جاه و مقام است. همه انسانها، غیر از معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) و اولیاى کامل خدا، کم و بیش به این آلودگیها مبتلایند و این شیوه زندگى، ارزشمند، مرضىّ و مطلوب خدا نیست. آدمى در مقام تربیت، باید از قدمهاى اولیه شروع کند و به تدریج مراحل بالا را کسب کند. براى اینکه بچه‌اى را به نماز خواندن وادار کنید، در ابتدا باید از تشویق و جایزه و ... شروع کنید، درست است نمازى که براى تشویق و جایزه خوانده شود، نماز حقیقى نیست بلکه نوعى شرک است اما براى شروع کار، خوب است و براى تربیت بچه راهى غیر از این نیست، اما همین بچه وقتى که به سن نوجوانى رسید باید شیوه تربیتى او را عوض کرد؛ مثلاً پدر و مادر او را هدایت کنند که چگونه براى خود دوست پیدا کند، دوستى که از طریق او به مساجد یا مراکز مذهبى راه پیدا کند.
پیدا کردن دوست خوب براى فرزند در دوران نوجوانى یکى از راه هاى بسیار مؤثر تربیتى است، زیرا در این دوره نقش تربیتى پدر و مادر کم مى‌شود و نوجوان ارزشهاى گروه هم سن را بر ارزشهاى والدین ترجیح مى‌دهد. شاید هیچ عامل تربیتى به اندازه دوست خوب، مؤثر نباشد و همین دوستان دوران نوجوانى مى‌توانند بهترین یا بدترین الگو براى دوران جوانى باشند.
اگر در این مرحله، جوان به شخصى علاقه شدید پیدا کند، او را به عنوان نمونه رفتارى خویش انتخاب مى‌کند و به همین صورت، از محبت نیز مى‌توان به عنوان عامل تربیتى استفاده کرد و بدین وسیله مى‌توان کسانى را که در مراحل پایین کمال قرار دارند، به مراحل بالاى کمال هدایت کرد؛ مثلاً از محبتى که جوان یا نوجوان به دوستش پیدا کرده یا اینکه دوست عزیزى را از دست داده، مى‌توان با شیوه‌اى ظریف، او را به محبت خدا هدایت کرد و به او فهماند که تنها دوست وفادار و همیشگى خداى متعال است، پس تنها به او دل ببند! محبت خود را منحصر به خدا کن! تا زمانى که چنین زمینه‌اى در او فراهم نشود، این واقعیت را نمى‌توان به او القا کرد، اما وقتى که دوستى را از دست داد و به فراقى مبتلا شد، تلقین این حقیقت به او آسان‌تر است یا مثلاً وقتى که از دوستش احسانى مى‌بیند یا هدیه‌اى دریافت مى‌کند باید به او گفت: این هدیه در مقابل آن همه نعمتى که خدا به تو داده بسیار ناچیز است، حال آیا محبت خدا اولى است که تمام هستى‌ات از اوست یا محبت فلان دوست؟ از محبتهاى کوچک‌تر مى‌توان او را به محبت بالاتر متوجه کرد. پس عشق و محبت مجازى را مى‌توان پلى براى رسیدن به محبت واقعى قرار داد، اما این شیوه آفاتى هم دارد که ممکن است در اثر سوء تربیت، متربّى همان را عشق حقیقى بپندارد و این وظیفه مربّى است که از این کار جلوگیرى کند.

منبع: پیش نیازهای مدیریت اسلامی، آیت الله محمدتقی مصباح ، قم : موسسه آموزشی امام خمینی 1367


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.