پرسش :
چرا با توجه به اینکه سابقهی عهدشکنی کوفیها در قبل مشخص بود، امامی که باید مدیر و مدبر باشد، به آنها اعتماد کردند؟
پاسخ :
برخلاف آنچه که در تصور ما وجود دارد مبنی بر اینکه کوفیان افراد بیوفا، سست عنصر و خائنی بودند که البته نمیتوان آن را نفی کرد اما بیشترین شناخت را نسبت به اهل بیت داشتند. امام قبل از ورود به کوفه سالها در مدینه بودند ولی یک نفر از مردم مدینه، امام را یاری نکردند. با اینکه میدانستند امام این وضعیت را بر نمیتابد و قصد ترک مدینه و ایستادن مقابل یزید را دارد. با اینکه امام چهار ماهی هم در مکه اسکان کرده بودند و در کنار خانه خدا به تبلیغ پرداخته بودند با این حال تعداد کمی از افراد با ایشان همراه شدند . اما کوفیان به اعتبار همان چهار سال اقامت امام حسین(ع)، و تجربهی دوران خلافت حضرت علی(ع) که بهترین ایام از نظر برقراری عدالت و پرداخت عادلانهی حقوق مردم بود، آگاهانه دعوت امام را پذیرفتند. لذا از این جهت، کوفیان پیشتر از مردم مکه و مدینه بودند. حضرت مسلم به دستور امام به کوفه برای آماده سازی مردم رفته بودند و بیش از 18 هزار نفر دست بیعت دادند. امام در نزدیکیهای عراق بودند که خبر شهادت مسلم رسید. با این حال تکلیف حضرتادامه دادن مسیر بود . زیرا اگر ایشان باز میگشتند کوفیان میگفتند چرا دست بیعت ما را رها کردید. صرف رها کردن حضرت مسلم نمیتوانست دلیلی بر پیمان شکنی کوفیان باشد یعنی ایشان زیر سوال میرفتند. لذا امام تا آنجایی که مقدور بود جلو آمدند ولی زمانی که با حر مواجه شدند و حر اذعان کرد که من مامورم تا جلوی شما را بگیرم، امام فرمودند : من به دعوت کوفیان آمده ام و نامههای آنها را نشان دادند و فرمودند که اگر اینها زیر عهد خود زدند من بازمیگردم که حر نگذاشت. بنایراین یکی از بزرگترین تدبیرهایی که در طول تاریخ رخ داده است، قیام حسینی است. امام حسین(ع) پنج تدبیر را در این قیام به کار گرفتند. یکی در اتخاذ نوع قیام . زیرا اگر در مدینه میماندند به شهادت میرسیدند که این شهادت بی اثر و در مسیر تحکیم وضعیت یزید بود. دوم تدبیر در نوع حضور این که زن و فرزند را با یک وضعیت و مظلومیت خاصی با خود همراه کند . سوم تدبیر در انتخاب مسیر، ایشان شبانه حرکت نکردند بلکه در روز و مسیرهای اصلی به پیش رفتند. چهارم، تدبیر در مدیریت زمان اینکه برای ورود به هر منزل و مکانی زمان خاصی به خصوص در شب عاشورا را تعیین کرده بودند و تدبیر پنجم، تدبیر در شکل دهی به کربلا و حادثه است یعنی اجازهی جنگ هجومی یا کندن خندق را ندادند.
برخلاف آنچه که در تصور ما وجود دارد مبنی بر اینکه کوفیان افراد بیوفا، سست عنصر و خائنی بودند که البته نمیتوان آن را نفی کرد اما بیشترین شناخت را نسبت به اهل بیت داشتند. امام قبل از ورود به کوفه سالها در مدینه بودند ولی یک نفر از مردم مدینه، امام را یاری نکردند. با اینکه میدانستند امام این وضعیت را بر نمیتابد و قصد ترک مدینه و ایستادن مقابل یزید را دارد. با اینکه امام چهار ماهی هم در مکه اسکان کرده بودند و در کنار خانه خدا به تبلیغ پرداخته بودند با این حال تعداد کمی از افراد با ایشان همراه شدند . اما کوفیان به اعتبار همان چهار سال اقامت امام حسین(ع)، و تجربهی دوران خلافت حضرت علی(ع) که بهترین ایام از نظر برقراری عدالت و پرداخت عادلانهی حقوق مردم بود، آگاهانه دعوت امام را پذیرفتند. لذا از این جهت، کوفیان پیشتر از مردم مکه و مدینه بودند. حضرت مسلم به دستور امام به کوفه برای آماده سازی مردم رفته بودند و بیش از 18 هزار نفر دست بیعت دادند. امام در نزدیکیهای عراق بودند که خبر شهادت مسلم رسید. با این حال تکلیف حضرتادامه دادن مسیر بود . زیرا اگر ایشان باز میگشتند کوفیان میگفتند چرا دست بیعت ما را رها کردید. صرف رها کردن حضرت مسلم نمیتوانست دلیلی بر پیمان شکنی کوفیان باشد یعنی ایشان زیر سوال میرفتند. لذا امام تا آنجایی که مقدور بود جلو آمدند ولی زمانی که با حر مواجه شدند و حر اذعان کرد که من مامورم تا جلوی شما را بگیرم، امام فرمودند : من به دعوت کوفیان آمده ام و نامههای آنها را نشان دادند و فرمودند که اگر اینها زیر عهد خود زدند من بازمیگردم که حر نگذاشت. بنایراین یکی از بزرگترین تدبیرهایی که در طول تاریخ رخ داده است، قیام حسینی است. امام حسین(ع) پنج تدبیر را در این قیام به کار گرفتند. یکی در اتخاذ نوع قیام . زیرا اگر در مدینه میماندند به شهادت میرسیدند که این شهادت بی اثر و در مسیر تحکیم وضعیت یزید بود. دوم تدبیر در نوع حضور این که زن و فرزند را با یک وضعیت و مظلومیت خاصی با خود همراه کند . سوم تدبیر در انتخاب مسیر، ایشان شبانه حرکت نکردند بلکه در روز و مسیرهای اصلی به پیش رفتند. چهارم، تدبیر در مدیریت زمان اینکه برای ورود به هر منزل و مکانی زمان خاصی به خصوص در شب عاشورا را تعیین کرده بودند و تدبیر پنجم، تدبیر در شکل دهی به کربلا و حادثه است یعنی اجازهی جنگ هجومی یا کندن خندق را ندادند.