سه‌شنبه، 30 مهر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

برخى از اهل سنّت مى گویند در نظر شیعه حفظ شریعت بر عهده امام است و امام براى حفظ شریعت باید معصوم باشد، در حالى که امّت و عالمان دینى حافظان شریعت اند و در این باره نیازى به امام معصوم نیست.؟


پاسخ :
در این باره توجّه به چند نکته لازم است:
یک. دلایل عصمت متعدّد است و تنها یکى از براهین عقلى مبتنى بر این مبنا است. بنابراین بدون این فرض هم لزوم عصمت امام ثابت است.
دو. فرض حاجت به وجود پیشواى معصوم براى حفظ دین کاملاً روشن است و امّت بدون امام معصوم بر صیانت از دین توانا نیست. بهترین دلیل این مطلب پیشینه تاریخى است. مطالعه تاریخ دوران بعد از رحلت پیامبر نشان مى دهد که امّت اسلامى به هیچ وجه در انجام این وظیفه جدّى و توانا نبوده است. در این رابطه شواهد و نمونه هاى متعدّدى وجود دارد. اینک برخى از این شواهد:
الف. صیانت از نبوت
پس از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله، بدعت هاى فراوان پدید آمده مانند منع نقل احادیث نبوى توسّط خلفا، ورود اسرائیلیات، جعل احادیث خرافى و... این انحرافات و تحریفات، چنان ضربه اى بر پیکر معارف ناب اسلامى وارد آورد که آثار آن همچنان باقى است. چگونگى تدوین کتب روایى اهل سنّت تا حدودى بیانگر این مسئله است.
ابوداود در «سنن» خویش، 4800 حدیث را از میان پانصد هزار حدیث جمع آورى کرده و بقیه را به دلیل جعلى بودن کنار زده است.
«بخارى» نیز احادیث «صحیح» خود را که مشتمل بر 2761 حدیث غیرتکرارى است، از بین ششصدهزار حدیث انتخاب کرده و بقیه را جعلى دانسته است. همچنین بقیه کتب حدیثى اهل سنّت.1 با این همه در میان همین احادیثى که به زعم اصحاب صحاح و مسانید، صحیح و مسند تلقى شده اند، روایاتى وجود دارند که:
اولاً؛ بسیارى از کسانى که به عنوان صحابى پیامبر از آنان نقل روایت شده اساسا وجود خارجى نداشته و فقط آفریده هاى قوه خیال دروغ پردازان و جاعلان حدیث اند.2
ثانیا؛ محتواى بسیارى از آنها در تعارض آشکار با عقل سلیم و بیگانه با تعالیم قرآن کریم است. اسف انگیز این که این موارد از بنیادى ترین آموزه هاى دینى مانند مباحث خداشناختى، پیامبرشناختى، هستى شناختى، انسان شناختى، فرجام شناختى تا دیگر مسائل را در برگرفته و چهره اى بسیار متفاوت از آیین ناب محمدى صلى الله علیه و آله ارائه مى نماید.3
ب. فهم و تفسیر دین
در مسئله تفسیر قرآن و توضیح و تشریح مقاصد آیات الهى، اختلافات زیادى در میان مفسّران اسلامى وجود دارد که شاهدى گویا بر ناکافى بودن توانایى و شایستگى امّت در این مسئله است. براى مثال قرآن کریم مى فرماید:
«وَ السّارِقُ وَ السّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما»4.
اما در این که دست دزد را از کجا باید قطع نمود، اختلافات فراوانى وجود دارد. عدّه اى (خوارج) موضع قطع را منکب (محل اتّصال بازو و کتف) دانسته و برخى دیگر (ابوحنیفه، مالک و شافعى) از مچ دست پنداشته اند. در این میان، امامیه معتقد است که تنها چهار انگشت دست باید قطع گردد.5 مسلّم است که همه این نظریات نمى توانند مطابق با واقع باشند، بلکه نظر حق بیش از یکى نیست. این تفاوت آشکار در تفسیر یک آیه بیانگر نیاز به یک مفسّر الهى است که از اشتباه و خطا در تفسیر و تبیین مقصود وحى، مصون و معصوم باشد.
درست است که با ارسال کامل ترین وحى تشریعى نیاز به تجدید بعثت و نبوّت تشریعى برطرف شد و با قرار گرفتن مسئولیّت دعوت و ارشاد و تبلیغ دینى بر دوش عالمان نیاز به نبوّت تبلیغى نیز برطرف گردید. اما درست از همین رو نیاز به امام در امّت ختمیه رخ نمود.
استاد مطهرى در این باره مى نویسد: «امام مرجعى است براى حلّ اختلافات، شاخصى است براى حلّ اختلافاتى که منشأ آن هم خود علما هستند».
به عبارت دیگر قرار گرفتن عالمان در مسند تبلیغ، استنباط و تفسیر دین لاجرم در پى دارنده فهم ها، گرایش ها و تفسیرهاى مختلف و متعارض از دین خواهد شد و بدون وجود مرجعى که از عصمت و حجیّت در فهم و تبیین دین برخوردار باشد و رأى او فصل الخطاب همه آراى متعارض باشد اختلاف از میان امت ها دامن برنمى چیند. بنابراین تصحیح و باز پیرایى فهم دین و حفظ و انسجام جامعه دینى در گرو وجود امام معصوم و رهبرى ها و هدایت هاى اوست. بنابراین دوام و پایندگى اسلام با امامت قرین است و از همین رو در نگاه قرآن امامت یکى از ارکان مهم دین و شرط کمال آن است.6
ج. اجتهادگرایى در برابر نص
از جمله حوادثى که پس از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله در جامعه اسلامى پدید آمد مسئله اجتهاد در برابر نص است. بر اساس این رویکرد برخى خود را مجاز دیدند که در مقابل آیات قرآن و احادیث معتبر پیامبر خدا صلى الله علیه و آله از مدلول نصوص صرف نظر کرده و رأى خود را مقدّم بدارند.7 این جریان در واقع گشودن راه اقسام بدعت ها تحت عنوان اجتهاد دینى و مشروعیت دادن به آن بود. متأسفانه امّت اسلامى و غالب عالمان دینى به جاى مبارزه جدّى و فراگیر با این پدیده، به سازش و پذیرش آن تن داده و به آن رسمیت بخشیدند.
د. صیانت از نظام سیاسى اسلام
دکتر یثربى در این باره مى نویسد: «تجربه تاریخى ما، از جریان کار پس از رحلت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله نیز، براى اهل تحقیق، دلیل روشنى از ضرورت تحقّق امامت است. نظام دینى که به دست پیامبر و یارانش در مدینه تأسیس شد، از همان آغاز مورد تهدید آزمندان و قدرت طلبان قرار گرفت و این تهدید که در آغاز آشکار بود، با تثبیت قدرت اسلام که با فتح مکّه تحقّق یافت، حالت پنهانى و زیرزمینى پیدا کرد و در انتظار فرصت مناسب ماند. عوامل این تهدید، از هرگونه زمینه سازى و توطئه، براى فراهم آوردن شرایط علنى شدن و اقدام عملى خود، غافل نبودند. تا آنکه پس از حدود سى سال از درگذشت پیامبر صلى الله علیه و آلهاین تهدید عملاً کامیاب شده و عوامل تهدید، قدرت را به دست گرفتند و نظام «خلافت» را به «سلطنت» تغییر دادند».8
اکنون آیا مى توان گفت که امت اسلامى در سایه تعلیمات پیامبر به مرحله اى از رشد و کمال رسیده بود که خود توانایى جبران آن کمبودها را داشت؟! یا ضرورى است که شارع مقدّس بعد از پیامبر، معصومانى را به عنوان ادامه دهنده وظایف او معرفى و مردم را موظّف به پیروى از آنها نماید.
پی نوشت:
1. الغدیر، ج 5، صص 292 - 293.
2. جهت آگاهى بیشتر بنگرید: یکصد و پنجاه صحابى ساختگى، علامه عسکرى.
3. جهت آگاهى بیشتر بنگرید: سیرى در صحیحین، محمد صادق نجمى.
4. مائده 5، آیه 38.
5. الخلاف فى الفقه، ج 2، ص 469 کتاب السرقه، مسئله 31.
6. بنگرید: وحى و نبوت، شهید مطهرى، صص 40-44؛ ختم نبوت، همو؛ خاتمیت، همو، صص 27-60، تهران: صدرا.
نیز جهت آگاهى بیشتر بنگرید:
الف. کتاب نقد، شماره 38، بهار 1385؛
ب. خاتمیت و پرسش هاى نو، محمد الحق عارفى، مشهد، دانشگاه علوم اسلامى رضوى، اول، 1386.
7. درباره اجتهاد در مقابل نص، کتاب هایى نوشته شده است، بنگرید: النص و الاجتهاد، علامه سید شرف الدین الموسوى.
8. فلسفه امامت با رویکرد فلسفى و عرفانى، سید یحیى یثربى، صص 88 و 89، تهران؛ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى، اول، 1383.
منبع: www.porseman.org


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.